یادداشت luna

luna

luna

1404/3/23

        کتاب پر احساس و شیرینیه جوری که اگه امتحان نداشتم می تونستم حتی یه روز تمومش کنم
دو تا شخصبت خیلی اصلی تو داستان هستن، اولی مردیه که صاحب مغازه ی شیرینی فروشیه(یه نوع شیرینی ژاپنی که اسمش یادم نیست و داخل شیرینی هم از رب لوبیا استفاده میشه)، این مرد واسه شیرینی هاش از رب لوبیای کارخونه ای ایتفاده میکنه و فکر میکنه این دلیل بد بودن شیرینی هاشه، به همین دلیل یه اعلامیه چاپ میکنه و درخواست کارگری میکنه که پختن رب لوبیا بلده. 
همین موقع ست که سر و کله ی اون یکی شخصیت مهم به داستان باز میشه، شخصیتی که یا خانم پیر با دست های عجیبه، این زن با وجود کهولت دلش می خواد اونجا کار کنه و حتب راضیه که مفت کار کنه اما خب چرا؟ 
جواب این سوا چیزیه که تو طول داستان دنبالشیم و با خوندن کتاب باید پیداش کنیم 
      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.