یادداشت luna
1404/3/23
کتاب پر احساس و شیرینیه جوری که اگه امتحان نداشتم می تونستم حتی یه روز تمومش کنم دو تا شخصبت خیلی اصلی تو داستان هستن، اولی مردیه که صاحب مغازه ی شیرینی فروشیه(یه نوع شیرینی ژاپنی که اسمش یادم نیست و داخل شیرینی هم از رب لوبیا استفاده میشه)، این مرد واسه شیرینی هاش از رب لوبیای کارخونه ای ایتفاده میکنه و فکر میکنه این دلیل بد بودن شیرینی هاشه، به همین دلیل یه اعلامیه چاپ میکنه و درخواست کارگری میکنه که پختن رب لوبیا بلده. همین موقع ست که سر و کله ی اون یکی شخصیت مهم به داستان باز میشه، شخصیتی که یا خانم پیر با دست های عجیبه، این زن با وجود کهولت دلش می خواد اونجا کار کنه و حتب راضیه که مفت کار کنه اما خب چرا؟ جواب این سوا چیزیه که تو طول داستان دنبالشیم و با خوندن کتاب باید پیداش کنیم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.