معرفی کتاب بادام اثر وون پیونگ سون مترجم ملیحه فخاری

بادام

بادام

وون پیونگ سون و 1 نفر دیگر
3.9
796 نفر |
254 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

74

خوانده‌ام

2,008

خواهم خواند

390

شابک
9786229801018
تعداد صفحات
196
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        خلاصه کتاب بادام اثر ون پیونگ سون 
مترجم: ملیحه فخاری
ناشر: کتاب مجازی
یون جه با نارسایی مغزی‌ای به نام آلکسی تایمیا متولد شده که به واسطه‌ی آن احساساتی همچون خشم یا ترس را تجربه نمی‌کند. او دوستی ندارد، اما مادر و مادربزرگ از خودگذشته‌اش برای او زندگی امن و رضایت‌بخشی فراهم می‌کنند. در این بین، هنگامی که حادثه‌ی خشونت‌بار تکان‌دهنده‌ای تصادفاً دنیای او را از هم می‌پاشد و او تنها و بی‌کس به حال خود رها می‌شود، اوضاع کاملاً تغییر می‌کند.

یون جه که در تقلا برای کنار آمدن با فاجعه‌ای است که برایش رخ داده، گوشه‌ی انزوا برگزیده و در مسیر آشنایی با نوجوان دردسرسازی به اسم گون قرار می‌گیرد که به تازگی به مدرسه‌ی آنها منتقل شده است. در کمال تعجب و شگفتی، پس از چندی، میان آن دو پیوندی صمیمانه و جدی شکل می‌گیرد که ناگاه زندگی گون به خطر می‌افتد. یون جه ناچار است پا را از همه‌ی مناطق امنی که برای خود خلق کرده بیرون بگذارد تا شاید قهرمان داستان خود شود.


      

لیست‌های مرتبط به بادام

نمایش همه
دایی جان ناپلئونمغازه خودکشیهر دو در نهایت می میرند

تولدم مبارک 🎉

50 کتاب

"تولدم مبارک! 🎂 یک سال با کلمات جادوگر! 🎉" امروز روز خاصی برای منه! 😊 تولد یک سالگیم رو جشن می‌گیرم، گرچه من اردیبهشتی نیستم. امروز ۷ اردیبهشته و در حالی که یک سال از ورودم به این دنیای پر از کتاب و قصه‌ها میگذره، می‌تونم بگم که این سفر، کاملاً زندگی من رو دگرگون کرده. 🥳 یادم می‌آید که یک سال پیش، دقیقاً در چنین روزی، با دلهره و تردید، برنامه‌ی طاقچه رو نصب کردم. تا اون روز من اصلا نیم نگاهی هم به کتاب نمی انداختم... اون روزا نه نویسنده‌ای می‌شناختم و نه کتابی که نامش رو شنیده بودم..... اصلا از حس واقعی کتاب خوندن بی خبر بودم😔 اما دنیای جدیدی رو به روی من باز شد! 🌟 وقتی که طاقچه به مناسبت هفته‌ی فرهنگ معاصر، کتاب «دائی جان ناپلئون» رو به‌صورت رایگان در اختیارم گذاشت، این فرصت رو غنیمت شمردم. شروع کردم به خواندن کتاب (اون زمان هیچ‌رمانی رو تا به حال نخونده بودم و این تجربه برام چالش‌برانگیز بود. بی‌جهت نبود که دو ماه تمام درگیر این کتاب شدم! امتحانات ترم و صفحات بلندش هم مزید بر علت بود. 📚😅) نمی‌تونم بگم که چقدر دلم برای این کتاب تنگ شد وقتی به انتهاش رسیدم. احساس عجیبی داشتم، انگار یکی از دوستام رو از دست داده‌ام. اما این احساس ناکافی بود. در واقع دلم می‌خواست دوباره آن را بخوانم! دقیقا یادمه کجا تمومش کردم، یه شب قشنگ اونم توی جاده 🛣 یه روز گرم تابستونی، طاقچه تخفیف تابستانه گذاشت و من فقط با یک لبخند سرازیر به دنیای کتاب‌ها شدم. 💫 کتاب «هر دو در نهایت می‌میرند» رو که تعریفش را از یکی از دوستام شنیده بودم، خریدم. اون کتاب، من رو به دنیای دیگه ای برد، دنیایی که در اون هر لحظه، هر واژه و هر احساس رو به صورت واقعی تجربه کردم. من به واقعی‌ترین شکل ممکن عاشق کتاب شدم! 😍📖 این کتاب رو هم دقیقا یادمه چه روزی تمومش کردم، یه روز بعد تولدم (تولد اصلیم❤) اینجا بود که حس کردم من رسما به جمع عاشقان کتاب‌خوان ملحق شدم؛ نه تنها از ۷ اردیبهشت که تولد اصلی واولین قدم من در این راه بود بلکه از اون روز به بعد هربار که یه کتاب جدیدی رو شروع به خوندن کردم، دوباره متولد شدم🤩 در این یک سال، من ۵۰ بار زندگی کردم و ۵۰ دفعه تجربه کسب کردم. ✨💖 اشک ریختم😭... خندیدم 😄... ترسیدم 😱... به هر جای دنیا سفر کردم وبا فرهنگ های مختلف آشنا شدم🗼🏫 ۵ یا ۶ کتاب بیشتر نخونده بودم تا با برنامه بهخوان آشنا شدم🥰 متاسفانه دقیقا با شروع مدارس متقارن شد(۴مهر🤦🏻‍♀️) 😐 بهخوان برام خیلی شگفت انگیز و جذاب بود(دقیقا همون برنامه ای بود که میخواستم🤩) در این مدت هم درس خوندم و هم کتاب خوندم (در نظر داشته باشین که سعی کردم که به درس و مدرسه م لطمه نزنه و نتیجه اش رو هم دیدم جزو دانش آموزان برتر مدرسه شدم✌🏻) ....... بعد از خوندن ۲۴ کتاب، نویسنده مورد علاقم رو پیدا کردم به سلامتی😅 و اون نویسنده بزرگوار کسی نیست جز: ⚡لوسی مود مونتگمری⚡ 📆دقیقا در تاریخ ۶ اسفند📆 💙با کتاب قصر آبی💙 همه چیز یهویی پیش اومد ، در لحظه دیدمش و خوندم به همین راحتی😁 اما دل کندن از کتاب با رنج و زحمت فراوان😶 همیشه آنی شرلی رو میدیم و هر سالی که پخش میشد بازم برام جذاب و تازه بود، و هیچ وقت هم فکر نمیکردم نویسنده این داستان انقدر جذاب باشه🥰 سر تون رو بیشتر از این درد نمیارم این داستان من بود 📖 🔻در لیست زیر تموم کتاب هایی که از ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ خوندم رو به اشتراک گذاشتم 👇🏻👣 به یاد تموم این لحظات، و به امید روزهای بیشتر با کتاب‌هایی جذاب و دل‌انگیز، تولدم رو جشن می‌گیرم! 🎉🌸

23

پست‌های مرتبط به بادام

یادداشت‌ها

Anahita

Anahita

1401/4/30

          وقتی که خلاصه کوتاهی از این داستان رو خوندم تصمیم به خریدن کتاب گرفتم،اما قبل از این که کتاب رو شروع کنم به خاطر بازخورد هایی که از دیگران  گرفتم کمی پشیمون شدم اما در هر حال خوندنش رو شروع کردم و قلم نویسنده و فضاسازی کتاب به حدی برام دلنشین بود که در عرض چند ساعت تمومش کردم.
توصیفات نویسنده به ویژه در فصل اول کتاب برای من خیلی جذاب بود .این که دنیا رو از دید فردی ببینیم که توانایی درک احساسات رو نداره واقعا جالبه ، درسته که این کتاب برای نوجوان ها نوشته شده اما هرچه داستان جلوتر میرفت باعث می‌شد که بیشتر به اهمیت اثر گذاری محیط و اجتماع روی افراد  و  لزوم درک آدم ها پی ببرم.
نویسنده در خلال داستان از جملات و مفاهیمی استفاده کرده که باعث همذات پنداری خواننده با شخصیت اصلی داستان میشه و همین موضوع باعث اثرگذاری بیشتر نوشته  شده.
 نکته ای که برای من خیلی جالب بود این مورد هست که داستان یه فضای غمگینی داره اما نویسنده به هیچ وجه تلاش نمیکنه که این غم رو بهت القا کنه و همین غم خاص باعث جذابیت نوشته حداقل برای من شد . به نظر من داستان های غمگین هستند که در ذهن ما ماندگار میشن.
در کل این کتاب رو نباید با هدف تغییر دیدگاه نسبت به زندگی یا گرفتن یک درس جدید خوند، اما باعث یادآوری و توجه به نکات اصلی زندگی میشه که شاید به فراموشی سپردیم.
        

16