جزو اولین یا شاید تنها کتابی بود که از کتابخانه مدرسه امانت گرفتم و کامل خواندم ، دقیق یادم است که بیشتر پنج‌شنبه و جمعه درحال خواندن جلد اول بودم‌ و چنان جذبش شده بودم که جلد بعدی را هم امانت گرفتم.
همان زمانی که کلاس چهارم بودم کارتون‌های موردعلاقه‌ام آنه‌شرلی و هایدی بودند و همین که بین کارتون‌های محبوبم و این کتاب یک وجه اشتراک که از دست دادن خانواده(پدر و مادر) است، پیدا کرده‌بودم، حس می‌کردم جزو بهترین کتاب‌هایی است که‌ می‌توانم بخوانم، طوری که بعد از آن هر کتابی می‌خواندم‌که شخصیت اصلی پدر و‌ مادر داشت برایم عجیب به نظر می‌آمد.
چیز زیادی از کتاب یادم نمی‌آید به‌جز یک خلاصه کلی اما فقط این را یادم است که جلد دو یا سه که دقیق نمی‌دانم کدامشان بود را با سختی به صفحه آخر رساندم و تا این لحظه با این کتاب خداحافظی کردم، نمی‌دانم باز هم سراغش بروم یا نه اما به نظر بعید می‌آید…
        

          به قول خود لمونی اسنیکت: «یه حقیقت تلخ اینه که حقیقت تلخه.» 
حقیقت اینه که لمونی فقط برای جذب مخاطب این کتاب رو غم انگیز معرفی نکرده، بلکه واقعاً غم انگیزه!!
پایان این مجموعه می‌تونست پایان شادی باشه، اما ناامیدانه هم نبود.
تموم کردن این مجموعه حدود یک سال برای من طول کشید و من علاوه بر استرس و غم های زندگی خودم، غصه ی این سه تا بچه رو هم می‌خوردم!!=)))🤌
پیشنهاد می‌کنم اگه زیاد ژانر انگست این کتاب براتون جالب نبوده، سریالی که از این مجموعه برگرفته شده رو ببینید.
        

          اگر کتابو شروع کردید پیشنهاد میکنم حتما سریالشم ببینید 😍
        

          حیف که دوران نوجوانی نخواندمش، حتما کتاب بسیاری جذابی برایم می بود.
به خاطر تلخی وقایعی مثل از دست دادن والدین و تداوم بدجنسی همیشگی فردی مثل کنت اولاف، برای بچه های حساس توصیه نمی شود.
        

          هم زیبا و هم غمناک بود.🥲
        

          کتاب، روایت غم انگیز زندگی ۳ کودک است که در چرخه ی بی نهایت بدبختی ، فلاکت و اتفاقات ناگوار گیر افتاده اند.
یکی از نقاط قوت کتاب این است که نویسنده برای امضای کار،در طول داستان گاه به صورت مستقیم با ما صحبت میکند. در داستان شاهد نبرد بین خیر(کودکان) و شر( کنت اولاف) هستیم.
این کتاب انگار برای نوجوانان نوشته شده اما  با کمی تفکر راجب به شخصیت ها و پیام های داستان متوجه میشویم کتاب فراتر از یک کتاب رمان برای نوجوانان است
        

          اصلا از این کتاب خوشم نیومد. به نظرم شخصیت های داستان خیلی بد بودن و واقعا کتاب بدی بود.
خیلی بچه گانه بود اصلا پیش نهاد نمی کنم بخوانیدش. 
البته باید بگم که شاید چند درصد وقتی هشت یا نه سالم بود خوشم میومد فکر کنم اگه تو اون زمان می خواندم شاید خوشم می آمد.
در کل بگم از هیچ کدام از قسمت های کتاب خوشم نیومد و اینقدر بد بود که اول های جلد سوم بی خیالش شدم.
        

          من خیلی کم سن بودم که این کتاب رو خوندم و هنوز به خاطر دارم چقدر دلم برای بچه ها سوخت(بهتره بگم کباب شدم)به خصوص آخر های داستان که میخواستم به خاطر ویولت گریه کنم و اونقدر دوستش داشتم که با دوستام کلی راجع بهش صحبت میکردم و کل کتابهاش رو از کتابخونه قرض گرفتم و خوندم . 
واقعا یادش بخیر و دوران کرونا با این کتاب خودم رو سرگرم کردم.
و ارزش خوندن رو هم داشت.
و دوست داشتم بدونم آیا واقعا این سه تا بچه وجود خارجی داشتن؟:)سر پدر مادرشون چه بلایی اومد؟از اون کتاباییه که بعد سالها هنوز ذهنت رو به خودش درگیر میکنه.
        

          خوشم میاد از این کتاب هایی که یه راست می رن سر موضوع اصلی و الکی صغری و کبری نمی چینن

مختصر و مفید 
^_^
        

          هنوز یادمه وقتی توی دوران بچگی پولام و جمع میکردم و میومدم کتاب میخریدم و دنبال یک ژانر هیجان انگیز میگشتم...این کتاب و انتخاب کردم🥲دوران دبیرستان وقتی داخل کتابخونه مدرسه جلدهای دیگه ش دیدم واقعا ذوق زدم و شروع کردم به دوباره خوندن...
توی دوران دانشجویی هم سریالش و نگاه کردم و چقدر لذت بخش بود تطابق کتاب با فیلم و انتخاب بازیگران عالی شون
        

          عااشق این مجموعه بودم 🥲
بی نهایت جذاب و هیجان انگیز و البته بسیااار غمگین ): 
پیشنهاد میکنم اول کتابشو بخونید بعد مینی سریالش  رو ببینید 🤍📚
        

          من هنوز این کتابو تموم نکردم ولی به نظرم این کتاب خیلی خوبه البته اگر کتابایی با پایان خوش دوست دارید سراغ این کتاب نیاید(سخن نویسنده تو اول کتاب)تقریبا تا پایان جلد سه پایان خوش نداره(بر اساس فیلم سینماییش میگم) برای اینکه کتاب رو بخونید پیشنهاد میکنم اول کتاب رو بخونید بعد فیلم سینماییش رو بعضیا میگن که این کتاب سریالم داره(من نمیدونم)اگر خواستید اونم ببینید کتاب خیلی قشنگیه
        

          I grow up reading these books.
        

          عاالییی
        

          این جز اولین کتاب هایی بود که خودم خوندم و کلی خاطره باهاش دارم. 
همینطور که از اسم داستان قابل حدسه، این کتاب درباره ی یه سری ماجرای ناگواره. این مجموعه درباره ی بچه هایی که والدین شون از دست دادن(صفحه ی دوم کتاب این اتفاق رخ میده) و به یه سرپرست نیاز دارن. 
یکی از شخصیت های اصلی داستان کنت اولافه، یه مرد بد ذات حریص که دندون طمع به ثروت بودلر ها داره و هر کاری میکنه تا ثروت اونا رو به چنگ بیاره
پی نوشت: یادمه اون موقع که کتاب می خوندن هر وقت مامان یا بابام سرفه میکردن میترسیدم که نکنه اتفاقی براشون رخ بده و منم مثل بودلر ها بد بخت شم
پی نوشت ۲:موقع خوندن این کتاب هر وقت به مامان یا بابام میگفتم چیزی می خوام، اونا میگفتن تو خیلی خوشبختی که مامان و بابا داری چون یتیم های بودلر همینم ندارن
        

          خییییییلییییییییی قشنگه واقعا
ولی خدایی عجب بچه ه ای بدبختی ن🤣🤣🤣
        

          💥این کتاب را خواندم و قصد ندارم در این یاداشت درباره آن نظر بدهم ولی یه سوالی عمیقاً ذهنم منو مشغول کرده
مدام از خودم می پرسم چرا؟واقعا چرا؟؟🧐🤯
🌟یه احساس خاص وجود دارد که شاید شما هم تجربه کرده باشید.
.
.
.
.
🌟🧐آیا تا به حال با شخصیت های یک داستان احساس هم ذات پنداری کرده اید؟
 💫داستان این کتاب درباره سه بچه از خانواده ثروتمند و اشرافی هستند که به ناگهان یتیم می شوند مردی از اقوام دور آنها به قصد بالاکشیدن ثروتی که به ارث رسیده سرپرستی آنها را قبول می کند.در طول ما شاهد زجر و ظلم بر این کودکان هستیم. وقتی داشتم داستان را دنبال می کردم پیوسته علاقمند و منتظر این لحظه بودم که این بچه ها از آن وضعیت رهایی پیدا کنند من دلم برای آن ها می سوخت 💔🖤
💫اما حالا که کتاب را تمام کردم این سوال در ذهنم می چرخد «چرا باید برای شخصیت های خیالی که واقعی نیست ناراحت بشوم؟احساسات من واقعی هستند اما آن بچه یتیم ها فقط خیال هستند و وجود خارجی ندارند
✨چرا انسان باید نسبت به یک پدیده خیالی احساسات واقعی نشان بدهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
📝این میزان تاثیر گذاری محصول چیه؟
🖍️قدرت احساسات انسانی که بی حد و مرز پیش می رود ؟
یا
🖍️قدرت تخیل انسان که مرز واقعیت و خیال را پاره می کند؟
✍️شما تویه چه داستان هایی از سرگذشت تلخ و مرگ یک قهرمان ناراحت و آزوده شدید؟ 🙃

        

          اول از همه، واقعا غم انگیز نبود! در مورد پایان کتاب زیاد اقرار شده بود.(البته شاید برای بچه های کوچیک ناراحت کننده باشه.) شروع ناگوار رو از جمعه بازار کتاب به خاطر قیمت کمش خریدم و اصلا فکر نمی کردم از یه همچین کتابی با محتوای تقریبا کودکانه و ساده انقدر لذت ببرم. ایده‌ی مجموعه بسیار تکراریه. سه بچه‌ی یتیم که به تازگی پدر و مادرشون رو از دست دادن به دست یکی از اقوام دورشون سپرده میشن. از قضا این آقای محترم مثل همه‌ی نامادری/ناپدری هایی که در ادبیات فانتزی و تخیلی سراغ داریم؛ یه شیطان شرور و خبیثه. حالا این ایده‌ی تکراری چطوری شد همچین کتاب جذابی؟ با هوش بی نظیر بچه های بودلر! هر چقدر سیندرلا و راپونزل و زیبای خفته حرصمون میدادن و مثل بچه های خوب زیر شرارت نامادری هاشون کمر خم می کردن و لام تا کام حرفی نمی زدن؛ این بچه ها با قیم حیوان صفتشون مقابله می کنن.(خداروشکر که هیچ خبری از شاهزاده های اسب سوار و خوشتیپ نیست.) و من عاشق همین شدم! 
در اخر، فکر می کنم که این کتاب برای شروع کتاب خوانی توسط بچه های ۷ تا ۱۲ سال بهترین انتخابه. حتی برای بعضی کلمات سخت توضیح مختصری داده که باز هم باعث می شه بچه ها بیشتر از کتاب لذت ببرن و به سمت مسیر پر پیچ و خم  کتاب ها روانه بشن.
        

          قشنگ بود و جزئیات بیشتری نسبت به فیلم سینمایی داشت که من دیده بودم 
این داستان که برای جلد اول بود تو سینمایی آخر از همه اتفاق افتاد و حتی آخرشم با سینمایی فرق داشت
کنت اولاف کتاب از کنت اولاف فیلم زیرک تر و خبیث بود 
خلاصه که کتاب برای خود من که سینمایی رو دیده بودم چیزهای جدیدی داشت و حس نمی‌کردم دارم یه چیز تکراری میخونم
از ترجمه و ویراستاری هم کاملا راضیم