کائوروکو واگوری

کائوروکو واگوری

بلاگر
@wagurikaoruko
عضویت

مرداد 1404

159 دنبال شده

179 دنبال کننده

                از خودت بگو...

              

یادداشت‌ها

نمایش همه
        🧐آیا این کتاب ارزش یکبار مطالعه رو داره؟ نعع
✨داستان از این قراره که یه بچه فقیری با عزمی راسخ راه علم و دانش رو پیش می گیره با تمام مشقت درس و تحصیل می کند و در جوانی خیلی از جاهای اروپا سفر می کند و هدفش این است به شهرت برسد از قضا روزی  این مرد جوان مسموم می شود و سخت مریض می شود اما بعد از معالجه تن ، روان او بهم می ریزد و  خودش رو  از جنس شیشه می پندارد و می گوید من از جنس گوشت و خون نیستم و  جنس بدن من شیشه ای است و بعد ادا در می آره. می گه اگر به دست بزنید من می شکنم و فلان و این باعث میشه رفته رفته توجه افراد مختلف جلب بشه همه به دیدنش و در این میان مردم سوالاتی  از او می پرسند و او با هوش و ذکاوت خودش جواب های خردمندانه می دهد که همین باعث می شه رفته رفته اسم اون به عنوان یک حکیم دیوانه سر زبان ها بیافته (استاد شیشه‌ای)
یه چیزی شبیه بهلول می توانیم بگوئیم بهلول اروپایی 😅
به هرحال این داستان پرداخت بسیار بسیار ضعیفی دارد 
ده صفحه اولش فوق العاده کسالت آوره و نگارشش به هرچی شبیه الا داستان ، بعضی از جواب های این حکیم شیشه‌ای در  حد دیس شیشه‌ای میوه خوری ننجونمه (چی گفتم 😃) ولی بعضی هاش جالبه 
من به اعتبار اینکه نشر چشمه منتشر کرده خوندم ولی خوب...
      

31

        💖دیروز از این نویسنده کتاب مجموعه نامرئی رو خوندم و شدیداً از قلم روان ، ظریف  و ملایم ایشون متاثر شدم.

💖جست و جو کردم و فهمیدم اشتفان سوایگ یکی از نویسندگان به نام دوره معاصره و کتاب های زیادی رو نوشته 
این کتاب، دومین کتابیه که از این نویسنده می خوانم ❤️

💖خلاصه داستان روزی نویسنده ای نام دار یک نامه ای دریافت می کنه نامه ای بی نام و نشان که توسط زنی نوشته شده که عاشق این مرد نویسنده بوده و این کتاب نامه‌ای عاشقانه است از عاشقی که معشوق اون به هیچ وجه اصلأ او را نمی شناسدو...💔

💖این کتاب در بر دارنده مضامینی که در ادبیات ما  در اشعار به خصوص سعدی و حافظ به وضوح دیده میشه عاشقی که از معشوق خودش توقعی ندارد ❤️❤️

💖حقیقتا مثل این جور داستان ها زیاد دیدم و موضوع جدیدی نبود و  اما سبک نویسنده و قلم نرم و پراحساس واقعاً چیزیه که آدم رو جذب می کند و فوق العاده دلنشین است ❤️❤️❤️❤️

✍️مطالعه این کتاب فکر کنم یک ساعت و بیست دقیقه زمان برد و فوق العاده خوش آیند بود و خوندنش رو  به همه توصیه میکنم و خودم هم در آینده دوست دارم کتاب های دیگر  این نویسنده را مخصوصا داستان شطرنج رو مطالعه کنم.
      

21

        💥اتهام به خود
💔نمایشنامه ای که نمایشنامه نیست صحنه تاریک هیچ شخصیتی وجود ندارد و داستان گونه هم نیست و شما فقط جمله ها رو می شنوید جمله هایی که همه با من شروع می شوند.
🖤بسیار ساختارشکنه 
❤️و این موضوع رو خیلی‌ دوست دارم اما واقعا خیلی بهتر از این می توانست باشه با جای یک صحنه تاریک می شد صحنه زیر را طراحی کرد
✍️(یک دیوار قدیمی که بالای او نوشته شده باشه چسباندن آگهی ممنوع و زیر آن چندین آگهی پاره چسبیده باشه کنار او یه تابلوی رانندگی ورود ممنوع و یه تابلوی خطر سروته یه کت قدیمی قهوه‌ای رنگ پاره بهش آویزون باشه. یک شیشه شکسته .یه سطل آشغال خالی که دور برش اشغال ریخته 
یه میز که روش کارت های پاسور پخشه یک زیر سیگاری که توش سیگار استفاده نشده هست یه لباس شب خونی و یه شقاب و کار و چنگال قرمز و یه دستگیره اتوبوس و در مرکز این تصویر یه صندلی چوبی که یه پایش شکسته و به جای اون پایه چندین بسته اسکناس گذاشته شده باشه و کتاب های پاره شده هم در اطراف روی زمین)
✨متن ریتم ندارد و این به نظرم عیب بزرگیه چون می توانست داشته باشه بااینکه ۲۶ صفحه است ولی خسته کنندست چون یکنواخته درحالی می توانست بعضی جاها سکوت رو اضافه کنه و این سکوت خودش می تونست بار مفهومی رو اضافه کنه که این کار رو هم نکرد.
💫جمله های زیادی هستند که یک مفهوم دارند و مدام تکرار می شوند که این تکرار می توانست نباشه 
✍️اما بعضی جملاتش جالب بود.
من به هوس گفتم داغ
من به خنده گفتم رهایی بخش 
من به آزادی گفتم الزامی 
من به گناه کار گفتم بی چاره
من به اعتماد گفتم کور 
من به تصویر جهان گفتم کج و معوج 
من به پول گفتم فرعی
من با آدم ها مثل شئ برخورد کردم من با حیوان ها مثل آدم ها برخورد کردم.
من آزادی را با بی بند و باری اشتباه گرفتم
من صداقت را با افشای نفس اشتباه گرفتم
من عشق را با غریزه اشتباه گرفتم.



      

11

Vagabond
Vagabond جلد 14

5.0

1

        🌟۳۷جلد از این داستان منتشر شده 
🌟که چند جلد(از جلد۱۴شروع میشه)از این مجموعه به ساساکی کوجیرو رقیب موساشی تعلق دارد کوجیرو که یک شمشیرزن نوخبه و ناشنواست با اینکه چند جلد به این شخصیت اختصاص داره و ما سیر رشد او رو از کودکی تا جوانی می بینیم.اما نمی شه چیز زیادی نمی شه در موردش گفت چرا چون ما هیچ مونولوگی از این شخصیت نداریم هیچ چیزی از احساسات درونی نمی دونیم فقط رفتارهاشو می بینیم در حالی که ما در طول داستان تویه مونولوگ های زیادی احساسات شخصیت های دیگر را می خوانیم و این به نظرم یک نقص بزرگه چرا که صدای درون فکر ما از حنجره ما شکل نمی گیرد و از گوش شنیده نمی شود بلکه درون ذهن ماست حالا اگر کسی کرد و لال باشد دلیل نمی شود که ما نتوانیم از صدای درون ذهنش به صورت مونولوگ آگاه بشیم. که واقعا این خیلی بده بعد در جلد ۱۷ ما یک شاهد یک نبرد هستیم نبرد بین کوجیرو با یک دسته سرباز فراری که این بخش نمی سه گفت یکی از جذابترین ها اما به نظرم یک بار احساسی و مفهومی خوبی به داستان می دهد 
✍️در کل در این داستان تا اینجا کوجیرو مثل یک انسان اولیه نمایش داده شد که وحشیانه می جنگه و بعد به شهوت مشغول است یه چیزی مثل یک حیوان وحشی 
      

27

        💥تویه این یادداشت می خواهم درباره بعضی از شخصیت ها توضیحاتی بنویسم چون این کاراکترها جوهره انسانی قوی دارد به آدم های واقعی خیلی نزدیک هستند.
😮‍💨هیودن ماتاهاچی 
دوست و رفیق موساشی است حضور اون تویه این داستان به جورایی شکل نمادین داره اون نماد آدم های سست و بی اراده است.آدم هایی که به راحتی دورغ می گن و به این و اون آویزونن. حضور اون و اراده ضعیفش باعث برجسته تر نمایش دادن اراده موساشی می شود که این به نظرم عالی بود که یه شخصیت مکمل است که کمک می کنه تا ما رشد فکری موساشی رو با مقایسه کردن بین این دو  بهتر درک کنیم 
😍راهب تاکوآن سوهو (تاکوان)
شخصیت بعدی که شخصیت مورد علاقه من بود راهب تاکوان بود حرف های اون و لحن گرم کلامش منو یاد تیک نات هان می اندازد (راهب و نویسنده آرامش در هر قدم)
این شخصیت تاکوان مثل همه راهب های دیگر حرف هایی درباره ذن و آرامش حرف می زند اما یه تفاوت اینکه اون تا حدودی ساختارشکن هست به همه چیز به شکل مطلق و صرف نگاه نمی کنه و بار ها وسط پند دادن حرف هایی می زنده که مخاطب را به فکر فرو می برد جزئیات چهره اش خیلی زیاده که به نظرم این کمک کرد  که شخصیت اون بیش از حد واقعی به نظر برسد (البته  در دنیای واقعی راهبی به این نام وجود داشته اما خوب این تصویری که در اینجا ساخته شده جالبه)
😤ننه هیودن(مادر ماتاهاچی)
در خیلی از بخش های داستان حضور دارد اما هیچ اثرگذاری ندارد و عملا هیچ اتفاقی و حادثه ای که تویه روند داستان موثر باشد نقشی ندارد اما چرا هست آیا فقط یک شخصیت فرعی است که برای کش دادن داستان و تمرکز زدایی از سایر شخصیت ها حضور دارد؟خوب خیر؛این شخصیت هم بیشتر حالت نمادین دارد نمادی از انسان هایی است که با برداشت های ذهنی نادرست نسبت به دیگران کینه می گیرند بدون اینکه از حقیقت آگاه باشند به بد گویی از دیگران می پردازند نمونه این جور آدم ها در دنیای واقعی امروز کم نیستند 
😍اوتسو 
یک دختر دوست داشتنی که عاشق موساشی است یک شخصیت مهربان و چندان چیزی برای تحلیل یا نمادین دونستن این شخصیت وجود ندارد.میاموتو موساشی دنیای واقعی از زن ها به طور کامل خودداری می کرده و تویه عمرش نه زناشویی داشته و نه ازدواج کرده ولی موساشی (تاکه) داستان ما عاشق اوتسوئه و تویه رویاهاش اون رو در آغوش می کشه اما اینکه در این داستان آن ها به هم می رسند یا نه مشخص نیست چون داستان نصفه رها شده (اما تصور من اینه که نمی رسند.)
✍️دریک شخصیت دیگر هم هست که تویه یه یاداشت دیگر در موردش می نویسم.
      

29

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.