معرفی کتاب نامه یک زن ناشناس اثر اشتفان سوایگ مترجم محمد مجلسی

نامه یک زن ناشناس

نامه یک زن ناشناس

اشتفان سوایگ و 1 نفر دیگر
4.2
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

9

شابک
9789641721451
تعداد صفحات
68
تاریخ انتشار
1398/7/6

توضیحات

        اشتفان تسوایک در سال  1881 در وین به دنیا آمد. پدرش یهودی ثروتمندی بود، و از هر جهت امکان تحصیل و مطالعه برای او فراهم بود. او به ادبیات و تاریخ وفلسفه علاقه بسیاری داشت و در بیست و سه سالگی دکترای فلسفه اش را گرفت. روشنفکر آزاده ای بود که آرزو داشت تمام انسان های روی زمین در صلح و سعادت زندگی کنند.رومن رولان، و زیگموند فروید از بهترین دوستان او بودند.این نویسنده بزرگ و نامور بعد از قدرت یافتن نازیسم و پیروزی هیتلر به انگلستان گریخت و چند سال در آن جا ماند. اما سرانجام به برزیب رفت. و در آنجا او و همسرش در نهایت نومیدی به زندگی خود پایان دادند.تسوایک ذوق و هنر خود را در زمینه های گوناگون ادب و هنر (ترجمه، شعر و شاعری، زندگی نامه، نمایشنامه، داستان و نقد ادبی) آزموده است. و در این میان داستان ها و زندگی نامه های او بیشتر شهرت یافته اند.  و این دسته از آثار  او به بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده اند. «نامه ی یک زن ناشناس از شیوا ترین و زیبا ترین داستان های اوست.»
      

یادداشت‌ها

مینا

مینا

6 روز پیش

          این کتاب خیلی خیلی خیلی گیرا بود! داستان اینجوری شروع میشه که یه نویسنده‌ی معروف یه نامه‌ی بدون امضا و کت‌وکلفت از یک زن ناشناس دریافت می‌کنه و بعد غرق خوندن ماجرای زندگی این زن که از قضا تماماً حول محور همین نویسنده می‌چرخه، میشه. کل کتاب بجز صفحه‌ی اول و آخرش، شامل همین نامه‌ست و خطاب به نویسنده و به صورت دوم شخص مفرد نوشته شده.

گفته‌ها و لحنی که این زن ناشناس تو این نامه داره، باعث شد یه لحظه هم نتونم کتابو بذارم زمین. و شخصیت اون زن برام چنان واقعی شده بود که وقتی کتاب تموم شد، نمی‌دونستم باید چیکار کنم و یکی از معدود وقتایی بود که آرزو می‌کردم کاش داستان بیشتر ادامه پیدا می‌کرد. جوری که تو کتاب از عشق ساده‌ی دوران نوجوونی حرف می‌زنه، اون فکر و خیالات، اون شور و هیجان، همگی به شدت ملموس و واقعی بود و من خیلی باهاش همذات‌پنداری کردم. خیلی.

اگه بخوام بگم ایراد متن چی بود، فقط اینکه بعضی عبارات رو عیناً و زیاد تکرار می‌کرد، که حتی همینم به نظر من با حال و هوای داستان و حس و حال اون زن موققع نوشتن نامه می‌خوند. خلاصه من که خیلی خوشم اومد.

ترجمه هم روون و خیلی خوب بود.
        

48