خودم را در دیگری می کُشم تا آزاد شوم
نمایشنامه ی جالبی بود، اما خیلی پنهان بود در نوع روایت و باید
موشکافی میشد
. عجیب بود و نیاز به تفکر داشت
درون مایه ی این نمایشنامه بر اساس احساس گناه وجودی در
ناخودگاهه که می تونه در طول زمان فاجعه به بار بیاره
و روح انسان رو تحلیل ببره تا جایی که عواطف انسانی از بین بره
خشمی که نمیشه تاب اورد و اونو به دیگری میدیم تا جای ما شکنجه بشه