یادداشتهای آمنه آزاد (4)
1404/3/8
از آن کتابهایی که نمیشود لحظهای زمین گذاشتش... در ناتا نویسنده دستت را میگیرد و پا به پای کنیزکی سیهچرده، از سرزمینی دور تو را عبور میدهد و تا به حجازِ جاهلیت میرساند و جرعه جرعه رنج بردگی را به کامت میریزد. و بعد، با طلوع پیامبر آخرالزمان و مهربانیاش، حلاوت مسلمانی را به جانت مینشاند. مردان با زنانشان نرمخو میشوند و اربابان با بردگانشان همسفره. ماریهی مطبخنشینِ تحقیرشده، حالا همسایه ی نورِ چشم پیامبر میشود و شاهد تمام وقایع کوچههای مدینه است. وفات پیامبر را به سوگ مینشیند و از سقیفه دلش خون میشود و از دیدن علیِ دستبسته بر سر میکوبد و از ماتم فاطمه جان میدهد. آنجا که غدیر را روایت میکند، شوق تمام عالم به جانت میریزد و آنجا که روضهی درِ سوخته و پهلوی شکسته و بازوی کبود را میخواند، جگرت را میسوزاند... ناتا رمانیست که قطعا ارزش خواندن دارد و معرفت میافزاید.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/3/8
شیرینی قلم صادق کرمیار در نامیرا هنوز زیر زبانم است و میدانستم این بار هم قرار است شگفتزده شوم. مردان نامرئی داستان مردان مظلوم و دلیر شناسایی است در سالهای جنگ... کرمیار در مردان نامرئی جنگ را از زاویهای جدید نگاه کرده، زاویهای که تا امروز خیلی کمتر دیدهایم. در عین اینکه به روایت صحنههای شورانگیز ایثار و فداکاری رزمندگان میپردازد، جنگ را آسیبشناسی هم میکند، از نگاه فرماندهان هم به آن میپردازد، بعضا تحلیلها و عملکرد فرماندهان را نقد میکند، تا آنجا که به جام زهر میرسد و پیام تاریخی امام و غم و حسرت مانده بر دل رزمندگان... روایت سالهای آخر جنگ است و عملیات عاشورا و کمبودهای مادی جبهه و جاسوسان ستون پنجم و شهادتها و جانبازیهای مظلومانه و منفعتطلبی عدهای در پشت جبهه... شخصیت اصلی علی حسینی است که در حالی که چرخ ویلچرش لای میلهی پل روی نهر دزاشیب گیر کرده، ذهنش میپرد به خاطرات جنگ... و تمام کتاب فلاشبکهای علی حسینی به جبهه است. روزهایی که با رفقایش دل از دنیا و مافیها بریده بودهاند و همهی زندگیشان جنگ و جبهه بوده... به صورت رفت و برگشتی به میان عراقیها میرود و جنگ را از نگاه آنها و فرماندهانشان نیز روایت میکند. مردان نامرئی را بسیااااار دوست دارم و خواندنش را به همه، اعم از نوجوان و بزرگسال پیشنهاد میکنم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.