معرفی کتاب ناتا اثر زهرا باقری

ناتا

ناتا

4.3
72 نفر |
29 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

132

خواهم خواند

61

شابک
9786222850227
تعداد صفحات
254
تاریخ انتشار
1399/12/11

توضیحات

کتاب ناتا، نویسنده زهرا باقری.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به ناتا

نمایش همه

یادداشت‌ها

          وسط یک عالم مشغله،  کتاب را برداشتم تا تورقی کنم …
شروع کتاب با درد و رنج و فقر بود…
فقری که باعث شد پدری دخترکش را به بردگی بفرستد…
و دختری که به خاطر زندگی بخشیدن به خواهر کوچکش راضی به بردگی می‌شود…
شروع کتاب حالم رو بد کرد…
باید ادامه میدادم انقدر که دخترک از این شرایط خلاص بشود…
انگار قرار بود طول بکشد …
با دخترک همراه شدم.
در مسیر ، همراهش کتک خوردم،  روی خارها راه رفتم، گرسنگی را حس کردم، دلتنگ مادرم شدم و از برده فروش و خریداران برده ترسیدم…

فصل بعد راوی عوض شد…
خوله بنت سعد دختر بزرگ یثرب…
رخوت و غرورش را حس کردم…
از تنبلی و گستاخی اش حرص خوردم…
دخترک به ما ملحق شد…
.
.
.
.
(حالا دیگر در کتاب غرق شدم و نمی‌توانم دل بکنم…)

انگار خوله و ناتا حرف های جدیدی می‌شنوند…
اسم دین جدید
پیامبر جدید
حرف هایی عجیب ولی امید بخش 
برابری انسان ها
برابری برده و آزاد، سیاه و سفید،  زن و مرد 

کلماتی ناآشنا ولی روح نواز و مسحور کننده….
من هم با خوله و ناتا مسحور صوت قرآن شدم ...
انگار من هم برای اولین بار است که قرآن را می‌شنوم…
انگار برای اولین بار پیامبر را میبینم…
کاش من هم همسایه حضرت بودم.
کاش درآن هوا نفس میکشیدم…
.
.
.
.
.
.
ناتا داستان کنیزی است که گذرش به یثرب می افتد و حالا اوست و طلوع اسلام در مدینه النبی 
و حالا ناتا انگار کورسوی امیدی پیدا کرده برای رهایی و برگشت به آغوش خانواده …
آیا رها می‌شود؟ 

با ناتا به ۱۴۰۰ سال پیش رفتم…
درد بردگی را حس کردم
معنی تبعیض نژادی را فهمیدم 
دلم برای دخترکان زنده به گور شده آتش گرفت
خنکای نسیم اسلام در فضای داغ و غبارآلود عربستان آرامم کرد...
تا به حال با هیچ کتابی اینچنین روحم به مدینه النبی پرواز نکرده بود.
حس میکردم میان کوچه ها قدم میزنم...
با پیامبر هم کلام میشوم...
از ظلم به اهل بیت قلبم آتش می‌گیرد و آتش درب خانه را مقابل چشمم میبینم...😭

(این کتاب اولین کتابی هست که دیدم انقدر ظهور اسلام را امیدبخش تصویر کرده. 
خواننده شرایط عربستان جاهلی را با قلم توانای زهرا باقری با تمام وجودش درک می‌کند و طلوع اسلام مثل آبی خنک وجودش را آرام میکند
خیلی از مسائل و حتی معارفی که برای همه ما تکراری است با بیانی نو و شیوه ای جذاب و داستانی دوباره بر جان می‌نشیند. )

*اگر نسبت به بعضی مسائل حساس هستید کتاب مناسب سن حدود دبیرستان است*
        

25

          ناتا دختر نوجوانی است که بخاطر فقر خانواده به‌عنوان کنیزی از آفریقا فروخته می‌شود و سر از حجاز و یثرب و خانه سعد بن عباده درمی‌آورد. در این زمان کم‌کم آوازه سخنان پیامبر در مکه به گوش یثربیان رسیده است و فضای این شهر به سمت گرویدن به اسلام و در نهایت هجرت پیامبر می‌رسد و نوری در دل ناتا برای رهایی با ورود اسلام طبق تعالیم پیامبر روشن می‌شود. در ادامه برخی وقایع مهم دوران پیامبر در مدینه تا ماجرای سقیفه را در این داستان مرور می‌کنیم. تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی پس از ورود پیامبر به مدینه نسبت به قبل از آن، تا حد خوبی بیان شده است. 
در طول داستان هرجا که نویسنده روی موضوعی تمرکز کرده، بسیار عالی توانسته آنرا به تصویر بکشد ولی در برخی قسمت‌ها بعضی از روایت‌ها خیلی سریع و مروروار رد می‌شوند. 
داستان دو راوی دارد: ناتا و خوله دختر سعد که این دو زاویه دید به بیان بهتر داستان کمک کرده فقط برخی قسمت‌ها تکرار روایت‌ها کمی اضافه به نظر می‌آید. در کل کتاب خوبی است.
        

9

          ناتا! تو اومدی که رزقِ ۲۸ صفر من باشی 💔
ناتا ماجرای دختری از آفریقاست که به خاطر فقر، خانواده اش ناچار به فروش او به عنوان برده می شوند. از لحاظ تاریخی، داستان به شرح دوران قبل از اسلام می پردازد و اولین مواجهه‌ی خانواده ها (زنان، مردان، بردگان) را با رسالت پیامبر به تصویر می کشد. چرخ روزگار، ناتا را همسایه‌ی بانوی دوعالم حضرت فاطمه س می کند.

دو بُعد کتاب برایم شیرین بود:
۱. اول مواجهه ی اولیه مردم با پیامبر و سبک زندگی او بود. همه به یکدیگر توصیه می کردند که مانند پیامبر اینگونه رفتار کنیم؛ آیات زمزمه همگان شده بود؛ در حین کار، در نخلستان و در خانه آنها را می خواندند.
۲. دوم روایت جزئیات زندگی حضرت صدیقه کبری بود، ساده، دلنشین، قوی. کلامهایشان! دوست داشتم دائما این بخش ها را بخوانم.

* نمیدونم اشخاص این داستان حقیقی هستند یا نه، سخنان اهل بیت و رسول الله به گوشم آشناست اما باقی داستان رو مطمئن نیستم. یه خورده حاشیه داشت، برای مطالعه زیر ۱۸ سال توصیه نمیشه.
        

15

👧🏻... پش
          👧🏻... پشت سر مالک وارد اتاق شدم. پشتی را به دیوار تکیه دادم تا بنشیند. عِقال و چفیه‌اش را از سر برداشت و به دستم داد‌. به میخ دیوار آویزان کردم و روی تشکچه کنارش نشستم. با هیجان گفت: "خوله، امروز بعد از نماز ظهر در مسجد نشسته بودیم، غلام یکی از انصار وارد مسجد شد و گفت: " سیدی! بانویتان فارغ شد؛ بچه دختر است." چهره‌ی مرد سرخ شد و در هم فرورفت و بی هیچ سخنی، غلام را راهی کرد و خودش هم بلند شد که به خانه برود. پیامبر صدایش زد و گفت: "بنشین. برای چه ناراحتی؟ برای اینکه فرزندت دختر است؟" چیزی نگفت. پیامبر فرمود: "روزی‌اش را که خدا می‌دهد، سنگینی‌اش را زمین تحمل می‌کند و تو فقط مانند یک گل، او را می‌بویی." بعد با نگاهی به جمع فرمودند: "از برکت زن این است که فرزند اولش دختر باشد‌. دختران بهترین فرزندان‌اند. با محبت‌ترند به پدر و مادر. خدا را بابت این نعمت شاکر باش." خوله! از مسجد تا خانه را دویدم تا بگویم اگر این بچه دختر باشد، هرچه بخواهی برایت می‌خرم." ...

🌠متنی که خواندید بخشی از کتاب "ناتا" بود، داستان دختری که در سن کم به ناچار به بردگی می‌رود تا شاید خانواده‌اش بتوانند بدون اون زندگی بهتری داشته باشند، دختری که با وجود همه سختی‌ها، سعادت این را پیدا می‌کند که در زندگی‌اش بهترینِ مخلوقاتِ خدا را ببیند. 

📚سِیر داستان را دوست داشتم و برایم جذاب بود، پایان داستان را هم با اینکه تلخ بود دوست داشتم. اما به نظرم داستان هنوز جایِ کار بیشتری داشت و می‌توانست از این بهتر باشد؛ توصیفات مکان‌ها و شخصیت‌ها کامل نبود. گاهی در بین متن از جملات عربی، احادیث و آیات استفاده شده بود، که بهتر بود معانی و منابع‌ آن‌ها در پاورقی یا انتهای کتاب گفته می‌شد. 

🖇من این سبک داستان‌ها را که برگرفته از یک حادثه یا اتفاق تاریخی مذهبی هستند، می‌پسندم، اما همچنان بین نویسندگان و اهلِ فن درباره‌ی کم و کیف این سبک داستان‌ها اختلافاتی وجود دارد.

📖در نهایت به کسانی که به تازگی کتابخوانی را شروع کرده‌اند و به دنبال یک داستانِ جذاب، آموزنده و تاریخی مذهبی هستند، کتاب "ناتا" را پیشنهاد می‌کنم.


#معرفی_کتاب 
#ناتا
نوشته #زهرا_باقری 
#انتشارات_شهید_کاظمی
        

2

          🔹 کتاب ناتا

انتشارات پُرکار و متعهد شهید کاظمی، کتابِ خوب کم چاپ نکرده؛ اما به نظرم ناتا از بهترین ها باشد. اتفاقا حالا که ایام فاطمیه هست، فرصت خوبی برای خواندن و حظ بردن از صفحات و کلماتی است که رایحه ی دل انگیزِ خانه ی علی و فاطمه علیهم‌السلام را در خود دارد. کتاب برای من خنده و گریه را توأمان داشت. 
ناتا دختری از خطه ی آفریقاست که برای بردگی و کنیزکی سر از حجاز و بازار عکاظ و یثرب و در نهایت خانه ی سعدبن عباده ی خزرجی در می آورد و نامش می‌شود " جاریه" . داستانِ کتاب از زاویه ی نگاه و روایتِ جاریه و خوله( دختر سعد) وضعیت آن روز عربستان و تحولاتی عظیمی که با آمدن اسلام و پیامبر در مناسبات اجتماعی و روابط انسانی پدید آمد را روایت می‌کند.
عادات و رسومات منحط مردم جاهلی، وضعیت بغرنج زنان و بردگان و کنیزان، خلق و خوی اشراف، عظمت اسلام، مهربانی و بزرگی و وسعتِ جان و دلِ رسول‌ خدا، جوانمردی و فداکاری و جایگاه مولا امیرالمومنین، مهربانی، مادری، صفای نفس، دلسوزی برای امت، مظلومیت و تنهایی، لطماتِ جانکاه و جگرفرسای خانم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها،  خوبی برخی اصحاب مثل مالک پسر سعد و در نهایت تحول و رشد روحی ناتا و سرنوشت رشک برانگیز او در این کتاب به خوبی نمایانده شده. 
کتاب را بدهید نوجوان ها بخوانند.  ضعیف الایمان ها و ضعیف الاراده ها بخوانند.نا امیدها هم. دختران نوجوان هم. بسیار کتاب معرفت زا و امید افزایی است. حضرت زهرای این کتاب، همان فاطمه ی آیات و روایات است. کتاب را حقیقتا می‌ستایم.

#معرفی_کتاب
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها 
#ناتا
#انتشارات_شهيد_کاظمی


        

1

          ناتا داستان زندگی کنیزی است که به جهت فقر خانواده اش برای فروخته شدن در بازار برده ها، از آفریقا به عربستان آورده می شود. روزهای آمدن او مقارن است با سالهای انتهایی حضور پیامبر (ص) در مکه و هجرت ایشان به مدینه، ماجرای حضور ناتا در مدینه با رحلت پیامبر (ص) و وقایع بعد از رحلت ایشان و شهادت حضرت صدیقه (س) به پایان می رسد.
و اما چند نکته:
۱. درباره شخصیت سعد بن عباده و نقش او در وقایع صدر اسلام سخن زیاد است ولی در این کتاب، به نظرم با مجموع جملات مثبت و منفی که در توصیف سعد بن عباده می خوانی از او یک شخصیت تراز اسلام! تصویر می شود، مخصوصا با دفاع آخری که خوله در برابر مادرشوهرش از پدرش انجام داد. انگار تلاش شده بود که از بین تشکیل دهندگان اجتماع سقیفه و گردانندگان آن یکی به عنوان مقصر معرفی شود. اما جمله ای که دکتر زرگری نژاد در "ژرفا و بن مایه های سقیفه" فرموده اند، به نظر می آید منصفانه تر این شرایط را به تصویر میکشد: "گرچه با قاطعيت نمي توان داوري كرد كه اگر اجتماع سقيفه شكل نمي گرفت، ابو بكر و يارانش چگونه و با چه روشي مي خواستند بر منصب خلافت چنگ اندازند؛ اما به يقين گردهمايي سـقيفه، رونـد تـلاش مهـاجرين را براي نصب ابوبكر به جانشيني پيامبر و حذف علي بن ابي طالب تسريع كرد".
۲. روایت داستان از زبان شخصیت های مختلف برایم جذاب است ولی به شرطی که مدام رفت و برگشتی نباشد! کتاب ناتا این گونه است. یک برش را یک بار از زبان ناتا روایت می کند و همان را یک بار دیگر از زبان خوله/ گاهی کلیات وقایع در یک فصل از زبان خوله گفته می شود و جزئیات همان واقعه از زبان ناتا در فصل بعد، اگر قصد نویسنده بیان تفاوت نگاه انسان برده و آزاد به زندگی بود با توجه به ماجرای کتاب بدون تکرار وقایع هم می توانست این کار را انجام دهد. تکرار خسته کننده ای بود که لذتی در خواندنش پیدا نکردم. چه نیازی بود به این همه تکرار از یک واقعه!؟
۳. معرفی عمره بانو بعد از اسلام آوردن یکی از توصیفات شاهکار داستان است! از خود پیامبر (ص) و فاطمه (س) هم عابدتر! انگار شخصیت مسلمان شده عمره بانو را با گوشه گیری و عبادت و دور از جمع بودن او می ستاید.
۴. تقریبا پنج شش فصل یعنی از فصل ۹ تا فصل ۱۴ و ۱۵ مربوط به ازدواج و بچه دار نشدن و شدن خوله و افسردگی پس از زایمانش و وصف دوران بارداری هایش گذشت و ذکر جزئیات زایمان (چه اصراری بود به ذکر بعضی جزئیات در این مورد)!! بدون آنکه مطلب جدید یا مهمی درباره هدف اصلی رمان یعنی بیان تاریخ صدر اسلام و سالهای حضور پیامبر ص در مدینه به مخاطب ارائه دهد (شاید هم من تصورم از هدف اصلی رمان اشتباه باشد). تنها در چند خط درباره حدیبیه خبر داده شده در حد اخبار روزنامه و همین طور واقعه غدیر! تازه فرض کنید در ابتدای همان اولین فصل، ماجرای بچه دار شدن خوله در همان رویایی که هنگام بیهوشی در زایمان اولش دید، لو می رود.
۵. نورانی شدن محراب حضرت زهرا س به نظرم خوب در نیامده بود. درباره اتاقی صحبت می شود که پنجره ندارد و در گوشه ی حیاط خانه خوله است و دقیقا پشت اتاق خانه امیرالمومنین ع که حضرت زهرا (س) در آن نماز می خواند. با توجه به تصور جانمایی اتاق و خالی بودن اتاق از وسایل دست و پاگیر به نظر می رسد اتاق با نور مهتاب که از در وارد می شود برای نماز خواندن و کارهایی مثل این روشن باشد. شاید بهتر بود به نحوی فضای اتاق ترسیم می شد که برای خواننده ظلمات محض تصور شود که نور محراب عبادت فاطمه (س) آن را روشن می کند.
۶. با بیان وقایع مربوط به اسلام آوردن مردم مدینه و فضای سالهای منتهی به اسلام آوردنشان هم چندان ارتباط برقرار نکردم. بعد از خواندن فصل مربوط به ایمان آوردن مردم مدینه این سوال در ذهنم شکل گرفت که اگر فضا این گونه خوب بود چرا مردم مدینه این قدر دیر و بعد از گذشت ۱۰ سال از دعوت عمومی پیامبر ص تازه یادشان افتاده اسلام بیاورند!!!
۷. خیلی گل درشت وقایع مهم تاریخی آن زمان به صورت خبر روزنامه ای آن وسط بیان می شود. این وقایع در داستان حل نشده بود. انگار وقایع تاریخی را به داستان وصله کرده باشند.
۸. از رمان تاریخی توقع دارم که یک موضوع تاریخی را دستمایه نوشتن داستان قرار داده و با انتخاب اشخاص واقعی یا خلق شخصیت ها و بیان روابط بین آنها و بازسازی فضاهای مبهم یا گفته نشده در تاریخ با تخیل و متناسب با فضای آن زمان،درک بهتری از آن موضوع تاریخی برای مخاطب ایجاد کند و همزمان داستانش را هم پیش ببرد. ولی در رمان ناتا این گونه نبود. احساس کردم این رمان با هدف پرداختن به فضای جامعه ی عرب و سنت های مرسوم آنها در زمان حضور پیامبر نوشته شده با تاکید بر برده داری و تحقیر جنس زن ولی در ادامه انگار همه به حاشیه می رود و فقط خوله و نحوه فرزند دار شدن و بارداری هایش مرکز توجه می شود. بعد از اتمام ماجرای بارداری های خوله، رحلت پیامبر اتفاق می افتد و داستان با سرعتی زیاد با مرگ ناتا به پایان می رسد. احساس می کنم نویسنده ماجرای زندگی دختر سعد را وسیله ای برای روشن کردن و توضیح دادن وضع جامعه ی مدینه در آستانه هجرت و جایگاه برده در جامعه در نظر گرفته ولی در عمل بر عکس اتفاق افتاده و زندگی خوله محور توجه می شود.
۹. مخاطب سنی مورد نظر کتاب را نفهمیدم. پرداخت داستان و مباحث تاریخی مورد استفاده بسیار ساده و ابتدایی است پس شاید برای نوجوان مناسب باشد، در عین حال بی پرده گویی هایی در بعضی موارد میبینی که مناسب سن نوجوان نیست هر چند که بعضی توصیفاتش برای بزرگسال هم جالب نبود!
۱۰. تاریخ گفتن های گل درشتش خیلی تو ذوق می زند.
۱۱. ترتیب زمانی حوادث مربوط به بعد از رحلت پیامبر (ص) ظاهرا بدون توجه به اقوال مختلف بیان شده است. دکتر جباری مقاله ای در این زمینه دارند با عنوان  "تاریخ و ترتیب حوادث منتهی به شهادت حضرت زهرا (س)"
        

5

        #یادداشت
#ناتا

چند کتاب از سرگذشت بردگان خوانده ام کتابهایی که به واقع قلب انسان را به درد می آورد به طوری که درک این حجم از رذالت انسان نسبت به انسان دیگر ناممکن  به نظر می رسد. 
کتاب ناتا در مورد سرگذشت دختری کم سن و سال آفریقایی است که به دلیل فقر خانواده اش و نجات آنها از گرسنگی و مرگ توسط پدرش فروخته میشود. سپس برای فروش به سرزمین حجاز برده میشود. 
توصیفات این کتاب از زندگی بردگان روکشی از ملایمت و لطافت زنانه دارد که نویسنده توانمند آن باعث میشود کسانی که روحیه حساسی دارند راحتتر کتاب را بخوانند. در عین حال متوجه زندگی سخت بردگان بشوند.
آمدن این کودک به خانه یکی از بزرگان خزرج در یثرب همزمان با سالهای بعثت پیامبر در مکه است و کتاب با هنرمندی تمام ورود پیامبر به یثرب یا مدینه النبی را توصیف میکند و ما را از عطوفت گرم اسلام نسبت به بردگان و زنان آگاه می‌کند. سپس وقایع
کتاب تا غدیرخم و وفات پیامبر را روایت می‌کند. 
تنهایی امیرالمؤمنین و تلاشهای حضرت فاطمه برای مقام عظمای ولایت نیز در کتاب توصیف شده و برای من حس غربت مدینه را بازخوانی میکرد.
دوست داشتم ناتا پیش والدینش برمیگشت اما کتاب به شکل دیگری پایان یافت....
در آخر بگویم که شخصیت ناتا خیالی است اما خانم باقری با توانمندی ناتا را در بستری از واقعیات آن زمان پرورده است.
از خواندنش لذت بردم.

@BargiAzDanesh
.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          قیمت نسخه الکترونیک در فراکتاب : ۵۰ هزارتومان

کساییکه مثل من عاشق رمان هایی با حال و هوای تاریخ اسلامن، حتما از این کتاب خوششون میاد‌.👌

♾ شروع کتاب در زمان جاهلیت اعراب 
♾ اواسطش در زمان ظهور دین اسلام 
♾ و انتهای داستان، شهادت حضرت زهرا سلام الله ست.

فصل های کتاب ، یکی در میون از زبان ۲ دختر روایت میشه. 👧👧
↩️ یک دختر ۱۱ ساله ی آفریقایی سیاه پوست که پدرش بخاطر فقرشدید، اون رو برای بردگی میفروشه. {بنام ناتا}
↩️ یک دختر ۱۳ ساله اهل یثرب، که پدرش از بزرگان و ثروتمندان قبلیه ست. {بنام خوله}

که هر کدوم ماجراهای پرفراز و نشیب خودشون رو دارن، و از یکجا به بعد، قصه شون به هم گره میخوره و باهم بزرگ میشن و ماجراهای جالبی پدید میاد. 

هیچوقت اینگونه از زاویه دید یک برده و کنیز ، به دنیا نگاه نکرده بودم. 😢
طوری با داستان همراه شدم که، مثل همون غلامان، از پیدا شدن دین اسلام و اومدن پیامبر،  وجودم لبریز از شادی و شعف شد.🥳🥺
پیامبری که ناعدالتی ها رو از بین برد و فرهنگ عجیب و جاهلانه ی اون زمان رو کنار زد.
        

9

        من معتقدم بعضی از کتاب ها رو طوری دیگر باید خوند. طوری که انگار داری اون کتاب رو زندگی میکنی؛ یکی از این کتاب ها ، همین کتاب زیبای خانم باقری هست. ناتا ، دست ما رو میگیرد و با خودش میبرد به هزار و چهارصد سال پیش؛ جایی در گوشه کنار آفریقا و خیلی زود هم راهی یک سفری میکندمان که پایانش میرسد به يثرب و همسایگی دختر نور! صادقانه میگم که ناتا را زندگی کردم؛ بیش از یکماه طول کشید تا فقط هشتاد درصد کتاب را مطالعه کنم چون دوست نداشتم از این زندگی شیرین جدا شوم؛ اما وقتی به اواخر کتاب نزدیک شدم دوست داشتم هر چه زودتر بازگردم به دنیای خودم؛ من طاقت دیدن اشک دختر پیامبر را نداشتم. اوایل و اواسط و اواخر کتاب خط داستانی‌ی را در پیش میگیرد که هر چند طولانیست اما نمیگذارد کتاب رو زمین بگذارید! برکت ها و نعمت های اسلام راستین را که میخونی وجودت مملو میشود از عشق محمد امین! اما وای از اواخر کتاب وقتی که میفهمی تمام تلاش محمد امین و امام علی به یکواره با جهل مردم رنگ می‌بازد و فرقه ای وارد اسلام میشود که ....
ناتا را طوری دیگر باید خواند!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1