یادداشت آمنه آزاد
1404/4/22
نویسنده یک روزنامهنگار مصری است که در سال 1996 طی یک مأموریت کاری به فلسطین سفر کرده، به تمام فلسطین؛ هم مناطق فلسطینینشین و هم سرزمینهای اشغالی. همانطور که مترجم در مقدمه گفته، عاطف حزین طرفدار صلح است و باید کتاب را با این پیشفرض بخوانی. اما جالب است که همین طرفدار صلح، در خلال سفرش و آنچه که به چشم میبیند و نیز مصاحبه با شخصیتهای مختلف، به این نتیجه میرسد که اسرائیل دنبال صلح نیست و صلح فقط یک کلمه است برای بازیهای سیاسی. عاطف حزین با شخصیتهای مختلفی گفتگو میکند، اعم از اسرائیلی و فلسطینی. شخصیتهای فلسطینی (از رئیس پلیس حکومت خودگردان گرفته تا عماد الفالوجی عضو جدا شده از حماس) هر کدامشان از ظن خود قضیهی فلسطین را نگاه میکند، و البته که نگاه هیچ کدام منطبق بر واقعیت نیست. هر کدام از صلح دم میزنند در حالی که دقیقا در همان لحظه تحت اشغال رژیم صهیونی هستند! واقعیت چیزی است که جهان در تمام این سالهای پس از نوشته شدن کتاب دیده... اینکه رژیم غاصب به هیچ عهد و پیمان و قاعده و قانونی پایبند نیست و فقط خون میریزد تا خودش زنده بماند. خیلی جاهای کتاب حرصدرآر است؛ تمام آنجاهایی که مصاحبه شوندگان میگویند ملت اسرائیل، مردم اسرائیل، کشور اسرائیل و عباراتی از این قبیل. یعنی خود فلسطینیهایی که طرف گفتگوی عاطف حزین قرار میگیرند و همه از رهبران و شخصیتهای مؤثر گروههای فلسطینیاند، رژیم غاصب را به رسمیت شناختهاند و حتی به آن حق میدهند که امنیتش را تأمین کند، ولی در آن گوشه و کنار حقی هم برای ملت فلسطین قائل باشد! حال آنکه عقیدهی قاطبهی مردم با این افراد متفاوت است و برخلاف ادعای اینان، مردم با حماس و عملیاتهای استشهادی آن کاملا موافق و همراهند. در مجموع کتاب را دوست داشتم، چون نگاهی است بدون روتوش از تفکرات مختلف پیرامون قضیهی فلسطین.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.