یادداشتهای ^᪲᪲🌱 𝓢𝓽𝓮𝓵𝓵𝓪🌱^᪲᪲ (16)
1404/3/23
شاید کتابخانه امیدواری نبود 😐 دنیایی که مردم کتابخون ش فقط ۳ بار میتونستن با کتاب خانه روحشون ملاقات کنن🤔 نقاشی های کتاب زیبا نبود( اصلا زیبا نبود )😶 نویسنده موضوع جالبی رو انتخاب کرده بود🙂 اما این موضوع رو برای جالب تر شدن کمی طولانی نکرده بود🫠 و مرد داستان ... ( آخه کدوم شوهری سر یه حرف از زنش طلاق میگیرههههههعع🫤 ) خلاصه که به نظرم شخصیت اصلی داستان واقعا زن ضعیفی بود 🥱 البته قبل از مرگش 🫴 و خب یه سوالی داشتم 😵💫 الان کتابدارای کتابخونه های مورد علاقمون روحن🤕 ؟؟؟؟ یا یه جسدی که راه میره 🤐؟؟؟؟؟؟؟؟ در هر حال میتونم بگم کتاب خوبی بود 🙂↕️ و سبک بود .☺️ بای بای 👋
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/3/3

+ خب نظرم در مورد کتاب اینه که : 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 اما اگه بیشتر بخوام توضیح بدم : 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 آره دیگه😭 _عاشقانه واقعا زیبایی بود 🥹 + و اینکه این عشق یه عشق واقعی بود و برای حاشیه های عشق به هم نزدیک نشده بودن 🥰 همیشه شش یا بهتره بگم ۵ قدم با هم فاصله داشتن🙂↕️ _( به غیر از ثانیه کوتاهی که استلا خفه شد🫥 ) + اگه بخوام بگم که فیلمش باحال تره یا کتابش قطعا کتابشو پیشنهاد میکنم 🙂 _ چرا ؟🤔 + چون توی فیلم گاهی اوقات موقع درک کردن احساسات شخصیت ها می موندم 😐🫣اما توی کتاب شخصیت ها واضح احساساتشون رو بیان کردن 🥲 _ و خب رمانتیک بود😁 + واقعا امیدوارم کاش عشق داخل همه ی کتابا اینقدر خالص بود😶 _ کاش 🤕 + خب یادت نره ساعت ۱۲ نیمه شب نزدیک اسکله میبینمت😊 _ چشم استلا !🫡 خب این نظرم در مورد کتاب در قالب یه مکالمه ی خیالی بود🙂 + از زبان من بود 🫡و - از زبان آینه م ( کسی که بلده به حرفام گوش بده بعد از مامانم🫠 )
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/1/5

بسمه تعالی 🏵 دوباره شاهکار بودی😍 واقعا امیدبخشه🫡 بخصوص اینکه احساس کردم ینفر شبیه خودم توی دنیای کتابی پیدا کردم🫠 مرگ موموکو واقعا آب سردی بود که روی سرم خالی شد و دورانی که ساتورو خودشو حبس کرده بود....😶 اگر منم به جای ساتورو بودم اینکارو میکردم ( تا ابد )🙂↔️ و خب ... حرفایی که به تاکاکو میزدن رو واقعا درک میکنم اونموقع تاکاکو چه حسی داشته 🥲 چون دقیقا همین حرفا رو به منم میزنن 🙃 و اینکه آخر داستان عالییییییییییییی بود😆 امیدوارم وایب این کتابو بازم بتونم پیدا کنم 💅 ممنون از Sunrise که اولین خاطره با این کتابو برام رقم زد 🐶 هعی همین دیگه💃🫂 سایونارااا~ (به سبک خود کتاب نوشتم🗿😁)
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/12/28

شاید.. نمیدونم جدا نظری ندارم در شروع بسیار خوب بود اما آخر سر.... تبدیل به یه داستان ... یه داستان کودکانه شد 😐 در کل واقعا کتاب باحالی بود 🤔 ایکه باگ رو دوست داشتم 😽 ولی خب انتظار داشتم به جای اینکه برت و دیزی با هم خواهر و برادر بشن درست مث مارتا و رودریک ازدواج کنن🫤 نظری ندارم در مورد کاپل ها چون واقعا کاپل های عجیبی بودن 😶 و خب انتظار نداشتم این کتاب نویسنده ای مثل خانم رولینگ باشه 🫠 ولی در کل ترجیح میدم این کتابو برای بچه هاتون بخونید😉 حسی که آخر کتاب میداد با حسی که این ویدئو به من داد برابری میکرد (هیچ ربطی هم به هم ندارناااا ولی خوب) پس با حال خوب ببینیدش😁
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/12/13

عاشق داستانش شدم باورم نمیشه ولی بهترین کتابیه که تاحالا خوندم عاشق اونجایی بودم که شن توی قصر پیداش میکنه و نخ قرمز سرنوشتشون به هم وصل میشه یه شب تابستونی کتاب و شروع کردم و وقتی اذان صبح گفت فهمیدم که خیلی بیشتر از اون چیزی که باید بیدار موندم بدون اینکه متوجه بشم ورق میزدم بخاطر اینکه تازه وارد بخوان شدم طول میکشه تا همه ی کتابایی که خوندم رو وارد کنم و ازشون یادداشت بنویسم از اون مهربونایی که از استلا کوچولو مراقبت میکنن هم ممنونم 🐶
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.