یادداشت‌های زورو (21)

          کتاب ۱۹ ام امسال؛
خب باید اعتراف کنم که مهم ترین دلیلم برای انتخاب این کتاب این بود که فردریک بکمن نویسنده اش بود (که بنده تا به حال کتاب هاشون رو نخونده بودم ولی دیده بودم که اینجا خیلی ها کتاب هاشون رو خوندن)  و همچنین کوتاه بود
ولی خب باید بگم که خیلی داستان پر کششی نداشت ولی جمله های ارزشمند زیادی داشت
مثلا اینکه شخصیت ها رو به خوبی توصیف نکرده بود (لاقل برای من کافی نبود) و پلات /پی رنگ قوی ای نداشت 
به نظر من کتاب های کوتاه ارزشمند تری هم هستند و در مواقعی ای که در بی کتابی به سر می برید بريد سراغش
        

          ۱۸ امین ‌کتاب امسال:
فوق العاااااده بود
من خیلی دوسش داشتم و وقتی ماجرا رو فهمیدم توی صفحات اول با آبری همزاد پنداری کردم
یه سری قسمت ها فقط دلم میخواست که توانایی اینو داشتم که این بچه رو به سر پرستی بگیرم |:
و اینکه من وقتی کوچیک تر بودم از روی جلد قضاوت کردم و فکر می کردم از این کتاب مسخره هاست
ولی خب اصلا اینجوری نبود
واقعا خوب تونسته بودن توی ۲۴۰ صفحه(حدودا) جمع کنه
ولی ۰.۵ ستاره ازش کم می کنم چون یکسری شخصیت ها رو به اندازه کافی توصیف نکرده بود 
        

          خب خب 
می رسیم به ۱۷ امین کتاب امسال
یه کتاب از ملکه جنایت
در واقع اولین کتاب بنده از خانم کریستی
در کل بهتون پیشنهاد می کنم اگه یه کتاب معمایی میخواید که بشه یک روزه خوند و در کنار این که خیلی بلند نیست کیفیت ماجرا حفظ شده باشه و همچنین مغزتون رو در گیر کنه کتاب خوبیه و بهتون پیشنهاد می کنم
البته به شخصه تونستم حدس نسبتا درستی بزنم
 ولی  درکل جالب بود
        

          بدددد نبود
به عنوان یه کتاب ۲۰۰ صفحه ای بهتون پیشنهاد می کنم
بیشتر آموزنده بود تا جنایی(من با توجه به این اسم فکر می کردم یه جنایی خفنه)
ولی یه سوال
اگه خدای نکرده شما رو بدزدن چجوری به خانواده تون پیام ها رو می فهمونین؟جدی ذهنم رو درگیر کرده😂
        

          خوب بود و کشش خوبی داشت
همچنین اینکه خیلی طولانی نبود و حال و هوای جدیدی داشت
        

          یه کتاب فانتزی که پر شده از جادو و ماجراجویی و چالش
 کسانی که ژانر فانتزی دوست دارن عاشقش می شن 
همچنین اگه شما هم آثار کریس کالفر(مثل مجموعه قصه های همیشگی و  جادوی همیشگی ) رو می پسندید باید بگم که کورنلیا فونکه هم در همون رده هستش و همون حس و حال رو منتقل می کنه
        

          
«همه برای یه عروسی به جزیره‌ای دورافتاده اومدن... اما یه نفر شب جشن برنمی‌گرده! هر مهمون یه گذشته‌ی تاریک داره، رازها یکی‌یکی رو می‌شن شاید مقتول رو حدس بزنید ولی حدس قاتل سخته و باید بگم درست بین خودشونه... 
خیلی با انگیزه و صبور..
صفحات آخر کتاب همه‌چیز رو فاش کنه!»
        

          رسما مزخرف 
یعنی چی که فقط نوشته میو؟
حیف اون همه درختی که حروم شدن
        

          خب خب
یه کتاب دیگه از خانم مک فادن
یه مشکلی که هست اینه که من فکر می کنم 
جدیدا خانم مک فادن فقط کتاب ها رو می نویسن که خواننده هاش بیکار نباشن
واقعا می گم
آخه واقعا اخر کتاب های جدید ایشون کلیشه ای شده و خب به عنوان خواننده حس می کنم وقتم رو تلف کردم
        

          به شخصه خیلی برام مبهم بود همه چيز و خب انتظار بیشتری می رفت باتوجه به این اسم
        

          وااااااااااای
مثل همیشه آخر کتاب های خانم مک فادن رو باید با نفس حبس شده بخونید 
راستی پیشنهاد می کنم موقع خوندنش زود قضاوت نکنید
البته یکم قابل حدس بود 
        

          همین الان تموم شد🫠
در کل کتاب خوبی بود و نویسنده مسائلی که میخواست رو تونسته بود خوب و در زمان درستش جاگذاری کنه💫
ولییییی...
به نظر من اونقدری که ترند شده و شهرت پیدا کرده و ازش تعریف می کنن در اون سطح نبود 
بازم توجه کنین نمی گم بد بود 
قطعا ارزش خوندن داشت 🫶🙂
        

          نیمه ی اول کتاب روند آرومی داشت و مثل نیمه دوم شما رو مجذوب خودش نمی کرد🍃
اما...🌊
نیمه ی دومی طوفانی و پر تلاطم بود و خب آلیس فینی راست ها و دروغ ها رو بهم پیوند داده بود تا خوانندگان رو همراهش کنه و خب به شخصه که همراهش شدم و موفق شد💫✨️
        

          «همکار» روایتی نفس‌گیر و مرموز از اعماق روان انسان‌هاست؛ جایی که هیچ‌چیز آن‌طور که به‌نظر می‌رسد نیست.
فریدا مک‌فادن مثل همیشه با نوشتن  استادانه ماجراها و  شخصیت‌ها و پیچش‌های غیرمنتظره، تا آخرین صفحه با ذهن خواننده بازی و اون رو درگیر می کند
        

          به اینکه خانم مک فادن یکی از نویسنده های چیره دست هستن که شکی نیست 💫
به شخصه موقع خوندن این کتاب رازآلود ذهنم درگیر شد و کلییییی حدس زدم و مثل همیشه ورق زدن صفحات آخر کتاب برام مثل مسئله مرگ و زندگی بود😂😅