معرفی کتاب مغازه خودکشی اثر ژان تولی مترجم شیدا قاضی مغازه خودکشی ژان تولی و 1 نفر دیگر 3.6 7 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 18 خواهم خواند 1 ناشر آیین محمود شابک 9786221901510 تعداد صفحات 98 تاریخ انتشار _ توضیحات کتاب مغازه خودکشی، مترجم شیدا قاضی. بریدۀ کتابهای مرتبط به مغازه خودکشی Mana 1404/3/28 مغازه خودکشی ژان تولی 3.6 4 صفحۀ 98 آلن ،مرد ، اما؛ سایه ی مرگ را از روی شهر پاک کرده بود. 0 1 لیستهای مرتبط به مغازه خودکشی عماد 1404/2/26 کتاب ۱۴۰۴ 7 کتاب کتاب هایی که در سال ۱۴۰۴ مطالعه کردم. 0 0 یادداشتها محبوبترین جدیدترین زورو 3 روز پیش روند خیلی هیجانی ای نداشت . ولی جالب و متفاوت بود. ولی یه چیزی آخه چرا بعدش آلن خودکشی کرد؟ خب میموند و زندگیش رو میکرد هعی. واقعا بخاطر جمله آخرش ناراحت شدم😭 با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود. 0 4 شلر 1404/3/26 کتابی پر از امید و مفهموم خیلی قابل تصور بود ولی نفهمیدم چرا آخرش اینجوری شد 0 0 SHIVA 1404/3/28 "مغازه خودکشی" ژان تولی، نه یک داستان، که آیینهای ست شفاف و شکسته، روبروی جامعهای که نفسش را در هیاهوی پوچی گم کرده است. تولی با قلمی به ظاهر ساده و طنزی تلخ، عمیقترین زخمهای بشری را میکاود: ناامیدی، پوچی، و آن میل مرموز به نابودی.در دل آن مغازهٔ کوچک با ویترینی همیشه در تغییر و کالاهایی هولناک، تولی زندگی را به تماشا مینشاند. "لوازم جانبی خودکشی" تنها کالا نیستند؛ نمادهایی هستند از تمام آنچه روح را میفرساید. برادران تِواچ، با آن کشمکش درونی و بیرونی، چقدر آشنا به نظر میرسند؛ گویی هر یک از ما، لحظاتی را در آن پشتِ پیشخوان ایستادهایم. اما نبوغ تولی در همین جاست: از دل تاریکی مطلق، نوری رخنه میکند. آن تضادِ آشکار بین پیشهٔ مرگفروشی و زمزمههای سرکش زندگی، ضربهای است به جان. کتاب، بی آنکه موعظه کند، بی آنکه امیدوارنمایی کند، با طنزی سیاه و پایانبندیِ همچون مشتی به سینه، خواننده را وامیدارد تا دوباره بپرسد: "آیا زندگی، حتی در سیاهترین لحظاتش، ارزشِ تحملِ رنجِ زیستن را دارد؟" "مغازه خودکشی" فقط روایتی از مرگ نیست؛ فریادی است برای زندگی. فریادی که در سکوتِ طنزآلودِ خود، گوشها را کر میکند. کتابی ست که پس از بستنِ آخرین صفحه، همچون طوطیِ نمادینش، بر شانهات مینشیند و در گوشت زمزمه میکند: "باز هم سعی کن..." سپاس، ژان تولی، برای این شاهکارِ کوچکِ بزرگ. اثری که با شهامت، به تاریکی خیره شد و در عمق آن، جرقههای گمشدهٔ معنا را به ما نشان داد. 0 3 Mana 1404/3/28 برادران تِواچ و مغازهٔ شومشان، آیینهٔ جامعهای خستهاند. تولی با طنزی تلخ، زخمهای انسان معاصر را میکاود، اما در پسِ این ویترینِ مرگ، نوری از زندگی میدرخشد. شخصیتی که در حین مرگ خود شروعی تازه رقتم زده و کتابی که با بسته شدنش، تازه آغاز میشود... 0 1