یادداشت محبوبه طاهری
1400/8/20
3.3
380
«آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.» (سر درِ مغازه خودکشی) پیشنهاد میکنم قبل از خواندن این کتاب، انیمیشن فروشگاه خودکشی رو تماشا کنید. اینطور خیلی زیبا تصویر تمام شخصیتها و فضای داستان در ذهنتان ترسیم میشود. مغازه تواچ به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات و مشاوره میدهد؛ با چی خودتان را بکشید، چطور بکشید و کجا. برای هر طبع یک راه خلاصی وجود دارد. انواع ابزار و ادوات خودکشی از نوع ساده آن مثل طناب دار تا پیچیدهترین ویروسهای کشنده در مغازه آنها پیدا میشود. تجارتی منتهی به مرگ. مغازهای که نه زمانش معلوم است و نه مکانش مشخص. اما مسئلهای که خوب به چشم میآید وفور ناامیدی است؛ یک بیماری مسری که کسب و کار خانواده تواچ را رونق داده است. بیشتر مردم دلیلی ندارند که به زندگی ادامه دهند، شاد بودن و خندیدن برایشان چیز غریبی است و آمار خودکشی خیلی بالاست. بنابراین مغازه خودکشی مفتخر است که به مردم برای خلاص شدن از شر زندگی کمک میکند. خود صاحبان مغازه هم مایل به خودکشی هستند اما کمک به ناامیدهای سیر از زندگی را واجبتر میدانند. همه چیز برای تواچها خوب پیش میرود، آنها هر روز وسایل جدیدی اختراع میکنند و میل به خودکشی هم رو به افزایش است، تا این که آلن به دنیا میآید. آلن با همه آدمهای این قصه فرق دارد. شاد است. لبخند میزند و عاشق کمک کردن به دیگران است. حتی یواشکی، خودکشی مشتریها را بی نتیجه میکند. او قوانین غم زدۀ مغازه و شهر را رعایت نمیکند و رفتارش کمکم باعث ایجاد تغییرات اساسی میشود. «خانم تواچ غصه خورد و گفت: «کاش ما هم میتونستیم همینها رو به این بچهمون یاد بدیم. همه چی رو چپکی میبینه. باورتون میشه؟ من که نمیدونم چی بگم. باور کنید همونطور که اون دو تا رو بزرگ کردیم، این رو هم بار آوردیم. این هم باید افسرده میشد، ولی همیشه نیمۀ پر لیوان رو میبینه. دیدش مثبته.» حضور مرگ و ناامیدی در سراسر کتاب احساس میشود و در مقابل آن تلاش برای ساختن زندگی و ادامه دادن به حیات از سمت آلن قهرمان وجود دارد. جالب اینجاست که نام افراد خانواده تواچ هم نام افراد سرشناسی است که، به نوعی، خودکشی کردهاند. مثلا میشیما یادآور یوکیو میشیما نویسنده و شاعر سرشناس ژاپنی که به روش سنتی هاراکیری خودکشی کرد یا نام ونسان نام ونگوگ نقاش معروف هلندی که به قلب خود شلیک کرد یا مرلین یادآور مرلین مونرو که براثر مصرف بیش از حد دارو خودکشی کرد ویا آلن تداعیکنندۀ نام آلن تورینگ، دانشمند و ریاضیدان نابغه انگلیسی کشته شده با سیانور. زیبایی داستان وقتی دیده میشود که در جایی که کسی خواهان امید نیست با این حال بازهم امید جرقه میزند، حتی اگر ناخواسته هم باشد زیباست. کتاب مغازه خودکشی، دنیایی را برای خواننده به تصویر میکشد که شاید در نگاه اول جهانی آخرالزمانی به نظر برسد اما با کمی تأمل، دنیایی آشنا برای تمام انسانها است؛ در این میان آلن به ما میآموزد که برای رفتن به جنگ ناامیدی نه راه زیادی باید رفت و نه ابزاری عجیب و غریب میخواهد، او تغییر را از نزدیکان خود شروع میکند و تنها سلاح او تنها یک چیز است: عشق به زندگی. نکته دیگری که داستان به آن اشاره میکند و ،به نوعی، علّت این رخوت و ناامیدی است، از دست رفتن باور قلبی در میان انسانها است که در داستان صراحتاً به آن اشاره میشود. اینکه انسانهای ناامید به بالای ساختمان مذاهب از یاد رفته صعود میکنند و با پریدن به زندگی خود، پایان میدهند!
(0/1000)
1401/2/30
0