یادداشت‌های سپیده آبکار (32)

          نقطه خیلی شبیه آدمیزاد است 
به‌خصوص وقتی  از خودش خسته می‌شود 
به نظر من این کتاب مناسب ۷۰_۷ ساله‌هاست.  من  کنار نقطه  با نیمه‌‌های ناقص و غیر دوست‌داشتنی وجودم مهربان‌تر شدم و برای چند دقیقه هم که شده "کاش جور دیگری بودم" از فکرم بیرون رفت
        

          ۱_ انگار عباس کیارستمی بعد از خواندن سقوط این شعر را گفته باشد: 
*به شوق پرواز، تجربه کردم سقوط را* 

۲- اگر کسالت گفت‌وگوهای درونی ،  تکرار  و ریتم کند روایت  همچنین ردپای سفت  فلسفه‌ در کتاب را تاب بیاورید،  زیبایی، نبوغ و  صداقت  انتهای کتاب شگفت‌زده‌تان می‌کند. 

۳-بخش عجیب ماجرا از نظر من ،این است که انسان مدرن بدون آنکه آخ بگوید لحظه‌لحظه‌های این کتاب را نفس کشیده است.

        

          از اعجاز زبان سر نسپردگیست 
        

          امان از رابطه پدر دختری کتاب 
شخصیت و زبان استادانه تو را تا پایان داستان به دنبال خودشان می‌کشند.
        

          جزئیات ، راوی داستان ،موضوع محوری  و تعیین کننده مادر(که خودش نیست و سایه‌اش فعال است) و عنوان کتاب مسحورم  کرد.
        

          سادگی ، ایجاز و احساس نزدیکی با نویسنده ای که در میان کلمات زندگی می‌کند
        

          پولونیوس: سرور من! چه می خوانید؟
هملت: کلمات، کلمات، کلمات


        

          روایت موردعلاقه‌ام در این کتاب *رویای فواد بودم پیچیده در قامت مرگ* است. ظاهر نوشته‌ها به درام و عناصر قصه مزین شده است اما تار و پودشان غم خاورمیانه ، جنگ و مهاجرت است. اثری ضد جنگ که  جان گدازی حیات در میانه‌ی ایستادن را فریاد می‌زند. به قلم نویسنده *هنوز که هنوز است مهم‌ترین هراس ما در خاورمیانه ، هراس جان است*
        

          یک داستان لطیف از  تاریخ قالی های کرمان ، با خواندنش باور می کنید که مردم کویر رویاهایشان را به هنر رج می‌زنند
        

          کتابی که نه تنه برای کودکان بلکه تمامی انسان های روی زمین ، پیام  دوستی منتشر می‌کند. پیامش شاید این باشد که جغرافیای دوستی پایانی ندارد
        

          در نقد سرمایه‌داری✨️
        

          یک داستان اساطیری دلنشین ،با قلمی روان و کلماتی فاخر 

        

          کتابی درباره‌ی این که چگونه برچسب ها و ظلم پیشانی ما را سیاه می‌کند ، 
چه می‌شود اگر مظلوم امروز ظالم فردا شود؟
        

          در ستایش پذیرش  و اصالت 
        

          بیابید یکبار دیگر افغانستان را بشناسیم ، با جشن های کوچک و بزرگ ،گل های رنگارنگ و مردان عزیز 
کتاب داستان تلخ اضمحلال  یک تمدن است ، در سایه مهاجرت
        

          داستان ، ایده و طرح معمولی هستند اما با خواندن این داستان به عطرها ایمان تازه ای می آورید 
        

          کتابی بی‌نظیر برای مواجهه با بحران مرگ 
یک مهندسی معکوس از سمت فوسکا (شخصیت اصلی داستان که نامیراست)
علاوه بر یک داستان عمیق ،فرصت آشنایی با رویکرد اگزیستانسیال و بهره بردن از توصیفات بی بدیل فضا را تجربه خواهید کرد.
        

          *قصه با شکوه مواجهه با ناکامی  و دریافت با شکوه همدلی *
مترجم کتاب را با فصاحت به بچه های سیستان تقدیم کرده است ، زیرا برای از نو ساختن برخاسته اند.
حیوان هایی که در طول داستان می آیند و می روند هر یک نمادی  از  مواجهه های سرسختانه ما با ناکامی هستند (پرحرفی، فراموشی، پرخاشگری ، بی خیالی و.....)
تنها خرگوش است که برای همدلی و هم آغوشی پیش قدم می‌شود ، خرگوشی که بعد از همه حیوان‌های اشتباهی سراغ تیلور می آید ، شاید نویسنده قصد داشته اکتسابی بودن مهارت همدلی و گوش دادن را با این چینش یادآور شود
        

          مغازه خودکشی قصد دارد در زمانه ی شلوغ ما برای زندگی امید بفروشد ، به نظر من ، خارج از باز نشدن برخی گره های داستان در پایان ، در فروش و بذل و بخشش امید موفق است.
        

          جسارت زندگی دور از  نقاط امن و پرواز تا آنسوی سرزمین ناشناخته ها 
به قول نویسنده ، از هر ده هزار مرغ یکیش می شود جاناتان مرغ دریایی 
(تصویر سازی عبور از خط و مرز روزمرگی ها و دنیای امن شناخته ها)