کتابی درباره‌ی این که چگونه برچسب ها و ظلم پیشانی ما را سیاه می‌کند ، 
چه می‌شود اگر مظلوم امروز ظالم فردا شود؟
        

          پر از صدای خنده شد این کتاب
        

          کتاب بامزه‌ای بود. هم تصاویرش هم داستانش.
ماجرا درباره مشکل بزرگ درک نشدن شخصیت توسط بقیه ست، و زرافه‌ای که با صندلی اشتباه گرفته می‌شه.
تنها مشکلش پایان بندی آبکی‌ش بود. 
        

          این کتاب خیلی قشنگ بود من به شما پیشنهاد میدهم    
به خونینش ...
        

          اولین روزی که  زرافه به جنگل می رود  همه اورا صندلی حسابش می کردند وروی اومی نشستند و اتفاقات جالبی برایش روخ میدهد
        

          قصه جوری تعریف شده که بچه‌های خجالتی خوب درکش می‌کنن. قصهٔ یه زرافه که همه اونو به چشمِ صندلی می‌بینن و روش می‌شینن؛ ولی او زبون به اعتراض باز نمی‌کنه و ساکت می‌مونه و به این وضعیت تن می‌ده. سرانجام موقعیتی پیش می‌آد که مجبور می‌شه بلند اعتراض کنه. وقتی به زبون می‌آد، وضعیت تغییر می‌کنه و توی جمعِ حیواناتِ جنگل پذیرفته می‌شه.
موقعیتِ طنزی هم در پایانِ ماجرا خلق شده؛ که زرافه، لاک‌پشت رو سنگ تصور کرده و روی اون نشسته؛ و لاک‌پشت هنوز به زبون نیومده تا اعتراض کنه.

ریحانهٔ چاهارونیم‌سالهٔ من، وقتی زرافه جلوی شیر به زبون اومد تا اعتراض کنه، خیلی ذوق کرد و با هیجان ازم خواست دوباره این قسمت رو تعریف کنم.
        

          کتابیه که کمک میکنه به کودکان آموزش بدیم چجوری از خودشون محافظت کنن.
        

          کتاب قشنگی بود
بدون اینکه مستقیم این کلمات رو بیاره درباره شون در داستان چالش ایجاد کرده: کم رویی و حرف نزدن، قضاوت از روی ظاهر، حل مسئله
و همین غیر مستقیم بودنش تاثیر بهتری برای بچه داره
و مناسب پیش از دبستان ه
تصویرگری هم خوب بود 
        

          حرفت را بگو! از کلمه ها کمک بگیر و با صدایی رسا، حرفت را بگو! 
درون‌مایه‌ی کتاب "من صندلی نیستم" شاید همین دو جمله مهم باشد که در دل داستان  به خوبی مطرح شده و با تصویرگری جذاب، کار را تمام کرده است.
        

          داستان یک زرافه که همه فکر می کنن صندلیه :)
من ترجمه ها و کتاب های آقای هیرمندی رو خیلی دوست دارم و کم متن بودن این کتاب به شدت توی ذوقم زد. به خصوص اینکه پریا به ساکت بودن من موقع کتاب خوندن عادت نداره و هر جا بدون متن باشه، باید از خودم بسازم. 
ولی تصاویر قشنگی داره... 
        

          کتابی که مستقیما نه اما به نوعی درباره خجالت و جرئت مندی میشه استفاده کرد البته داستانش اونقدر برای من جذاب نبود اما یکی دوباری میشه خوندش با بچه‌ها
        

          اگه بچه شما سختشه از حقش
دفاع کنه این بهترین انتخابه😃
یه کتاب با داستان پردازی و تصویرگری
بسیار جذاب که کلی باهاش می شه
خندید و میشه باهاش بازی درست کرد .. 😍
و کلی در موردش برای پرورش اعتماد به نفس
با بچه حرف زد، خیال پردازی کرد و نقش بازی کرد .. 

فقط عاشق اونجاشم که زرافه رو تعمیرش کردن 😂😂
(مناسب همه رده سنی حتی شما مادر عزیز😉😁)
        

          کتابی قشنگ درباره سوءتفاهم
        

          تصاویر خیلی قشنگ و جذاب بودن. داستان هم قشنگ بود اما می‌تونست بهتر هم باشه. مخصوصا آخرش!
        

          طنز بود
        

          راس بوراک در این کتاب سراغ یکی از مهارت های زندگی  می‌رود.از شخصیت یک زرافه استفاده می‌کند که در اولین روز  ورودش  به جنگل همه او اا با صندلی اشتباه میگیرند،و این زرافه بالاخره می‌تواند با آرامش و بدون ترس حرف خود را بزند.این پیام بخ خوبی به مخاطب منتقل می‌شود که برای اینکه در جمع پذیرفته بشی و به تو هم خوش بگذرد باید خودت را باور داشته باشی.
        

          وقتی زرافه وارد جمعی در جنگل می شود، او را با صندلی اشتباه می گیرند و رویش می نشینند، اما هیچ کس متوجه نمی شود که اشتباهی رخ داده. زرافه تصمیم میگیرد با ساختن یک صندلی و نشان دادن تفاوت هایش با صندلی، به همه ثابت کند او یک زرافه است و نه چیز دیگر! اما نتیجه باز خلاف میل صندلی می شود و حتی یک ادمیزاد هم او را با یک صندلی اشتباه می گیرد!
کتابی با درون مایه طنز و اموزشی کاملا غیر مستقیم برای نشان دادن اینکه ما هر انچه دیگران می گویند نیستیم و نباید باشیم

https://taaghche.com/book/89524
        

          داستانی درباره‌ی سکوت نکردن، نه گفتن و تلاش برای مخالفت کردن با دیگران وقتی رفتارها و کارهاشون بهمون آسیب وارد می‌کنه یا اذیت می‌شیم.
زرافه‌ی این قصه ،وقتی واقعا صندلی نیست چرا باید اجازه بده دیگران ازش به عنوان صندلی استفاده کنن؟!