یادداشت سیده زهرا رضایی
1403/6/13
4.4
160
و مونت گومری عزیزم با توصیفات خوشگلش از طبیعت. خیلی وقت بود که کتاب حال دل خوب کن نخونده بودم. بعد از چند تجربه ناموفق اخیر تو خوندن رمان، قصر آبی حسابی چسبید. "ولنسی" ببیست و نه سالشه و مجرد. فک و فامیلش_ اون استیرلینگهای کج و کوله_ تا تقی به توقی میخوره با ربط و بی ربط بحثو میکشونن به بی شوهریش. بهش میگن پیر دختر. اون مطیع، بی سر و زبون و حرف گوش کنه؛ به جوکهای بی مزه عموش میخنده تا یه وقت بهش برنخوره. قوانین من درآوردی مادرشو تحمل میکنه و حتی نمیتونه به بقیه اعتراض کنه که " داس" صداش نزنن. تا اینکه متوجه میشه بیماره. یه بیماری مهلک و خطرناک قلبی. تو نامه دکتر ترنت نوشته بود اگه خیلی مراقب باشه ممکنه یک سال زنده بمونه. و این شروع ماجراست. ماجرای تغییر و شجاعت و همینطور عشق ^^ من که چشام هنوز اکلیلیه...
(0/1000)
نظرات
1403/6/13
امیلی رو باید بخونین یا آن شرلی رو. هزار برابر قصر آبی قلب قلبی می شین. اما خب اون پنجره خونه ولنسی که ماه ازش دیده می شد:)))))
5
1
1403/6/13
سلام عزیزم ممنون از حضورتون درسته منم موافقم که قصر آبی متفاوت از آثار قبلیشون بوده. این کتاب خالی از ایراد نبود اما برام شیرین بود. مخصوصا بعد از نوشتن پایان نامه با ادبیات خشک و شق ورق و عصا قورت داده، تعابیر ساده مونت گومری از جزیره، از جنگل ، حتی از خط ریل و قان و قون ماشین پر سر وصدای بارنی، همه و همش مینشست به جونم. خلاصه حسابی خستگی در کن بود.
2
1403/6/13
من فقط جلد اول امیلی رو خوندم فرصت نکردم جلدهای دوم و سوم رو هم بخونم؟ شما هر سه جلد رو خوندین؟ @f.kh
0
1403/6/13
وااااااییی🥹 قصرابی یکی از خستگی در کن ترین کتابایه که میشه وقتای بدحالی خوند و مطمئن بود تهش خوشحال و شاد و خندون شدی
1
4
1403/6/13
سلام آی گفتین، خیلی حس شور و هیجان و زندگی منتقل میکنه آدم باید پوستهی زندگی برای دیگران رو بشکنه و واقعا از تک تک لحظههای عمرش لذت ببره
2
1403/6/14
خانم مونتگمری واقعا نویسندهی خوبیه. در یک کلمه میشه آثارشو حالخوبکن توصیف کرد. آدم باورش نمیشه با وجود اون همه زندگی که توی کتاباش هست، با همهی بالا و پاییناش، چی داره که اینقدر حس خوب رهایی به آدم میده؟
1
1
1403/6/14
موافقم باهاتون. آدم دلش میخواد از دنیای پر دود و ماشینی امروز بپره تو جزیرههای سبز مونت گومری.
1
1403/6/14
من این کتاب رو دقیقا سه سال پیش خوندم. امروز تولدمه و من دقیقا این کتاب رو سه سال پیش روز تولدم خوندم که شروع کتاب مصادف شده بود با تولد ۲۹ سالگی ولنسی و به طور عجیبی با ولنسی احساس همزاد پنداری داشتم. این که یاداشت شما رو در سالگرد سه سالگی خوندن این کتاب خوندم خیلی حس عجیب و خوبی داشت. ممنونم🌸
2
1
1403/6/14
تولدتون کلی کلی مبارک مهتاب جان🧁 خوشحالم که پستم باعث شد تو روز تولدتون حس خوبی داشته باشین انشاءالله امسال، سال تحقق آرزوهاتون باشه
1
1403/6/18
دلم خواست دوباره از اول این کتاب رو بخونم . خداروشکر که هنوز چندتا کتاب نخونده از ال ام مونتگومری توی کتابخونه م هست :))
1
سیده زهرا رضایی
1403/6/13
2