بریدههای کتاب آنی از آن سوی تپه ها:) آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/4/17 فرار به موزه نیویورک ای.ال.کونینزبرگ 3.9 10 صفحۀ 167 0 4 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/27 دریاروندگان جزیره آبی تر عباس معروفی 3.5 8 صفحۀ 251 انتظار است دیگر، لعنتی، مثل بیخوابی،دلت میخواهد بنشینی،خسته ای اما نمیتوانی. دلت میخواهد هی آب بخوری،اما جا نداری. دلت میخواهد بایستی، ولی مگر میشود همهاش ایستاد. و اگر بخواهی قدم بزنی، کجا بروی؟ 0 5 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 84 صفحۀ 208 این خاصیت تاریخ است، که پر است از چیز هایی که کسی نمیبیند اما اتفاق میافتند و وقتی هم که گم میشوند، کک کسی نمیگزد. 0 13 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.3 17 صفحۀ 91 تمام دنیا را که بهش بدهند، باز دستهاش دنبال نیمه دیگرش میگردد، دنبال خودش که در دیگری جا گذاشته. دنیا را که وجب به وجب بگردد هزار سوزن گمشده را پیدا میکند، خود گمشده در نیمه اش را پیدا نمیکند. میداند کجا مانده، و خوب میداند چرا. 0 14 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 سال بلوا عباس معروفی 4.1 174 صفحۀ 268 به هنگام نومیدی اگر خود را به درختی نیاویزیم، چطور میشود؟ 0 5 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/10 دریاروندگان جزیره آبی تر عباس معروفی 3.5 8 صفحۀ 9 روزگار نکبتی شده، آنقدر که آدم دلش می خواهد مدام به خاطره هاش چنگ بیندازد و آن جاها دنبال چیزی بگردد. 0 14 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/2/6 مرگ و دختر جوان آریل دورفمن 4.0 12 صفحۀ 77 پنهان کردن زخم ها مانع از تکرارشان نمی شود. 0 5 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/11/22 کلیسای شیطان ماشادو د آسیس 3.4 4 صفحۀ 189 در آن دم با عالم و آدم در آشتی بود و با خودش در جنگ. 0 6 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/10/25 با هم، همین و بس آنا گاوالدا 3.4 5 صفحۀ 399 اعتقاد های راسخ ما هیچگاه پایه و اساس درستی ندارد. یک روز می خواهیم بمیریم اما روز بعد می فهمیم تنها کاری که باید می کردیم این بود که چند پله پایین تر برویم و کلید برق را بزنیم تا همه چیز را روشن تر ببینیم. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/10/24 با هم، همین و بس آنا گاوالدا 3.4 5 صفحۀ 289 فکر میکنم اگر مدام چهرهی خودم را بکشم،بالاخره یک روز موفق می شوم خودم را بشناسم. 0 34 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/10/10 با هم، همین و بس آنا گاوالدا 3.4 5 صفحۀ 229 فیلیبر هم می دانست فرانک آن قدر ها که به نظر میآید ابله نیست، بلکه مشکلش فقط کلمات است... هیچوقت نمی توانست دقیقا همان کلمه ای را که می خواست پیدا کند و بدجور کلافه می شد، چون از فهماندن منظورش به طرف مقابل عاجز بود...بله واقعا آزاردهنده بود. 0 39 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/9/25 ببر سفید آراویند آدیگا 3.7 13 صفحۀ 201 ببینید فقیر ها تمام عمرشان خواب میبینند که غذای کافی گیرشان میآید و شبیه پولدار ها میشوند و پولدار ها چه خوابی میبینند؟ که وزن کم میکنند و شبیه فقیر ها میشوند. 0 9 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/9/2 سوء قصد به ذات همایونی رضا جولایی 3.6 11 صفحۀ 138 آدم جلنبر در معرض انواع تفسیر هاست. آدم شیک و پیک در معرض یک نوع تفسیر. 0 3 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/7/19 عامهپسند چارلز بوکوفسکی 3.3 62 صفحۀ 97 آیا دکتر نمی دانست یکی از چیز هایی که آدم هارا دیوانه می کند همین انتظار کشیدن است؟ مردم تمام عمرشان انتظار می کشیدند. انتظار می کشیدند که زندگی کنند، انتظار می کشیدند که بمیرند. 0 15 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/7/19 عامهپسند چارلز بوکوفسکی 3.3 62 صفحۀ 101 هنوز نمرده بودم، ولی داشتم به سرعت می گندیدم. کی توی این وضعیت نبود؟ همه مان مسافر این کشتی سوراخ بودیم و دلمان هم خوش بود که زنده ایم. 0 49 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/7/5 گور به گور ویلیام فاکنر 3.9 23 صفحۀ 274 گاهی پیش خودم میگم هیچ کدوم ما دیوونهی دیوونه نیستیم، هیچ کدوم هم عاقلِ عاقل نیستیم، تا روزی که باقی ما با حرف هامون تکلیفش رو معلوم کنیم. مثل این که قضیه این نیست که آدم چه کاری می کنه، قضیه اینه که اکثریت مردم چه جوری به کارش نگاه می کنند. 0 3 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/6/28 گور به گور ویلیام فاکنر 3.9 23 صفحۀ 55 برای آدم درست کردن دو نفر لازمه، برای مردن یک نفر. دنیا این جوری به آخر میرسه. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.1 9 صفحۀ 89 توی کتش نمیرفت مردمی که جنگ ها فرسودهشان کرده از خیر کتاب خواندن می گذرند. پشت بندش روزگار تحریم ها رسید و کسی سراغی از تئاتر و سینما و گالری نگرفت. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.1 9 صفحۀ 66 گفتم: "شوخی کردم... همچین وقتایی کمی خنده لازمه." گفت: "ولی خودت نمی خندی." گفتم: "یادم رفته..." "یادت رفته بخندی؟..." "یادم رفته چطور بخندم." 0 16 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/9 زمان اشتباه، مکان اشتباه جیلیان مک آلیستر 4.1 56 صفحۀ 270 جواب های روزمره و تکراری بیشتر اوقات مسائل مهم تری را پنهان میکنند. بعضی ها میخندند تا خجالتشان را پنهان کنند و بعضی ها هم میخندد تا مجبور نباشند بگویند معذب شده ام و احساس حقارت میکنم. 1 16
بریدههای کتاب آنی از آن سوی تپه ها:) آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/4/17 فرار به موزه نیویورک ای.ال.کونینزبرگ 3.9 10 صفحۀ 167 0 4 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/27 دریاروندگان جزیره آبی تر عباس معروفی 3.5 8 صفحۀ 251 انتظار است دیگر، لعنتی، مثل بیخوابی،دلت میخواهد بنشینی،خسته ای اما نمیتوانی. دلت میخواهد هی آب بخوری،اما جا نداری. دلت میخواهد بایستی، ولی مگر میشود همهاش ایستاد. و اگر بخواهی قدم بزنی، کجا بروی؟ 0 5 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 خون خورده مهدی یزدانی خرم 3.4 84 صفحۀ 208 این خاصیت تاریخ است، که پر است از چیز هایی که کسی نمیبیند اما اتفاق میافتند و وقتی هم که گم میشوند، کک کسی نمیگزد. 0 13 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 نام تمام مردگان یحیاست عباس معروفی 4.3 17 صفحۀ 91 تمام دنیا را که بهش بدهند، باز دستهاش دنبال نیمه دیگرش میگردد، دنبال خودش که در دیگری جا گذاشته. دنیا را که وجب به وجب بگردد هزار سوزن گمشده را پیدا میکند، خود گمشده در نیمه اش را پیدا نمیکند. میداند کجا مانده، و خوب میداند چرا. 0 14 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/23 سال بلوا عباس معروفی 4.1 174 صفحۀ 268 به هنگام نومیدی اگر خود را به درختی نیاویزیم، چطور میشود؟ 0 5 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/3/10 دریاروندگان جزیره آبی تر عباس معروفی 3.5 8 صفحۀ 9 روزگار نکبتی شده، آنقدر که آدم دلش می خواهد مدام به خاطره هاش چنگ بیندازد و آن جاها دنبال چیزی بگردد. 0 14 آنی از آن سوی تپه ها:) 1404/2/6 مرگ و دختر جوان آریل دورفمن 4.0 12 صفحۀ 77 پنهان کردن زخم ها مانع از تکرارشان نمی شود. 0 5 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/11/22 کلیسای شیطان ماشادو د آسیس 3.4 4 صفحۀ 189 در آن دم با عالم و آدم در آشتی بود و با خودش در جنگ. 0 6 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/10/25 با هم، همین و بس آنا گاوالدا 3.4 5 صفحۀ 399 اعتقاد های راسخ ما هیچگاه پایه و اساس درستی ندارد. یک روز می خواهیم بمیریم اما روز بعد می فهمیم تنها کاری که باید می کردیم این بود که چند پله پایین تر برویم و کلید برق را بزنیم تا همه چیز را روشن تر ببینیم. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/10/24 با هم، همین و بس آنا گاوالدا 3.4 5 صفحۀ 289 فکر میکنم اگر مدام چهرهی خودم را بکشم،بالاخره یک روز موفق می شوم خودم را بشناسم. 0 34 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/10/10 با هم، همین و بس آنا گاوالدا 3.4 5 صفحۀ 229 فیلیبر هم می دانست فرانک آن قدر ها که به نظر میآید ابله نیست، بلکه مشکلش فقط کلمات است... هیچوقت نمی توانست دقیقا همان کلمه ای را که می خواست پیدا کند و بدجور کلافه می شد، چون از فهماندن منظورش به طرف مقابل عاجز بود...بله واقعا آزاردهنده بود. 0 39 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/9/25 ببر سفید آراویند آدیگا 3.7 13 صفحۀ 201 ببینید فقیر ها تمام عمرشان خواب میبینند که غذای کافی گیرشان میآید و شبیه پولدار ها میشوند و پولدار ها چه خوابی میبینند؟ که وزن کم میکنند و شبیه فقیر ها میشوند. 0 9 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/9/2 سوء قصد به ذات همایونی رضا جولایی 3.6 11 صفحۀ 138 آدم جلنبر در معرض انواع تفسیر هاست. آدم شیک و پیک در معرض یک نوع تفسیر. 0 3 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/7/19 عامهپسند چارلز بوکوفسکی 3.3 62 صفحۀ 97 آیا دکتر نمی دانست یکی از چیز هایی که آدم هارا دیوانه می کند همین انتظار کشیدن است؟ مردم تمام عمرشان انتظار می کشیدند. انتظار می کشیدند که زندگی کنند، انتظار می کشیدند که بمیرند. 0 15 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/7/19 عامهپسند چارلز بوکوفسکی 3.3 62 صفحۀ 101 هنوز نمرده بودم، ولی داشتم به سرعت می گندیدم. کی توی این وضعیت نبود؟ همه مان مسافر این کشتی سوراخ بودیم و دلمان هم خوش بود که زنده ایم. 0 49 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/7/5 گور به گور ویلیام فاکنر 3.9 23 صفحۀ 274 گاهی پیش خودم میگم هیچ کدوم ما دیوونهی دیوونه نیستیم، هیچ کدوم هم عاقلِ عاقل نیستیم، تا روزی که باقی ما با حرف هامون تکلیفش رو معلوم کنیم. مثل این که قضیه این نیست که آدم چه کاری می کنه، قضیه اینه که اکثریت مردم چه جوری به کارش نگاه می کنند. 0 3 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/6/28 گور به گور ویلیام فاکنر 3.9 23 صفحۀ 55 برای آدم درست کردن دو نفر لازمه، برای مردن یک نفر. دنیا این جوری به آخر میرسه. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.1 9 صفحۀ 89 توی کتش نمیرفت مردمی که جنگ ها فرسودهشان کرده از خیر کتاب خواندن می گذرند. پشت بندش روزگار تحریم ها رسید و کسی سراغی از تئاتر و سینما و گالری نگرفت. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.1 9 صفحۀ 66 گفتم: "شوخی کردم... همچین وقتایی کمی خنده لازمه." گفت: "ولی خودت نمی خندی." گفتم: "یادم رفته..." "یادت رفته بخندی؟..." "یادم رفته چطور بخندم." 0 16 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/9 زمان اشتباه، مکان اشتباه جیلیان مک آلیستر 4.1 56 صفحۀ 270 جواب های روزمره و تکراری بیشتر اوقات مسائل مهم تری را پنهان میکنند. بعضی ها میخندند تا خجالتشان را پنهان کنند و بعضی ها هم میخندد تا مجبور نباشند بگویند معذب شده ام و احساس حقارت میکنم. 1 16