بریدههای کتاب سید هادی میرمهدی سید هادی میرمهدی 1403/9/24 چمدان های باز: روایت هایی از زندگی مهاجران در آمریکا سیدمحسن روحانی 3.7 20 صفحۀ 138 دیگری ادامه داد:"عربستان سال گذشته برای شصت هزار زن افغان نهضت سوادآموزی راه انداخته." خبر خوبی بود. ذهنم رفت پشت میز قضاوت ، که یعنی در عربستان همه باسواد شده اند که سواد زنان افغانستان را تامین کند؟از این دست سوالات ذهنم بدم میآمد. ولی همیشه جوابم این بود که ، هیچ وقت کمک یک کشور به کشورهای دیگر متوقف به رفع همه نیازهای خودش نیست. 0 4 سید هادی میرمهدی 1403/9/18 هادی محمدرضا هوری 4.7 19 صفحۀ 1 0 8 سید هادی میرمهدی 1403/8/12 حرکت در مه: چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم محمدحسن شهسواری 4.4 18 صفحۀ 671 یکی از دلایلی که دانشمندان عشاق خوبی نیستند این است که آنها باید روابط را درک کنند تا خوشحال باشند. از نظر آنان، شناخت وسیلهی خوشبختی نیست بلکه خودِ خوشبختی است. اما بخش اعظم عشق امری غیرقابل شناخت است. شهودی است. لذت بردن از عشق به مقدار زیادی خنگی نیاز دارد. برای همیناست که هنرمندان یا جوانان عشاقِ بینظیری هستند. هرچند در کوتاه مدت. 0 9 سید هادی میرمهدی 1403/8/4 آتش، بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت هر سرانجام، سرآغازی ست (کتاب های ششم و هفتم) نادر ابراهیمی 4.5 13 صفحۀ 48 پاسبان های عصر پهلوی به این دلیل پاسبان نشده بودند که پاسبانی هم، در آن عهد، شغلی بود، بَل به این دلیل پاسبان شده بودند که هیچ شغلی نیافته بودند. جنس پاسبان ها، معمولا ، از نوعی سنگ بود امّا نه خارا. 0 5 سید هادی میرمهدی 1403/7/19 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.6 7 صفحۀ 87 0 8 سید هادی میرمهدی 1403/7/12 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 22 صفحۀ 260 انسان، تنهایی را انتخاب نمیکند؛ بلکه در شرایطی ، تنهایی به انسان تحمیل میشود. 0 15 سید هادی میرمهدی 1403/1/5 سفر به گرای 270 درجه احمد دهقان 3.8 74 صفحۀ 121 دستش گوشه آسمان را نشانه میرود که ستارهای در این هوای گرگ و میش میدرخشد و خودش را به رخ میکشد. بر میخیزم و لبه سنگر مینشینم. توپ ها و خمپارهها در آندور میترکند و نور نارنجی رنگی را به نمایش میگذارند. علی موقع رفتن میگوید: "برم به سنگرا سری بزنم. از صب تا حالا توی سنگر پوسیدم . بی پدرا توی محلهشون مظلوم گیر آوردن!" در حالی که دور میشود، دستانش را در هوا تکان میدهدو فریاد میکشد: آخه نامردا! چند نفر به یه نفر. مردین تک به تک بیاین. قیمه قیمهتون میکنم... سلام، چهطوری؟! 0 5 سید هادی میرمهدی 1403/1/2 11.22.63 استیون کینگ 4.7 1 صفحۀ 72 من یه معلم مدرسهام. میتونم همه چی رو درباره وابستگی شدید تامس وُلف به مادرش بهت بگم؛ اما وقتی حرف از سیاست میشه من از هیچی سر در نمیآرم. 0 5
بریدههای کتاب سید هادی میرمهدی سید هادی میرمهدی 1403/9/24 چمدان های باز: روایت هایی از زندگی مهاجران در آمریکا سیدمحسن روحانی 3.7 20 صفحۀ 138 دیگری ادامه داد:"عربستان سال گذشته برای شصت هزار زن افغان نهضت سوادآموزی راه انداخته." خبر خوبی بود. ذهنم رفت پشت میز قضاوت ، که یعنی در عربستان همه باسواد شده اند که سواد زنان افغانستان را تامین کند؟از این دست سوالات ذهنم بدم میآمد. ولی همیشه جوابم این بود که ، هیچ وقت کمک یک کشور به کشورهای دیگر متوقف به رفع همه نیازهای خودش نیست. 0 4 سید هادی میرمهدی 1403/9/18 هادی محمدرضا هوری 4.7 19 صفحۀ 1 0 8 سید هادی میرمهدی 1403/8/12 حرکت در مه: چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم محمدحسن شهسواری 4.4 18 صفحۀ 671 یکی از دلایلی که دانشمندان عشاق خوبی نیستند این است که آنها باید روابط را درک کنند تا خوشحال باشند. از نظر آنان، شناخت وسیلهی خوشبختی نیست بلکه خودِ خوشبختی است. اما بخش اعظم عشق امری غیرقابل شناخت است. شهودی است. لذت بردن از عشق به مقدار زیادی خنگی نیاز دارد. برای همیناست که هنرمندان یا جوانان عشاقِ بینظیری هستند. هرچند در کوتاه مدت. 0 9 سید هادی میرمهدی 1403/8/4 آتش، بدون دود: هرگز آرام نخواهی گرفت هر سرانجام، سرآغازی ست (کتاب های ششم و هفتم) نادر ابراهیمی 4.5 13 صفحۀ 48 پاسبان های عصر پهلوی به این دلیل پاسبان نشده بودند که پاسبانی هم، در آن عهد، شغلی بود، بَل به این دلیل پاسبان شده بودند که هیچ شغلی نیافته بودند. جنس پاسبان ها، معمولا ، از نوعی سنگ بود امّا نه خارا. 0 5 سید هادی میرمهدی 1403/7/19 آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) نادر ابراهیمی 4.6 7 صفحۀ 87 0 8 سید هادی میرمهدی 1403/7/12 آتش، بدون دود: گالان و سولماز، درخت مقدس، اتحاد بزرگ (کتابهای اول، دوم و سوم) نادر ابراهیمی 4.7 22 صفحۀ 260 انسان، تنهایی را انتخاب نمیکند؛ بلکه در شرایطی ، تنهایی به انسان تحمیل میشود. 0 15 سید هادی میرمهدی 1403/1/5 سفر به گرای 270 درجه احمد دهقان 3.8 74 صفحۀ 121 دستش گوشه آسمان را نشانه میرود که ستارهای در این هوای گرگ و میش میدرخشد و خودش را به رخ میکشد. بر میخیزم و لبه سنگر مینشینم. توپ ها و خمپارهها در آندور میترکند و نور نارنجی رنگی را به نمایش میگذارند. علی موقع رفتن میگوید: "برم به سنگرا سری بزنم. از صب تا حالا توی سنگر پوسیدم . بی پدرا توی محلهشون مظلوم گیر آوردن!" در حالی که دور میشود، دستانش را در هوا تکان میدهدو فریاد میکشد: آخه نامردا! چند نفر به یه نفر. مردین تک به تک بیاین. قیمه قیمهتون میکنم... سلام، چهطوری؟! 0 5 سید هادی میرمهدی 1403/1/2 11.22.63 استیون کینگ 4.7 1 صفحۀ 72 من یه معلم مدرسهام. میتونم همه چی رو درباره وابستگی شدید تامس وُلف به مادرش بهت بگم؛ اما وقتی حرف از سیاست میشه من از هیچی سر در نمیآرم. 0 5