بریده‌ای از کتاب چمدان های باز: روایت هایی از زندگی مهاجران در آمریکا اثر سیدمحسن روحانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 217

بطری آب معدنی‌آشامیدنی را داخل لیوان ریخت و ادامه داد: "یکی نیست این وقتا به ونزوئلایی‌ها بگه از ایرانیا یاد بگیرین که از زمان ملی شدن صنعت نفتشون زیر انواع و اقسام تحریم‌ها بوده‌ن، ولی غر نمی‌زنن." اینجا دیگر دست من نبود که چهره‌ام ذوقم را نشان ندهد. غرور از چشم‌هایم بیرون زده بود. ادامه داد:" سیل اومده نصف کشورشون رو آب گرفته و هلی کوپتراشون نمی‌تونسته آذوقه برسونه، چون تعمیر لازم داشته. ولی چون تحریم بودن تعمیرشون ممکن نبوده. اینا هرجوری دست و بالشون بسته می‌شه، بازم خودشون رو با سختی وفق میدن و عبور می‌کنن."

بطری آب معدنی‌آشامیدنی را داخل لیوان ریخت و ادامه داد: "یکی نیست این وقتا به ونزوئلایی‌ها بگه از ایرانیا یاد بگیرین که از زمان ملی شدن صنعت نفتشون زیر انواع و اقسام تحریم‌ها بوده‌ن، ولی غر نمی‌زنن." اینجا دیگر دست من نبود که چهره‌ام ذوقم را نشان ندهد. غرور از چشم‌هایم بیرون زده بود. ادامه داد:" سیل اومده نصف کشورشون رو آب گرفته و هلی کوپتراشون نمی‌تونسته آذوقه برسونه، چون تعمیر لازم داشته. ولی چون تحریم بودن تعمیرشون ممکن نبوده. اینا هرجوری دست و بالشون بسته می‌شه، بازم خودشون رو با سختی وفق میدن و عبور می‌کنن."

89

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.