بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/4/20 من او را دوست داشتم آنا گاوالدا 3.2 50 صفحۀ 167 زندگی حتی وقتی انکارش میکنی حتی وقتی نادیدهاش میگیری، حتی وقتی نمیخواهیاش از ناامیدی های تو قویتر است. از هر چیز دیگری قویتر است. 0 2 فاطمه 1404/4/2 اسطوره سیزیف آلبر کامو 3.9 29 صفحۀ 16 آنچه انگیزهی زندگی نامیده میشود، در عین حال میتواند انگیزهای عالی برای مردن باشد. 0 7 فاطمه 1404/3/18 جزء از کل استیو تولتز 4.1 221 صفحۀ 655 وقتی کسی به این دنیا میآید که به عمیقترین ژرفاهای ممکن شر میغلتد همیشه هیولا خطابش میکنیم، یا شیطان، یا تجسم شر ولی هیچوقت در نظر نمیگیریم ممکن است این آدم واقعا چیزی فرازمینی و آن دنیایی با خود داشتهباشد. شاید انسان شریری باشد، ولی در نهایت فقط یک انسان است. ولی اگر انسانی خارقالعاده در آن سوی گستره فعالیت کند، طرف خوبی، مثل مسیح یا بودا، بیدرنگ او را بالا میبریم، میگوییم خداست و الهی و فراطبیعی و غیرزمینی. این نشان میدهد ما خود را چطور میبینیم. راحت قبول میکنیم بدترین موجود که بیشترین آسیبها را میزند انسان است، ولی به هچی عنوان نمیتوانیم بپذیریم بهترین موجود، کسی که سعی در القای تخیل و خلاقیت و همدلی دارد میتواند یکی از ما باشد. خیلی نظر خوبی به خودمان نداریم ولی خیلی هم از پایین بودنمان ناراحت نیستیم. 0 3 فاطمه 1404/3/18 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 4.1 130 صفحۀ 285 ما هر کدام سختیهایی ها را به دوش میکشیدیم و فقط خودمان میدانستیم این سختیها چه هستند و بهای غلبه کردن بر آنها چیست. 0 23 فاطمه 1404/2/31 چهل نامه کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 15 صفحۀ 20 میدانم در جهانی اینگونه دردمند، بیدردیِ آنکس که میتواند گلیم خود را از دریای اندوه بیرون بکشد و سبکبارانه و شادمانه بر ساحل بنشیند، یک بیدردیِ دَدمنشانه است، و بیغیرتیست، و بیآبرویی، و اسباب سرافکندگی انسان. آنگونه شاد بودن، هرگز به معنای خوشبخت بودن نیست، بَل فقط به معنای نداشتن قدرت تفکر است و احساس و ادراک. 0 8 فاطمه 1404/1/6 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 280 او گفت خیلی میترسم و من گفتم چرا؟ و او گفت چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. خوشحالی این شکلی وحشتناک است؛ ازش پرسیدم چرا؟ و او گفت وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد میگذارد این طوری خوشحال باشی. 0 8 فاطمه 1404/1/1 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 329 همیشه داشتن و از دست دادن به مراتب آدم را بیشتر ناراحت میکند تا اینکه از اول نداشتهباشد. 0 5 فاطمه 1403/12/30 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 167 داستانهای غمانگیز کتابهای خوبی میشوند. 0 3 فاطمه 1403/12/30 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 162 شاید بیانصافیست، اما اتفاقی که ظرف چند روز، گاهی حتی در عرض یک روز میافتد، مسیر زندگی را به کلی عوض میکند امیر. 0 3 فاطمه 1403/12/28 دراکولا جلد 1 برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 99 تمام بلاها از این چیز کثیف و متعفن سرچشمه میگیرد که این بار هم مثل همیشه، دسته گل بزرگی به آب داد... شیئی پوچ و بیمصرف که فقط به خاطر ارضاء غرور و خودپسندی انسانهای ابله و مغرور مورد استفاده قرار میگیرد... نابود باد آئینه و هر چه نامش آئینه است! 0 4 فاطمه 1403/12/11 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 67 ناراحت شدن از یک حقیقت، بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است. 0 8 فاطمه 1403/11/27 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 4.1 130 صفحۀ 107 اسیر شدن ذهن از اسیر شدن جسم به مراتب بدتره. 0 7 فاطمه 1403/11/21 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 4.1 130 صفحۀ 2 بعضی زخمها ریشه در درون ما دارن. اونها بخشی از وجودمون هستن و ما رو شکل میدن. 0 16 فاطمه 1403/11/18 آتش بدون دود: اتحاد بزرگ جلد 3 نادر ابراهیمی 4.7 57 صفحۀ 320 آنها، اگر دَم از اصول اخلاقی ثابت و استوار میزنند هم فقط به خاطر آن است که ما را گرفتار و پابند آن اصول کنند، تا خود بتوانند به راحتی و بی دغدغه ستم کنند و ستمگر باقی بمانند. خود آنها، هرگز به اخلاقی که از آن سخن میگویند، معتقد نبودهاند و نیستند، که اگر بودند، دیگر ستمگر و فاسد و بدکاره نبودند... 0 5 فاطمه 1403/11/16 آتش بدون دود: اتحاد بزرگ جلد 3 نادر ابراهیمی 4.7 57 صفحۀ 61 خفت توسل به بزرگان، برای بزرگی کردن، هر چقدر هم که به ظاهر بزرگ شوی، خفتی نیست که از میان رفتنی باشد. 0 6 فاطمه 1403/7/23 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 49 صفحۀ 185 سیهبختی انسان از روزی شروع نشد که اشتباه کرد؛ از روزی شروع شد که پی به اشتباه خود برد و به آن اعتراف نکرد. 0 6 فاطمه 1403/7/7 بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی (کتاب های اول، دوم، سوم) جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 11 صفحۀ 248 گفت: باز میگویم که حقیقت را خوب و تلخ بیان میکنی میرزا! -نشنيدهام که حقیقت، برای آن کس که مریدِ حقیقت نیست، ذرهای شیرینی داشته باشد. 0 5 فاطمه 1403/6/1 در غرب خبری نیست اریش ماریا رمارک 3.9 73 صفحۀ 80 پشت نیمکتهای مدرسه به ما یاد ندادند که چطور در باد و بوران سیگار روشن کنیم. یا چطور با هیزم تر آتش روشن کنیم و یا به ما یاد ندادند که نرمترین و راحتترین جا برای فرو کردن سرنیزه شکم آدم است نه سینه که سرنیزه لای دندهها گیر میکند. 0 6 فاطمه 1403/5/30 آتش بدون دود: گالان و سولماز جلد 1 نادر ابراهیمی 4.6 69 صفحۀ 222 و عبور، ذات همه چیز است. 0 4 فاطمه 1403/5/27 آتش بدون دود: گالان و سولماز جلد 1 نادر ابراهیمی 4.6 69 صفحۀ 111 انسان وقتی انسان است که خودش را معیار همه چیز نداند و باور کند که ممکن است خیلیها، خیلی چیزها را بهتر از او بفهمند. 0 7
بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/4/20 من او را دوست داشتم آنا گاوالدا 3.2 50 صفحۀ 167 زندگی حتی وقتی انکارش میکنی حتی وقتی نادیدهاش میگیری، حتی وقتی نمیخواهیاش از ناامیدی های تو قویتر است. از هر چیز دیگری قویتر است. 0 2 فاطمه 1404/4/2 اسطوره سیزیف آلبر کامو 3.9 29 صفحۀ 16 آنچه انگیزهی زندگی نامیده میشود، در عین حال میتواند انگیزهای عالی برای مردن باشد. 0 7 فاطمه 1404/3/18 جزء از کل استیو تولتز 4.1 221 صفحۀ 655 وقتی کسی به این دنیا میآید که به عمیقترین ژرفاهای ممکن شر میغلتد همیشه هیولا خطابش میکنیم، یا شیطان، یا تجسم شر ولی هیچوقت در نظر نمیگیریم ممکن است این آدم واقعا چیزی فرازمینی و آن دنیایی با خود داشتهباشد. شاید انسان شریری باشد، ولی در نهایت فقط یک انسان است. ولی اگر انسانی خارقالعاده در آن سوی گستره فعالیت کند، طرف خوبی، مثل مسیح یا بودا، بیدرنگ او را بالا میبریم، میگوییم خداست و الهی و فراطبیعی و غیرزمینی. این نشان میدهد ما خود را چطور میبینیم. راحت قبول میکنیم بدترین موجود که بیشترین آسیبها را میزند انسان است، ولی به هچی عنوان نمیتوانیم بپذیریم بهترین موجود، کسی که سعی در القای تخیل و خلاقیت و همدلی دارد میتواند یکی از ما باشد. خیلی نظر خوبی به خودمان نداریم ولی خیلی هم از پایین بودنمان ناراحت نیستیم. 0 3 فاطمه 1404/3/18 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 4.1 130 صفحۀ 285 ما هر کدام سختیهایی ها را به دوش میکشیدیم و فقط خودمان میدانستیم این سختیها چه هستند و بهای غلبه کردن بر آنها چیست. 0 23 فاطمه 1404/2/31 چهل نامه کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 15 صفحۀ 20 میدانم در جهانی اینگونه دردمند، بیدردیِ آنکس که میتواند گلیم خود را از دریای اندوه بیرون بکشد و سبکبارانه و شادمانه بر ساحل بنشیند، یک بیدردیِ دَدمنشانه است، و بیغیرتیست، و بیآبرویی، و اسباب سرافکندگی انسان. آنگونه شاد بودن، هرگز به معنای خوشبخت بودن نیست، بَل فقط به معنای نداشتن قدرت تفکر است و احساس و ادراک. 0 8 فاطمه 1404/1/6 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 280 او گفت خیلی میترسم و من گفتم چرا؟ و او گفت چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. خوشحالی این شکلی وحشتناک است؛ ازش پرسیدم چرا؟ و او گفت وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد میگذارد این طوری خوشحال باشی. 0 8 فاطمه 1404/1/1 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 329 همیشه داشتن و از دست دادن به مراتب آدم را بیشتر ناراحت میکند تا اینکه از اول نداشتهباشد. 0 5 فاطمه 1403/12/30 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 167 داستانهای غمانگیز کتابهای خوبی میشوند. 0 3 فاطمه 1403/12/30 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 162 شاید بیانصافیست، اما اتفاقی که ظرف چند روز، گاهی حتی در عرض یک روز میافتد، مسیر زندگی را به کلی عوض میکند امیر. 0 3 فاطمه 1403/12/28 دراکولا جلد 1 برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 99 تمام بلاها از این چیز کثیف و متعفن سرچشمه میگیرد که این بار هم مثل همیشه، دسته گل بزرگی به آب داد... شیئی پوچ و بیمصرف که فقط به خاطر ارضاء غرور و خودپسندی انسانهای ابله و مغرور مورد استفاده قرار میگیرد... نابود باد آئینه و هر چه نامش آئینه است! 0 4 فاطمه 1403/12/11 بادبادک باز خالد حسینی 4.3 253 صفحۀ 67 ناراحت شدن از یک حقیقت، بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است. 0 8 فاطمه 1403/11/27 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 4.1 130 صفحۀ 107 اسیر شدن ذهن از اسیر شدن جسم به مراتب بدتره. 0 7 فاطمه 1403/11/21 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 4.1 130 صفحۀ 2 بعضی زخمها ریشه در درون ما دارن. اونها بخشی از وجودمون هستن و ما رو شکل میدن. 0 16 فاطمه 1403/11/18 آتش بدون دود: اتحاد بزرگ جلد 3 نادر ابراهیمی 4.7 57 صفحۀ 320 آنها، اگر دَم از اصول اخلاقی ثابت و استوار میزنند هم فقط به خاطر آن است که ما را گرفتار و پابند آن اصول کنند، تا خود بتوانند به راحتی و بی دغدغه ستم کنند و ستمگر باقی بمانند. خود آنها، هرگز به اخلاقی که از آن سخن میگویند، معتقد نبودهاند و نیستند، که اگر بودند، دیگر ستمگر و فاسد و بدکاره نبودند... 0 5 فاطمه 1403/11/16 آتش بدون دود: اتحاد بزرگ جلد 3 نادر ابراهیمی 4.7 57 صفحۀ 61 خفت توسل به بزرگان، برای بزرگی کردن، هر چقدر هم که به ظاهر بزرگ شوی، خفتی نیست که از میان رفتنی باشد. 0 6 فاطمه 1403/7/23 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 49 صفحۀ 185 سیهبختی انسان از روزی شروع نشد که اشتباه کرد؛ از روزی شروع شد که پی به اشتباه خود برد و به آن اعتراف نکرد. 0 6 فاطمه 1403/7/7 بر جاده های آبی سرخ: بر اساس زندگی میرمهنای دغابی (کتاب های اول، دوم، سوم) جلد 1 نادر ابراهیمی 4.5 11 صفحۀ 248 گفت: باز میگویم که حقیقت را خوب و تلخ بیان میکنی میرزا! -نشنيدهام که حقیقت، برای آن کس که مریدِ حقیقت نیست، ذرهای شیرینی داشته باشد. 0 5 فاطمه 1403/6/1 در غرب خبری نیست اریش ماریا رمارک 3.9 73 صفحۀ 80 پشت نیمکتهای مدرسه به ما یاد ندادند که چطور در باد و بوران سیگار روشن کنیم. یا چطور با هیزم تر آتش روشن کنیم و یا به ما یاد ندادند که نرمترین و راحتترین جا برای فرو کردن سرنیزه شکم آدم است نه سینه که سرنیزه لای دندهها گیر میکند. 0 6 فاطمه 1403/5/30 آتش بدون دود: گالان و سولماز جلد 1 نادر ابراهیمی 4.6 69 صفحۀ 222 و عبور، ذات همه چیز است. 0 4 فاطمه 1403/5/27 آتش بدون دود: گالان و سولماز جلد 1 نادر ابراهیمی 4.6 69 صفحۀ 111 انسان وقتی انسان است که خودش را معیار همه چیز نداند و باور کند که ممکن است خیلیها، خیلی چیزها را بهتر از او بفهمند. 0 7