بریده‌ای از کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی

فاطمه

فاطمه

1404/1/6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 280

او گفت خیلی می‌ترسم‌ و من گفتم چرا؟ و او گفت چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. خوشحالی این شکلی وحشتناک است؛ ازش پرسیدم چرا؟ و او گفت وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد می‌گذارد این طوری خوشحال باشی.

او گفت خیلی می‌ترسم‌ و من گفتم چرا؟ و او گفت چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول. خوشحالی این شکلی وحشتناک است؛ ازش پرسیدم چرا؟ و او گفت وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد می‌گذارد این طوری خوشحال باشی.

15

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.