بریدههای کتاب سادات خانوم✧*) سادات خانوم✧*) 1404/1/9 کتاب ازدواج: تاسیس جلد 1 حمید حبشی 4.2 13 صفحۀ 1 یک تصمیم وقتی به نتایج رضایت بخش و آرامی سازی منجر میشود که از معبر آگاهی ها و مهارتهای لازم عبور کرده باشد نمیشود در هنگام تصمیم شتاب زده و بیفکر و تحت تاثیر عوامل تحریک اقدام کرد و پس از تصمیم منتظر انطباق و همراهی تصمیم با مطالبات مورد نظر بود و از عدم تناسب نتایج شاکی شد 0 4 سادات خانوم✧*) 1404/1/6 چهل نامه ی کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 85 صفحۀ 1 عشق از خود گذشتن است 0 10 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 گوهر شب چراغ مظفر سالاری 4.6 24 صفحۀ 1 0 9 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 گوهر شب چراغ مظفر سالاری 4.6 24 صفحۀ 116 1 10 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 گوهر شب چراغ مظفر سالاری 4.6 24 صفحۀ 1 0 12 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 چهل نامه کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.4 7 صفحۀ 1 0 6 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 چهل نامه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 85 صفحۀ 1 0 6 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 134 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 124 0 10 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 120 0 4 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 117 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/28 استاد: صد روایت از زندگی آیت الله سیدعلی قاضی محمدجواد میری 4.8 11 صفحۀ 5 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/7 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 24 شعر را باید مثل عسل مزمزه کرد بگذار برای بعد قرار نیست که دفترها را بردارم و بروم آمدهام که بمانم توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر به جز امشب و فردا شب و شبهای دگر دیوانه را چه حاجت به مستی 0 10 سادات خانوم✧*) 1403/10/3 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 22 چاره چیست امروز نان در شعر است شاعر مکارمی را به ناف اشراف و درباریان فاسد میبندد که آنها در خواب هم نمیدیدند در عوض سکههای طلا میگیرد هیچ دروغی را چنین به طلا نمیخرند بگذریم که گاهی قطعهای شعر شایسته مانند عصای موسی از منجیق و گزر هم کوبنده تر است و بساط سحر و جادوی فرعونیان را فرو میبلعد خودم بیشتر از دیگران باید حرف خودم را باور داشته باشم سخت بود که مردانی از شیعیان را به بهانههای واهی کشته بودند دختران و زنانشان را مانند غنیمت جنگی میبردند تا بین خود تقسیم کنند نمیتوانست به خود بقبولاند که آن در یتیم را مانند اسبی اصیل و کمیاب بفروشند و یکی که شاید پدربزرگ او به حساب بیاید صاحب او شود 0 13 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 11 دیگر نمیدانست چگونه میتواند نقش آن قامت موزون چهره گلگون و چشمان پرفروغ و غمگین را از صفحه دلش پاک کند طبیب که از دل او خبر نداشت دنبال حرفهای خودش را میگرفت سپس به خود گفت نمیگذارم موش هوای نفس افسارم را چون شتری سر به راه بگیرد و به دنبال بکشد و به بیراهه ببرد 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 9 اگر همه سرزمینهای اسلامی چنین بود جای مباهات داشت در راه کودکان یتیم و پابرهنه را نمیدیدی که برای گدایی لقمهای نان دوره مان میکردند پولی که باید صرف آنها شود اینجا خرج میشود جامهای پیاپی اب که در این کاخها نوشیده میشود خون پدران آن اطفال هست شجاعت حقگویی نداریم که گرفتار سلطه باطل شدهایم زبانی که به حق نچرخد به درد همان لقمه در دهان چرخاندن میخورد و بس 0 4 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 204 رسیدن قیمتی دارد که باید داد خوشبخت شدن بهای سنگینی دارد نپرداخته چطور میخواهی به چنگش بیاوری خوشبختی جنس قسطی نیست شبختی را نقد نقد معامله میکنند با سکههای اراده ایمان کار و عشق و هر زنی باید بتواند که خودش از خودش محافظت کند عشق صادقانه به زن فاصله با عشق به وطن ندارد گرچه عشق نخستین حادثه است و دومی ضرورت عشق به زن عشق به رویش است اول اینکه چرا عشق به دیگری چیزی از تن نخواهد استاد من فروزانفر میفرمود دو نیمه یک سیب اگر بخواهند کاملا یکی شوند باید که هیچ فاصلهای بین خود باقی نگذارند دوم اینکه عشق ترکیبی است دلپسند از عین و ذهن که هر دو متعلق به روزمرگیهاست عشق حذف کامل فاصله را درخواست میکند اما این به مفهوم لزوم شباهت میان دو نیمه سیب نیست عشق نافی شباهت است و شباهت پایان عشق 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 112 0 8 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 100 0 3 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 180 0 4
بریدههای کتاب سادات خانوم✧*) سادات خانوم✧*) 1404/1/9 کتاب ازدواج: تاسیس جلد 1 حمید حبشی 4.2 13 صفحۀ 1 یک تصمیم وقتی به نتایج رضایت بخش و آرامی سازی منجر میشود که از معبر آگاهی ها و مهارتهای لازم عبور کرده باشد نمیشود در هنگام تصمیم شتاب زده و بیفکر و تحت تاثیر عوامل تحریک اقدام کرد و پس از تصمیم منتظر انطباق و همراهی تصمیم با مطالبات مورد نظر بود و از عدم تناسب نتایج شاکی شد 0 4 سادات خانوم✧*) 1404/1/6 چهل نامه ی کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 85 صفحۀ 1 عشق از خود گذشتن است 0 10 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 گوهر شب چراغ مظفر سالاری 4.6 24 صفحۀ 1 0 9 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 گوهر شب چراغ مظفر سالاری 4.6 24 صفحۀ 116 1 10 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 گوهر شب چراغ مظفر سالاری 4.6 24 صفحۀ 1 0 12 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 چهل نامه کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی 4.4 7 صفحۀ 1 0 6 سادات خانوم✧*) 1404/1/5 چهل نامه به همسرم نادر ابراهیمی 4.2 85 صفحۀ 1 0 6 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 134 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 124 0 10 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 120 0 4 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 23 صفحۀ 117 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/28 استاد: صد روایت از زندگی آیت الله سیدعلی قاضی محمدجواد میری 4.8 11 صفحۀ 5 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/7 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 24 شعر را باید مثل عسل مزمزه کرد بگذار برای بعد قرار نیست که دفترها را بردارم و بروم آمدهام که بمانم توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر به جز امشب و فردا شب و شبهای دگر دیوانه را چه حاجت به مستی 0 10 سادات خانوم✧*) 1403/10/3 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 22 چاره چیست امروز نان در شعر است شاعر مکارمی را به ناف اشراف و درباریان فاسد میبندد که آنها در خواب هم نمیدیدند در عوض سکههای طلا میگیرد هیچ دروغی را چنین به طلا نمیخرند بگذریم که گاهی قطعهای شعر شایسته مانند عصای موسی از منجیق و گزر هم کوبنده تر است و بساط سحر و جادوی فرعونیان را فرو میبلعد خودم بیشتر از دیگران باید حرف خودم را باور داشته باشم سخت بود که مردانی از شیعیان را به بهانههای واهی کشته بودند دختران و زنانشان را مانند غنیمت جنگی میبردند تا بین خود تقسیم کنند نمیتوانست به خود بقبولاند که آن در یتیم را مانند اسبی اصیل و کمیاب بفروشند و یکی که شاید پدربزرگ او به حساب بیاید صاحب او شود 0 13 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 11 دیگر نمیدانست چگونه میتواند نقش آن قامت موزون چهره گلگون و چشمان پرفروغ و غمگین را از صفحه دلش پاک کند طبیب که از دل او خبر نداشت دنبال حرفهای خودش را میگرفت سپس به خود گفت نمیگذارم موش هوای نفس افسارم را چون شتری سر به راه بگیرد و به دنبال بکشد و به بیراهه ببرد 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 دعبل و زلفا مظفر سالاری 4.3 78 صفحۀ 9 اگر همه سرزمینهای اسلامی چنین بود جای مباهات داشت در راه کودکان یتیم و پابرهنه را نمیدیدی که برای گدایی لقمهای نان دوره مان میکردند پولی که باید صرف آنها شود اینجا خرج میشود جامهای پیاپی اب که در این کاخها نوشیده میشود خون پدران آن اطفال هست شجاعت حقگویی نداریم که گرفتار سلطه باطل شدهایم زبانی که به حق نچرخد به درد همان لقمه در دهان چرخاندن میخورد و بس 0 4 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 204 رسیدن قیمتی دارد که باید داد خوشبخت شدن بهای سنگینی دارد نپرداخته چطور میخواهی به چنگش بیاوری خوشبختی جنس قسطی نیست شبختی را نقد نقد معامله میکنند با سکههای اراده ایمان کار و عشق و هر زنی باید بتواند که خودش از خودش محافظت کند عشق صادقانه به زن فاصله با عشق به وطن ندارد گرچه عشق نخستین حادثه است و دومی ضرورت عشق به زن عشق به رویش است اول اینکه چرا عشق به دیگری چیزی از تن نخواهد استاد من فروزانفر میفرمود دو نیمه یک سیب اگر بخواهند کاملا یکی شوند باید که هیچ فاصلهای بین خود باقی نگذارند دوم اینکه عشق ترکیبی است دلپسند از عین و ذهن که هر دو متعلق به روزمرگیهاست عشق حذف کامل فاصله را درخواست میکند اما این به مفهوم لزوم شباهت میان دو نیمه سیب نیست عشق نافی شباهت است و شباهت پایان عشق 0 7 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 112 0 8 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 100 0 3 سادات خانوم✧*) 1403/10/2 یک عاشقانه ی آرام نادر ابراهیمی 4.1 169 صفحۀ 180 0 4