بریده کتابهای محمدرضا ایمانی محمدرضا ایمانی 1403/7/21 افسانه های تبای سوفوکلس 4.8 9 صفحۀ 253 کرئن: آه! پول! انسان چیزی شومتر از این نیافریده است. اوست که شهرها را تباه میکند، اوست که خانوادهها را میپراکند، اوست که شرافت قضات و تقوای زنان را بر باد میدهد. دروغ و بیشرمی زادگان اویند و هم اوست که نفرت پنهان به ایزدان را در قلبها جای میدهد. 0 15 محمدرضا ایمانی 1403/7/3 کتاب المواعظ محمد بن علی ابن بابویه 4.0 1 صفحۀ 16 پیامبر اکرم (ص): یا علی! اگر دنیا در نزد خدای تبارک و تعالی به بال پشهای میارزید، بیگمان نوشی آب هم از آن به کافر نمیداد. 9 29 محمدرضا ایمانی 1403/6/12 ناگفته هایی از زندگی و زمانه جلال و شمس آل احمد: دو برادر محمدرضا کائینی 3.8 2 صفحۀ 25 4 24 محمدرضا ایمانی 1403/4/24 شاهنامه جلد 1 جلال خالقی مطلق 4.8 7 صفحۀ 249 چنین است رسم سرای سپنج یکی زو تن آسان و دیگر به رنج برین و بران روز هم بگذرد خردمند مردم چرا غم خورد 0 25 محمدرضا ایمانی 1403/3/20 نقد فلسفه ی حق هگل همراه با شرحی بر نقد مارکس بر آموزه ی "دولت" هگل کارل مارکس 0.0 0 صفحۀ 17 نقد دین در آلمان اساسا به پایان رسیده است؛ و نقد دین پیششرط هر نقدی است. 0 24 محمدرضا ایمانی 1403/3/11 پرده در پرده ابرهارد هرمس 4.5 1 صفحۀ 4 «در این کتاب از «نشانه درنگ» که با علامت «'» مشخص میشود استفاده شده است. «نشانه درنگ» نویسۀ مناسبی است که به جای ویرگول نابجا مینشیند و بسیاری از دشواریهای خواندن درست متن فارسی را نیز برطرف میکند.» ص ۴ جا داره تشکر کنم از ویراستار و مسئولین انتشارات مهراندیش که فقط کتاب خوبی منتشر نکردن بلکه سعی کردن قدمی هم در راه اصلاح رسم الخط فارسی بردارند. دیگه امروز روشنه که از این طرف با توجه به تغییر گفتار عامیانه و روزمره ما و از اون طرف عدم تغییر رسم الخط، بین گفتار و نوشتار ما فاصله زیادی افتاده. اما متاسفانه من ندیدم ( شاید هم اطلاع ندارم ) که فرهنگستان تاحالا قدمی برای بهبود این شکاف بر داشته باشه. درحالی که میدونم تو غرب تاحالا بارها رسم الخطشون رو به روز کردن. من خودم سعی میکنم یکسری یادداشتها رو به زبان عامیانه بنویسم و همزمان یه رسم الخط معیاری رو هم رعایت کنم ولی چون اصلی وجود نداره کار همه ماها نهایتا ناقص میمونه. امید میره که توجهها به این حوزههای کمتر دیده شده هم جلب بشه. 17 25 محمدرضا ایمانی 1402/12/9 یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات جلال آل احمد 3.1 1 صفحۀ 41 دیگر اینکه من دست کم خودم میدانم که با این قلم جوری تا نکردهام که دل کسی را به دست بیاورم؛ چه رسد به وجاهت ملی. من زدهام و خوردهام. و با این زد و خورد دست کم خودم را نگه داشتهام. بی هیچ منتی بر احدی. اگر کشتهای باقی نیست، کشتهای که باقی است. (اولی را به ضم بخوان، دومی را به کسر) 0 13 محمدرضا ایمانی 1402/12/5 شیطان و خدا ژان پل سارتر 4.0 12 صفحۀ 79 گوتز: اسقف اعظم مورد توهین قرار گرفته است و کشیش است؛ این هر دو دلیلی است برای بخشیدن. اما من چرا ببخشم؟ اهل ورمز به من توهین نکردهاند. نه، نه. من نظامیام و بنابراین باید بکشم. من آنها را به موجب وظیفهام میکشم و اسقف اعظم آنها را به موجب وظیفهاش میبخشد. 0 13 محمدرضا ایمانی 1402/10/6 آیسخولوس: مجموعه آثار اورستیا آیسخلوس 4.4 5 صفحۀ 257 پرومتئوس: باری، زئوس چون بر اورنگ پدر تکیه زد جمله یاران ندا داد و هر یک را کاری و جایگاهی بسزا بخشید. لیک به آدمیان شوربخت نظر نکرد که می خواست این تبار براندازد و جانشین اینان را طرحی نو دراندازد. بر این دیوانگی کس از خدایان نشورید مگر من که به دادخواهی در استادم و آدمی را از خواری و ناچیز بودگی رهایی دادم. این است که زئوس دست کین بر من افراخت و به این دامگاه هولم درانداخت. و حالیا جانم در این عذاب جاودانه می فرساید و رهگذر را بر حال من گریه می آید. آری، من بر تبار آدمی رحمت آوردم و اینک زئوس بر من رحمت نمی آرد و به چار میخم میکشد. باشد که دیدار من زشت نامی از او در عالم اندازد. 0 18 محمدرضا ایمانی 1402/9/21 نقد نامه علوم انسانی جلد 1 علی مرادخانی 4.5 1 صفحۀ 91 استاد سید محمدتقی چاوشی: «این روزها تخریب و یا عبور از متافیزیک نزدیک است به مد بدل شود و هر کس که نمیتواند زحمت آموختن و شاگردی را بر خود هموار و وجودش را فدیه تفکر کند، نواندیشی و پستمدرنیسم را به ادنی بهانهای علم میکند و اراجیفی را نادانسته، تفکر میخواند و خود را رها و آسوده از متافیزیک میخواهد و مینامد بی آنکه حتی بداند متافیزیک است که اجازه عبور میدهد اگر عبوری در کار باشد.» 3 13 محمدرضا ایمانی 1402/8/3 کوه جادو توماس مان 4.0 3 صفحۀ 566 [هانس کاستورپ خطاب به ستمبرینی:] - شما ایتالیاییها شغل صرافی و بانکداری را اختراع کردید؛ خداوند این گناه را بر شما ببخشاید. ولی انگلیسیها جامعهشناسی اقتصادی را ابداع کردند، و این را نوع بشر هرگز بر آنها نخواهد بخشید! 1 41 محمدرضا ایمانی 1402/6/11 فیلسوفان هیتلر ایون شرت 3.5 1 صفحۀ 20 0 9 محمدرضا ایمانی 1402/2/21 حرکت در جهنم به نیت بهشت 2.0 1 صفحۀ 20 تحلیل بهزاد نبوی از ریشه فکری سازمان برام جدید و جالب بود: «بالطبع پایه گذاران با این سه پیش فرض : اول اینکه اسلام با علم تعارض و تناقضی ندارد [ که در واقع اصلا پروژه فکری مهندس بازرگان بود] ؛ دوم اینکه فلسفه اسلامی را باید دور ریخت ، پس بنابراین پیشینه فلسفی نداشتند و بدون مطالعات فلسفی سراغ مارکسیسم رفتند ؛ سوم همه آن سمپاتی که در کل نـسـل جـوان نسـبت بـه مارکسیسم وجود داشت ؛ این سه عامل سبب شـد کـه وقتی رفتنـد ماتریالیسم دیالکتیک را خواندند شیفته اش شدند ؛ تصور کردند علم است . اسلام را از دست نداده بودند ،اسلام را قبول داشتند ، منتها می گفتند این علم است ، اسلام هم که با علم در تعارض نیست . شروع کردند این دو تا را با هم جوشکاری کردن ؛ یعنی از سال ۴۷ که به مارکسیسم رسیدند شروع کردند که همه آموزه های مارکسیستی را به صـورت ایدئولوژی التقاطی به گونه ای در اسلام پیدا کنند ؛ یعنی یا تأییدش را پـیـدا کـنـنـد یـا بـه روش بازرگان بگویند اسلام مخالفش نیست . حتی در کتاب « امام حسین » شـان اگر دقت کنید تمام آن پانوشـت هـا از مائو و بزرگان مارکسیست است ؛ لنین ، مائو و ... خیلی پانوشت دارند . می خواستند بگویند امام حسین ﷺ هم عین این ها می گفته ، یعنی این ها با هم فرقی ندارند ؛ نه به عنوان اینکه امام حسین ﷺ مارکسیست بوده یا آن ها مسلمان اند ؛ اینها دارند یک حرف علمی می زنند ، خب امام های ما هم که حرف ضد علمی نمی زنند ، آن ها هم همین حرف را می زنند ؛ این طوری به این قضیه رسیدند من استنباطم این است ؛ با سؤالاتی که از همه شان کردم ، با مطالعاتی که کردم به این نتیجه رسیدم ؛ ممکن هم هست غلط باشد . » نبوی اینجا میگه دو پیشفرض اول رو از نهضت و بازرگان گرفته بودند. بازرگان پروژه فکری زندگیش این بود که اثبات کنه علم و دین باهم تناقضی ندارند. از طرفی هم خودش رو ملّاتر از آخوندا میدونست و کلا تو نهضت سخت با آخوندا کنار میومدن. حالا نبوی میگه این دوتا مقدمه باعث شد که موسسین سازمان وقتی با مارکسیسم برخورد کردن اون رو علمی ببینن و شروع کنند آشتی دادنش با اسلام. نبوی به این هم اشاره میکنه که بازرگان بعد از اینکه این اتفاق رو دید متوجه اشتباهش شد و کتاب علمی بودن مارکسیسم رو نوشت ولی دیگه دیر شده بود. 0 12 محمدرضا ایمانی 1402/2/1 سخت ترین امتحان: ترجمه کتاب مصادقه الاخوان مرحوم شیخ صدوق (ره) محمد بن علی ابن بابویه 4.5 2 صفحۀ 35 باب ۲۵ بخل بر برادران علی ابن الحسین (ع) فرمود: «من از خدای خود شرم میبرم که یکی از برادرانم را ببینم و از خدا برای وی بهشت بخواهم ولی از دینار و درم خود بر وی دریغ کنم. روز قیامت که شود به من خواهند گفت که "اگر بهشت از آن تو میبود بیشتر به آن بخل میورزیدی!".» 0 17
بریده کتابهای محمدرضا ایمانی محمدرضا ایمانی 1403/7/21 افسانه های تبای سوفوکلس 4.8 9 صفحۀ 253 کرئن: آه! پول! انسان چیزی شومتر از این نیافریده است. اوست که شهرها را تباه میکند، اوست که خانوادهها را میپراکند، اوست که شرافت قضات و تقوای زنان را بر باد میدهد. دروغ و بیشرمی زادگان اویند و هم اوست که نفرت پنهان به ایزدان را در قلبها جای میدهد. 0 15 محمدرضا ایمانی 1403/7/3 کتاب المواعظ محمد بن علی ابن بابویه 4.0 1 صفحۀ 16 پیامبر اکرم (ص): یا علی! اگر دنیا در نزد خدای تبارک و تعالی به بال پشهای میارزید، بیگمان نوشی آب هم از آن به کافر نمیداد. 9 29 محمدرضا ایمانی 1403/6/12 ناگفته هایی از زندگی و زمانه جلال و شمس آل احمد: دو برادر محمدرضا کائینی 3.8 2 صفحۀ 25 4 24 محمدرضا ایمانی 1403/4/24 شاهنامه جلد 1 جلال خالقی مطلق 4.8 7 صفحۀ 249 چنین است رسم سرای سپنج یکی زو تن آسان و دیگر به رنج برین و بران روز هم بگذرد خردمند مردم چرا غم خورد 0 25 محمدرضا ایمانی 1403/3/20 نقد فلسفه ی حق هگل همراه با شرحی بر نقد مارکس بر آموزه ی "دولت" هگل کارل مارکس 0.0 0 صفحۀ 17 نقد دین در آلمان اساسا به پایان رسیده است؛ و نقد دین پیششرط هر نقدی است. 0 24 محمدرضا ایمانی 1403/3/11 پرده در پرده ابرهارد هرمس 4.5 1 صفحۀ 4 «در این کتاب از «نشانه درنگ» که با علامت «'» مشخص میشود استفاده شده است. «نشانه درنگ» نویسۀ مناسبی است که به جای ویرگول نابجا مینشیند و بسیاری از دشواریهای خواندن درست متن فارسی را نیز برطرف میکند.» ص ۴ جا داره تشکر کنم از ویراستار و مسئولین انتشارات مهراندیش که فقط کتاب خوبی منتشر نکردن بلکه سعی کردن قدمی هم در راه اصلاح رسم الخط فارسی بردارند. دیگه امروز روشنه که از این طرف با توجه به تغییر گفتار عامیانه و روزمره ما و از اون طرف عدم تغییر رسم الخط، بین گفتار و نوشتار ما فاصله زیادی افتاده. اما متاسفانه من ندیدم ( شاید هم اطلاع ندارم ) که فرهنگستان تاحالا قدمی برای بهبود این شکاف بر داشته باشه. درحالی که میدونم تو غرب تاحالا بارها رسم الخطشون رو به روز کردن. من خودم سعی میکنم یکسری یادداشتها رو به زبان عامیانه بنویسم و همزمان یه رسم الخط معیاری رو هم رعایت کنم ولی چون اصلی وجود نداره کار همه ماها نهایتا ناقص میمونه. امید میره که توجهها به این حوزههای کمتر دیده شده هم جلب بشه. 17 25 محمدرضا ایمانی 1402/12/9 یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات جلال آل احمد 3.1 1 صفحۀ 41 دیگر اینکه من دست کم خودم میدانم که با این قلم جوری تا نکردهام که دل کسی را به دست بیاورم؛ چه رسد به وجاهت ملی. من زدهام و خوردهام. و با این زد و خورد دست کم خودم را نگه داشتهام. بی هیچ منتی بر احدی. اگر کشتهای باقی نیست، کشتهای که باقی است. (اولی را به ضم بخوان، دومی را به کسر) 0 13 محمدرضا ایمانی 1402/12/5 شیطان و خدا ژان پل سارتر 4.0 12 صفحۀ 79 گوتز: اسقف اعظم مورد توهین قرار گرفته است و کشیش است؛ این هر دو دلیلی است برای بخشیدن. اما من چرا ببخشم؟ اهل ورمز به من توهین نکردهاند. نه، نه. من نظامیام و بنابراین باید بکشم. من آنها را به موجب وظیفهام میکشم و اسقف اعظم آنها را به موجب وظیفهاش میبخشد. 0 13 محمدرضا ایمانی 1402/10/6 آیسخولوس: مجموعه آثار اورستیا آیسخلوس 4.4 5 صفحۀ 257 پرومتئوس: باری، زئوس چون بر اورنگ پدر تکیه زد جمله یاران ندا داد و هر یک را کاری و جایگاهی بسزا بخشید. لیک به آدمیان شوربخت نظر نکرد که می خواست این تبار براندازد و جانشین اینان را طرحی نو دراندازد. بر این دیوانگی کس از خدایان نشورید مگر من که به دادخواهی در استادم و آدمی را از خواری و ناچیز بودگی رهایی دادم. این است که زئوس دست کین بر من افراخت و به این دامگاه هولم درانداخت. و حالیا جانم در این عذاب جاودانه می فرساید و رهگذر را بر حال من گریه می آید. آری، من بر تبار آدمی رحمت آوردم و اینک زئوس بر من رحمت نمی آرد و به چار میخم میکشد. باشد که دیدار من زشت نامی از او در عالم اندازد. 0 18 محمدرضا ایمانی 1402/9/21 نقد نامه علوم انسانی جلد 1 علی مرادخانی 4.5 1 صفحۀ 91 استاد سید محمدتقی چاوشی: «این روزها تخریب و یا عبور از متافیزیک نزدیک است به مد بدل شود و هر کس که نمیتواند زحمت آموختن و شاگردی را بر خود هموار و وجودش را فدیه تفکر کند، نواندیشی و پستمدرنیسم را به ادنی بهانهای علم میکند و اراجیفی را نادانسته، تفکر میخواند و خود را رها و آسوده از متافیزیک میخواهد و مینامد بی آنکه حتی بداند متافیزیک است که اجازه عبور میدهد اگر عبوری در کار باشد.» 3 13 محمدرضا ایمانی 1402/8/3 کوه جادو توماس مان 4.0 3 صفحۀ 566 [هانس کاستورپ خطاب به ستمبرینی:] - شما ایتالیاییها شغل صرافی و بانکداری را اختراع کردید؛ خداوند این گناه را بر شما ببخشاید. ولی انگلیسیها جامعهشناسی اقتصادی را ابداع کردند، و این را نوع بشر هرگز بر آنها نخواهد بخشید! 1 41 محمدرضا ایمانی 1402/6/11 فیلسوفان هیتلر ایون شرت 3.5 1 صفحۀ 20 0 9 محمدرضا ایمانی 1402/2/21 حرکت در جهنم به نیت بهشت 2.0 1 صفحۀ 20 تحلیل بهزاد نبوی از ریشه فکری سازمان برام جدید و جالب بود: «بالطبع پایه گذاران با این سه پیش فرض : اول اینکه اسلام با علم تعارض و تناقضی ندارد [ که در واقع اصلا پروژه فکری مهندس بازرگان بود] ؛ دوم اینکه فلسفه اسلامی را باید دور ریخت ، پس بنابراین پیشینه فلسفی نداشتند و بدون مطالعات فلسفی سراغ مارکسیسم رفتند ؛ سوم همه آن سمپاتی که در کل نـسـل جـوان نسـبت بـه مارکسیسم وجود داشت ؛ این سه عامل سبب شـد کـه وقتی رفتنـد ماتریالیسم دیالکتیک را خواندند شیفته اش شدند ؛ تصور کردند علم است . اسلام را از دست نداده بودند ،اسلام را قبول داشتند ، منتها می گفتند این علم است ، اسلام هم که با علم در تعارض نیست . شروع کردند این دو تا را با هم جوشکاری کردن ؛ یعنی از سال ۴۷ که به مارکسیسم رسیدند شروع کردند که همه آموزه های مارکسیستی را به صـورت ایدئولوژی التقاطی به گونه ای در اسلام پیدا کنند ؛ یعنی یا تأییدش را پـیـدا کـنـنـد یـا بـه روش بازرگان بگویند اسلام مخالفش نیست . حتی در کتاب « امام حسین » شـان اگر دقت کنید تمام آن پانوشـت هـا از مائو و بزرگان مارکسیست است ؛ لنین ، مائو و ... خیلی پانوشت دارند . می خواستند بگویند امام حسین ﷺ هم عین این ها می گفته ، یعنی این ها با هم فرقی ندارند ؛ نه به عنوان اینکه امام حسین ﷺ مارکسیست بوده یا آن ها مسلمان اند ؛ اینها دارند یک حرف علمی می زنند ، خب امام های ما هم که حرف ضد علمی نمی زنند ، آن ها هم همین حرف را می زنند ؛ این طوری به این قضیه رسیدند من استنباطم این است ؛ با سؤالاتی که از همه شان کردم ، با مطالعاتی که کردم به این نتیجه رسیدم ؛ ممکن هم هست غلط باشد . » نبوی اینجا میگه دو پیشفرض اول رو از نهضت و بازرگان گرفته بودند. بازرگان پروژه فکری زندگیش این بود که اثبات کنه علم و دین باهم تناقضی ندارند. از طرفی هم خودش رو ملّاتر از آخوندا میدونست و کلا تو نهضت سخت با آخوندا کنار میومدن. حالا نبوی میگه این دوتا مقدمه باعث شد که موسسین سازمان وقتی با مارکسیسم برخورد کردن اون رو علمی ببینن و شروع کنند آشتی دادنش با اسلام. نبوی به این هم اشاره میکنه که بازرگان بعد از اینکه این اتفاق رو دید متوجه اشتباهش شد و کتاب علمی بودن مارکسیسم رو نوشت ولی دیگه دیر شده بود. 0 12 محمدرضا ایمانی 1402/2/1 سخت ترین امتحان: ترجمه کتاب مصادقه الاخوان مرحوم شیخ صدوق (ره) محمد بن علی ابن بابویه 4.5 2 صفحۀ 35 باب ۲۵ بخل بر برادران علی ابن الحسین (ع) فرمود: «من از خدای خود شرم میبرم که یکی از برادرانم را ببینم و از خدا برای وی بهشت بخواهم ولی از دینار و درم خود بر وی دریغ کنم. روز قیامت که شود به من خواهند گفت که "اگر بهشت از آن تو میبود بیشتر به آن بخل میورزیدی!".» 0 17