بریدههای کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 223 «مردم نوشیدنی میخورن تا چیزهای سخت رو فراموش کنن، درسته؟» «گمونم. شاید هم واسه اینکه قدرت پیدا کنن اون چیزها رو به خاطر بیارن.» 0 3 نوا 1403/8/30 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 90 توضیح دادنش برای اینجور آدم ها بی فایده است، مثل این است که بخواهی برای کسی که پای خرگوش را محض خوش شانسی با خودش این طرف و آن طرف می برد توضیح بدهی که اگر قرار بود این پا خوش شانسی بیاورد، برای صاحب بدبختش خوش شانسی می آورد و از بدنش قطع نمی شد. 0 3 نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 227 «کمک کردن به کسی که خودش نمی خواد به خودش کمک کنه کار سختیه.» «اونی که می خواد به خودش کمک کنه احتمالا اونی نیست که بیشتر از همه به کمک دیگران نیاز داره.» 0 5 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 146 این طور نیست که همه هیولاها در ظاهر هم هیولا باشند. بعضی هایشان از درون هیولا هستند... 0 5 sepide._.alian دیروز مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 67 وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشتسرت داری. این بزرگترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هر چه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه میکنی. در واقع، مخصوصاً وقتی اشتباه میکنی. 2 37 "setayesh" 7 روز پیش مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 33 نکته خاصی که در مورد خانهٔ مادربزرگ ها وجود دارد این است که هیچوقت بویش را فراموش نمیکنید. 0 5 آبیِکبود 1404/2/27 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 17 اگه نتونی از شر خاطرههای بد خلاص بشی، مجبوری اونها رو با چیزهای شیرینتر بپوشونی . 0 16 زهراخیرزاده 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 138 0 1 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 55 وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشت سرت داری.این بزرگترین امتیاز یک نوه است:اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هرچه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه کنی. درواقع، مخصوصا وقتی اشتباه کنی. :)))) 3 11 نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 235 در دنیای واقعی مردم همیشه می گویند وقتی اتفاق وحشتناکی می افتد اندوه و درماندگی و دردی که در قلبمان حس می کنیم «با گذشت زمان کمتر می شود»، اما این حقیقت ندارد. اندوه و درد از دست دادن همیشگی است، اما اگر قرار باشد برای همهی عمر آن ها را با خودمان حمل کنیم، طاقتمان تمام می شود. غم و اندوه فلجمان می کند. بنابراین، درنهایت، اندوه هایمان را بسته بندی می کنیم و جایی می گذاریم. 0 4 نوا 1403/9/8 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 353 ما می خواهیم دوست داشته شویم؛ اگرنه، مورد تحسین قرار بگیریم؛ اگرنه، ازمان بترسند؛ اگرنه، مورد نفرت و تحقیر واقع شویم. ما به هر قیمتی می خواهیم حسی را در دیگران برانگیزیم. روح ما از تهی بودن گریزان است؛ و به هر بهایی طالب ارتباط با دیگران است. 0 2 MwBy 1403/9/6 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 47 0 26 نوا 1403/9/8 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 243 «اگه از کسی که تو وجودش تنفر داره متنفر باشی، این خطر هست که شبیه همون آدم بشی.» «مامان بزرگ همیشه می گفت :" به ظرف پی پی لگد نزن، وگرنه همه اش می پاشه بیرون!"» 0 1 زهراخیرزاده 1403/9/11 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 376 0 0 Shamim 1403/8/24 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 172 برای همین هالووین را دوست دارد: چون در هالووین متفاوت بودن عادی است. 0 24 نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 235 بزرگترین توانایی مرگ میراندنِ آدم ها نیست، بزرگ ترین توانایی اش این است که می تواند کاری کند بازمانده ها آرزو کنند زندگی شان متوقف شود. 0 12 MwBy 1403/8/25 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 39 مامانبزرگ چه میدانست گاهی وقتی هیچ کاری به کار بقیه نداری آنها آزادت نمیگذارند؟ 0 5 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 142 چون همه هیولاها از اول هیولا نبودند، بعضیهایشان هیولاهایی هستند که از اندوه هیولا شدهاند. 0 2 معصومه شاکری 1403/3/28 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 242 بزرگترین توانایی مرگ میراندن آدم ها نیست، بزرگترین توانایی اش این است که می تواند کاری کند بازمانده ها آرزو کنند زندگی شان متوقف شود... 0 1 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 99 مادربزرگ میگفت:گاهی وقتها، موقع فرار امنترین جای ممکن همون جاییه که بیشتر از همه خطرناک به نظر میآد. 0 2
بریدههای کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 223 «مردم نوشیدنی میخورن تا چیزهای سخت رو فراموش کنن، درسته؟» «گمونم. شاید هم واسه اینکه قدرت پیدا کنن اون چیزها رو به خاطر بیارن.» 0 3 نوا 1403/8/30 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 90 توضیح دادنش برای اینجور آدم ها بی فایده است، مثل این است که بخواهی برای کسی که پای خرگوش را محض خوش شانسی با خودش این طرف و آن طرف می برد توضیح بدهی که اگر قرار بود این پا خوش شانسی بیاورد، برای صاحب بدبختش خوش شانسی می آورد و از بدنش قطع نمی شد. 0 3 نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 227 «کمک کردن به کسی که خودش نمی خواد به خودش کمک کنه کار سختیه.» «اونی که می خواد به خودش کمک کنه احتمالا اونی نیست که بیشتر از همه به کمک دیگران نیاز داره.» 0 5 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 146 این طور نیست که همه هیولاها در ظاهر هم هیولا باشند. بعضی هایشان از درون هیولا هستند... 0 5 sepide._.alian دیروز مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 67 وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشتسرت داری. این بزرگترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هر چه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه میکنی. در واقع، مخصوصاً وقتی اشتباه میکنی. 2 37 "setayesh" 7 روز پیش مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 33 نکته خاصی که در مورد خانهٔ مادربزرگ ها وجود دارد این است که هیچوقت بویش را فراموش نمیکنید. 0 5 آبیِکبود 1404/2/27 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 17 اگه نتونی از شر خاطرههای بد خلاص بشی، مجبوری اونها رو با چیزهای شیرینتر بپوشونی . 0 16 زهراخیرزاده 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 138 0 1 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 55 وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشت سرت داری.این بزرگترین امتیاز یک نوه است:اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هرچه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه کنی. درواقع، مخصوصا وقتی اشتباه کنی. :)))) 3 11 نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 235 در دنیای واقعی مردم همیشه می گویند وقتی اتفاق وحشتناکی می افتد اندوه و درماندگی و دردی که در قلبمان حس می کنیم «با گذشت زمان کمتر می شود»، اما این حقیقت ندارد. اندوه و درد از دست دادن همیشگی است، اما اگر قرار باشد برای همهی عمر آن ها را با خودمان حمل کنیم، طاقتمان تمام می شود. غم و اندوه فلجمان می کند. بنابراین، درنهایت، اندوه هایمان را بسته بندی می کنیم و جایی می گذاریم. 0 4 نوا 1403/9/8 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 353 ما می خواهیم دوست داشته شویم؛ اگرنه، مورد تحسین قرار بگیریم؛ اگرنه، ازمان بترسند؛ اگرنه، مورد نفرت و تحقیر واقع شویم. ما به هر قیمتی می خواهیم حسی را در دیگران برانگیزیم. روح ما از تهی بودن گریزان است؛ و به هر بهایی طالب ارتباط با دیگران است. 0 2 MwBy 1403/9/6 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 47 0 26 نوا 1403/9/8 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 243 «اگه از کسی که تو وجودش تنفر داره متنفر باشی، این خطر هست که شبیه همون آدم بشی.» «مامان بزرگ همیشه می گفت :" به ظرف پی پی لگد نزن، وگرنه همه اش می پاشه بیرون!"» 0 1 زهراخیرزاده 1403/9/11 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 376 0 0 Shamim 1403/8/24 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 172 برای همین هالووین را دوست دارد: چون در هالووین متفاوت بودن عادی است. 0 24 نوا 1403/9/1 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 235 بزرگترین توانایی مرگ میراندنِ آدم ها نیست، بزرگ ترین توانایی اش این است که می تواند کاری کند بازمانده ها آرزو کنند زندگی شان متوقف شود. 0 12 MwBy 1403/8/25 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 39 مامانبزرگ چه میدانست گاهی وقتی هیچ کاری به کار بقیه نداری آنها آزادت نمیگذارند؟ 0 5 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 142 چون همه هیولاها از اول هیولا نبودند، بعضیهایشان هیولاهایی هستند که از اندوه هیولا شدهاند. 0 2 معصومه شاکری 1403/3/28 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 242 بزرگترین توانایی مرگ میراندن آدم ها نیست، بزرگترین توانایی اش این است که می تواند کاری کند بازمانده ها آرزو کنند زندگی شان متوقف شود... 0 1 دخترک قصهها 1403/5/12 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 69 صفحۀ 99 مادربزرگ میگفت:گاهی وقتها، موقع فرار امنترین جای ممکن همون جاییه که بیشتر از همه خطرناک به نظر میآد. 0 2