بریدههای کتاب مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است Fmch 1403/4/11 مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 39 0 0 مریم 1404/3/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسفم فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 420 0 0 بیمکس. 1403/4/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 23 مامانبزرگ هیچوقت نمیگوید: «خداحافظ»، همیشه میگوید: «بهزودی میبینمت.» 0 10 پانیذ مالکی 1402/5/19 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 57 مامانبزرگ میگوید آدمهای کندذهن همیشه تیزهوشها را به مشکلات تمرکزی متهم میکنند. اونا نمیفهمن که باهوشها خیلی قبلتر از اونکه اینها روی یه مسئله فکر کنن اون مسئله رو حل کردن و رفتن سر وقت بعدی. 0 2 ستایش 1402/7/8 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 52 وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشت سرت داری. این بزرگترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هرچه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه میکنی. درواقع، مخصوصا وقتی اشتباه میکنی. یک مادربزرگ هم نقش شمشیر را دارد هم نقش سپر. 0 22 sepide._.alian 1404/3/11 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 51 آنها وحشی و خونخوار هستند و اگر یکیشان کسی را نیش بزند، طرف نمیمیرد، بلای بدتری به سرش میآید: تخیلش را از دست میدهد. تخیل از توی زخم بیرون میجهد و آدم غم زده و تهی باقی میماند. بعد هر روز پژمردهتر و پژمردهتر میشود، تا جایی که بدنش به یک پوسته تبدیل میشود. تا جایی که دیگر حتی یک قصه هم یادش نمیآید. 0 5 صبا 1404/3/26 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 21 مامان بزرگ انگشت های السا رو در انگشت میفشارد و به او لبخند میزند و وقتی کسی اینکار و میکند ادم دیگر از چیزی نمیترسد 0 0 sepide._.alian 1404/3/6 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 24 نکته خاصی که در مورد خانه مادربزرگها وجود دارد این است که هیچ وقت بویش را فراموش نمیکنید. 0 9 صبا 1404/3/26 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 20 مامان با سر و وضع خسته بر میگردد و به السا میگوید باید مادربزرگ را تنها بگذاریم تا استراحت کند السا مامان بزرگ را بغل میکند . یه بغل طولانی طولانی طولانی . السا میپرسد کی به خانه بر میگردی ؟ جواب همیشگی مادربزرگ این بود . خیلی زود شاید همین فردا 0 0 "setayesh" 1404/3/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 339 السا با خودش فکر میکند حتی اگر کسانی که دوستشان دارد قبلا آدم های مزخرفی بوده باشند،باید یادبگیرد همچنان آن هارا دوست داشته باشد.اگر همه آنهایی را که در گذشته مزخرف بودهاند از زندگیات کنار بگذاری،خیلی زود دیگر هیچ آدمی باقی نمیماند.السا حدس میزند پیام اخلاقی این قصه همین است. قصه های کریسمس همیشه یک پیام اخلاقی دارند. 0 28 مائده 1402/6/7 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 151 همه هیولا ها از اول هیولا نبوده اند ... بعضی هایشان هیولا هایی هستند که از اندوه هیولا شده اند 0 10 aram 1403/5/17 مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 65 مادربزرگ با قدرت تکرار میکند:《از قصر دفاع کن،السا، از خونوادت و از دوستات!》 السا می پرسد:کدوم دوستام؟》 0 0 کیانایوسفی 1404/4/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 51 آدم باید دشمنانش را بهتر از خودش بشناسد. 0 1 کیانایوسفی 1404/4/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 51 و یک روز صبح دیگر صبح روز بعدی در کار نیست. 0 0 یاسمین 1404/4/17 مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 437 بزرگسالان به طور کلی انسان هستند و انسان ها به طور کلی موجوداتی اشغال 0 2 آهی رن ✨ 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 13 «اگر نتونی از شر خاطرهھای بد خلاص بشی، مجبوری اونھا را با چیزھای شیرینیتر بپوشونی.» 0 4 آهی رن ✨ 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 15 زندگی در دنیای واقعی برای مامانبزرگ سخت است. 0 3 Zahra 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 216 اگر آدمها را دوست نداشته باشی، نمیتوانند اذیتت کنند. بچههای تقریباً هست سالهای که اغلب تحت عنوان «متفاوت» شناخته میشوند این موضوع را خیلی زود یاد میگیرند. 0 7 Zahra 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 229 در دنیای واقعی مردم همیشه میگویند وقتی اتفاق وحشتناکی میافتد اندوه و درماندگی و دردی که در قلبمان حس میکنیم «با گذشت زمان کمتر میشود»، اما این حقیقت ندارد. اندوه و دردِ از دست دادن همیشگی است، اما اگر قرار باشد برای همهی عمر آنها را با خودمان حمل کنیم، طاقتمان تمام میشود. غم و اندوه فلجمان میکند. بنابراین، در نهایت، اندوههایمان را بستهبندی میکنیم و جایی میگذاریم. 0 1 Zahra 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 235 بزرگترین نیروی مرگ این نیست که میتواند آدمها را بمیراند، بزرگترین نیرویش این است که میتواند کاری کند زندهها آرزوی مرگ کنند. 0 3
بریدههای کتاب مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است Fmch 1403/4/11 مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 39 0 0 مریم 1404/3/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسفم فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 420 0 0 بیمکس. 1403/4/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 23 مامانبزرگ هیچوقت نمیگوید: «خداحافظ»، همیشه میگوید: «بهزودی میبینمت.» 0 10 پانیذ مالکی 1402/5/19 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 57 مامانبزرگ میگوید آدمهای کندذهن همیشه تیزهوشها را به مشکلات تمرکزی متهم میکنند. اونا نمیفهمن که باهوشها خیلی قبلتر از اونکه اینها روی یه مسئله فکر کنن اون مسئله رو حل کردن و رفتن سر وقت بعدی. 0 2 ستایش 1402/7/8 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 52 وقتی مادربزرگ داری، انگار یک ارتش پشت سرت داری. این بزرگترین امتیاز یک نوه است: اینکه بدانی یک نفر همیشه طرف تو است، هرچه پیش بیاید. حتی وقتی اشتباه میکنی. درواقع، مخصوصا وقتی اشتباه میکنی. یک مادربزرگ هم نقش شمشیر را دارد هم نقش سپر. 0 22 sepide._.alian 1404/3/11 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 51 آنها وحشی و خونخوار هستند و اگر یکیشان کسی را نیش بزند، طرف نمیمیرد، بلای بدتری به سرش میآید: تخیلش را از دست میدهد. تخیل از توی زخم بیرون میجهد و آدم غم زده و تهی باقی میماند. بعد هر روز پژمردهتر و پژمردهتر میشود، تا جایی که بدنش به یک پوسته تبدیل میشود. تا جایی که دیگر حتی یک قصه هم یادش نمیآید. 0 5 صبا 1404/3/26 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 21 مامان بزرگ انگشت های السا رو در انگشت میفشارد و به او لبخند میزند و وقتی کسی اینکار و میکند ادم دیگر از چیزی نمیترسد 0 0 sepide._.alian 1404/3/6 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 24 نکته خاصی که در مورد خانه مادربزرگها وجود دارد این است که هیچ وقت بویش را فراموش نمیکنید. 0 9 صبا 1404/3/26 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 20 مامان با سر و وضع خسته بر میگردد و به السا میگوید باید مادربزرگ را تنها بگذاریم تا استراحت کند السا مامان بزرگ را بغل میکند . یه بغل طولانی طولانی طولانی . السا میپرسد کی به خانه بر میگردی ؟ جواب همیشگی مادربزرگ این بود . خیلی زود شاید همین فردا 0 0 "setayesh" 1404/3/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 339 السا با خودش فکر میکند حتی اگر کسانی که دوستشان دارد قبلا آدم های مزخرفی بوده باشند،باید یادبگیرد همچنان آن هارا دوست داشته باشد.اگر همه آنهایی را که در گذشته مزخرف بودهاند از زندگیات کنار بگذاری،خیلی زود دیگر هیچ آدمی باقی نمیماند.السا حدس میزند پیام اخلاقی این قصه همین است. قصه های کریسمس همیشه یک پیام اخلاقی دارند. 0 28 مائده 1402/6/7 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 151 همه هیولا ها از اول هیولا نبوده اند ... بعضی هایشان هیولا هایی هستند که از اندوه هیولا شده اند 0 10 aram 1403/5/17 مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 65 مادربزرگ با قدرت تکرار میکند:《از قصر دفاع کن،السا، از خونوادت و از دوستات!》 السا می پرسد:کدوم دوستام؟》 0 0 کیانایوسفی 1404/4/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 51 آدم باید دشمنانش را بهتر از خودش بشناسد. 0 1 کیانایوسفی 1404/4/16 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 51 و یک روز صبح دیگر صبح روز بعدی در کار نیست. 0 0 یاسمین 1404/4/17 مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 437 بزرگسالان به طور کلی انسان هستند و انسان ها به طور کلی موجوداتی اشغال 0 2 آهی رن ✨ 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 13 «اگر نتونی از شر خاطرهھای بد خلاص بشی، مجبوری اونھا را با چیزھای شیرینیتر بپوشونی.» 0 4 آهی رن ✨ 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 15 زندگی در دنیای واقعی برای مامانبزرگ سخت است. 0 3 Zahra 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 216 اگر آدمها را دوست نداشته باشی، نمیتوانند اذیتت کنند. بچههای تقریباً هست سالهای که اغلب تحت عنوان «متفاوت» شناخته میشوند این موضوع را خیلی زود یاد میگیرند. 0 7 Zahra 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 229 در دنیای واقعی مردم همیشه میگویند وقتی اتفاق وحشتناکی میافتد اندوه و درماندگی و دردی که در قلبمان حس میکنیم «با گذشت زمان کمتر میشود»، اما این حقیقت ندارد. اندوه و دردِ از دست دادن همیشگی است، اما اگر قرار باشد برای همهی عمر آنها را با خودمان حمل کنیم، طاقتمان تمام میشود. غم و اندوه فلجمان میکند. بنابراین، در نهایت، اندوههایمان را بستهبندی میکنیم و جایی میگذاریم. 0 1 Zahra 1404/4/17 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 79 صفحۀ 235 بزرگترین نیروی مرگ این نیست که میتواند آدمها را بمیراند، بزرگترین نیرویش این است که میتواند کاری کند زندهها آرزوی مرگ کنند. 0 3