تلخ بود..غم داشت ...سرد بود...مُدام برف می‌بارید‌...
سمفونی که نواخته شد ...سمفونی مردگان بود ...
پدر تا کی به دنبال سرنوشت بچه ها بود ...سرنوشت خودش چه شد ؟
مادر، آدین را عزیز خود میدانست ...آیدین عزیز ماند ؟
یوسف به دنبال شور زندگی بود ...زندگی‌اش شور انگیز شد ؟
اورهان در پی مرگ  و ثروت...بیشتر از آیدین زنده ماند؟ با ثروتش چه کرد؟
آیدا در پی زندگی هیجان انگیز بیرون از خانه بود ... در آبادان زندگی‌اش زیبا شد؟
و اما آیدین ....آیدینِ عزیز ...آزاد اندیش بود ...روشن فکر بود...عاشق بود و به دنبال خودش بود ...و در آخر آنقدر کاسه ظرفیتش پر شد ...که دیووانه شد ...
و به راستی خودش را پیدا کرد؟!

عباس معروفی عزیزم روحت شاد...کاش میتوانستم با تو در هنگام نوشتن این رمان سخن بگویم ...چه در ذهن تو میگذشت؟...چگونه این شخصیت ها را خلق کردی ؟...به دنبال چه بودی ؟

و شاید در آخر بگویی به دنبال خودم ...
      

        کتاب بدی نبود و ارزش یکبار خواندن رو داره ..‌.
در ارتباط با طرح و اجرای برنامه سلطنت طلب ها بر علیه کشور بود ...
کتاب از زبان خود سوژه نوشته شده بود ...و به حالت مستند بود...
البته انتظار ما از جناب حدادپور جهرمی بیشتر از ایناست...
      

        دلم میخواد تصور کنم  این کتاب  صرفا یک داستان باشه ...
و چه ظلم هایی  در جهان اتفاق می افتاده و ما بی خبر بودیم  
خداروشکر بابت امنیتی که بالای سرمون هست هر چند با همه مشکلات ...

من نمیدونستم این کتاب جلد ۱/۵  هست و جلد قبلی داشته 
هر چند اختلالی در داستان ایجاد نشد اما بهتره اول جلد یک خونده بشه و بعد این جلد... 
به هر حال برای من رمان امنیتی جذابی بود و منتظر جلدهای بعدی ...
      

        این کتاب در اوج غم به من  شادی بخشید ...
این کتاب رو بخونید اگر میخوایید نگاهتون به امید برای همیشه تغییر کنه ...
و در آخر ممنونم از شخصیت (سم) که به من چیزهای زیادی آموخت... 
قلم نویسنده فوق العاده بود .... 
      

        خوندن این کتاب  روح تازه ای به من بخشید ...
وقتی خوندم و فهمیدم در لابه لای  این چهارده آیه سوره صف  چقدر میشه تفسیر و معنا و مفهوم پیدا کرد ،شگفت زده شدم 
ممنون از نویسنده این کتاب برای کلام روان و دل پذیرش ...
خوندن تفاسیر سوره های قرآن خالی از لطف نیست ... آیه به آیه درس زندگی هست ...شاید برای من خوندنش فقط با یک مسابقه قرآنی شروع شد... ولی از حالا به بعد شد روال زندگی من ... :)
      

        حجم کتاب تا حدودی بالا و مطلب سنگینی داشت از این جهت که نیازمند این بود که تا حدودی درباره گدشته و سیاست های آلمانی در جنگ جهانی دوم  اطلاعات داشته باشید مخصوصا اختلاف نظر ها و تفاوت های بین مذهب های پروتستان و کاتولیک ... ناخودآگاه ذهن شما درگیر این اختلافات میشه...
در کل کتاب چندان بدی نبود ،اما من پایان بندی کتاب رو نپسندیدم از اینکه مشخص نشد سرنوشت این دلقک به کجا ختم خواهد شد مورد پسند من نبود انتظارم این بود، نتیجه و هدفی از این داستان در انتهای کتاب نصیبم بشه اما نشد ...
اما در کل ماجرای بین دلقک و ماری رو دوست داشتم اینکه با تمام اختلاف نظر های بین شون هر لحظه و هر طور سعی داشت ماری رو دوست داشته باشه و راضی نگهش بداره برام جذاب بود... 
در کل خوندن این کتاب رو به هر کسی توصیه نمیکنم و کاملا سلیقه ای ، با روند کتاب آشنا بشید و بعد شروع به خوندنش بکنید ،سعی کنید از روند ماجرا لذت ببرید و انتظار این رو نداشته باشید بالاخره قراره انتهای داستان بازگشت بین کاراکتر های داستان صورت بگیره یانه و یا هدف کلی داستان چی بوده ...