بریدههای کتاب آخرین فرصت آبی 1403/10/1 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 226 + میگم علی زشت نیست، اینجوری سرت پایین باشه و با زنهای دوست و فامیل حرف بزنی؟ یه موقع ناراحت نشن؟ علی بلند شد، به طرف پنجره رفت و گفت: - نه عزیزم، ناراحت که نمیشن هیچ، اتفاقا زیر نگاه نامحرم معذب هم نیستن و راحت صحبتشون رو میکنن. این حکم اسلامه، دوست و آشنا هم فرقی نمیکنه. مثلا خانم نافهفشان، چند ساله که منشی دفترمه؟! فرح خانم رو چندبار تا حالا دیدم؟ چند دفعه رفتیم خونهٔ خاله جان؟! سوالهایش گیجم کرد. متوجه منظورش نشدم. - شاید باور نکنی، اما اگر الان این پنجره رو باز کنم و فرح خانم، خاله جان و خانم نافهفشان جلوی روم ظاهر بشن، نمیتونم از هم تشخیصشون بدم. فقط از تُن صداشون میتونم بفهمم کدوم هستن. این حرفش تنم را لرزاند. نگاهش کردم و اشک به چشمهایم دوید. 0 5 کله ماهی خور 1404/1/17 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 226 - یه خانمی هم اومد بهم سلام کرد و احوال تو و بچه ها رو پرسید. - خب کی بود؟ [...] - نمیدونم. من که ندیدم بنده خدا رو، از صداش حدس زدم یا دختر خالهات باشه با همکار مدرسهات. [...] - میگم علی زشت نیست، اینجوری سرت پایین باشه و با زنهای دوست و فامیل حرف بزنی؟ یه موقع ناراحت نشن؟ علی بلند شد، به طرف پنجره رفت و گفت: - نه عزیزم! ناراحت که نمیشن هیچ، اتفاقا زیر نگاه نامحرم معذب هم نیستن و راحت صحبتشون رو میکنن. این حکم اسلامه، دوست و آشنا هم فرقی نمیکنه مثلا خانم نافهفشان، چند ساله که منشی دفترمه؟! فرح خانم رو چند بار تا حالا دیدم؟! چند دفعه رفتیم خونهٔ خاله جان؟! [...] دستش را به چهارچوب پنجره زد. - شاید باور نکنی، اما اگه الان پنجره رو باز کنم و فرح خانم، خاله جان و خانم نافهفشان جلو روم ظاهر بشن، نمیتونم از هم تشخیصشون بدم، فقط از تُن صداشون میتونم بفهمم کدوم هستن. 0 0 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 117 0 7 فاطمه ثانی 1403/12/23 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 48 1 5 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 120 0 4 زینب سادات جزایری 1403/12/2 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 117 گفتــم، آقــا چــی می شــه کــه آدم ســر از جهنــم درمی یــاره؟ چیــزی نگفــت. فقــط زبانــش رو بیــرون آورد و بــا چشــمش اشــاره کــرد بهــش. می خواســت بهــم بفهمونــه هــر چــی گناهــه از ایــن زبــان گوشــتیه. 0 6 انتشارات به نشر 1403/9/18 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 28 1 2 فاطمه ثانی 1403/12/23 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 60 1 4 یوسف 1403/12/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 89 امام علی علیه السلام میفرماید: «به هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور.» 0 0 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 134 0 7 فاطمه ثانی 1403/12/23 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 89 1 3 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 124 0 10
بریدههای کتاب آخرین فرصت آبی 1403/10/1 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 226 + میگم علی زشت نیست، اینجوری سرت پایین باشه و با زنهای دوست و فامیل حرف بزنی؟ یه موقع ناراحت نشن؟ علی بلند شد، به طرف پنجره رفت و گفت: - نه عزیزم، ناراحت که نمیشن هیچ، اتفاقا زیر نگاه نامحرم معذب هم نیستن و راحت صحبتشون رو میکنن. این حکم اسلامه، دوست و آشنا هم فرقی نمیکنه. مثلا خانم نافهفشان، چند ساله که منشی دفترمه؟! فرح خانم رو چندبار تا حالا دیدم؟ چند دفعه رفتیم خونهٔ خاله جان؟! سوالهایش گیجم کرد. متوجه منظورش نشدم. - شاید باور نکنی، اما اگر الان این پنجره رو باز کنم و فرح خانم، خاله جان و خانم نافهفشان جلوی روم ظاهر بشن، نمیتونم از هم تشخیصشون بدم. فقط از تُن صداشون میتونم بفهمم کدوم هستن. این حرفش تنم را لرزاند. نگاهش کردم و اشک به چشمهایم دوید. 0 5 کله ماهی خور 1404/1/17 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 226 - یه خانمی هم اومد بهم سلام کرد و احوال تو و بچه ها رو پرسید. - خب کی بود؟ [...] - نمیدونم. من که ندیدم بنده خدا رو، از صداش حدس زدم یا دختر خالهات باشه با همکار مدرسهات. [...] - میگم علی زشت نیست، اینجوری سرت پایین باشه و با زنهای دوست و فامیل حرف بزنی؟ یه موقع ناراحت نشن؟ علی بلند شد، به طرف پنجره رفت و گفت: - نه عزیزم! ناراحت که نمیشن هیچ، اتفاقا زیر نگاه نامحرم معذب هم نیستن و راحت صحبتشون رو میکنن. این حکم اسلامه، دوست و آشنا هم فرقی نمیکنه مثلا خانم نافهفشان، چند ساله که منشی دفترمه؟! فرح خانم رو چند بار تا حالا دیدم؟! چند دفعه رفتیم خونهٔ خاله جان؟! [...] دستش را به چهارچوب پنجره زد. - شاید باور نکنی، اما اگه الان پنجره رو باز کنم و فرح خانم، خاله جان و خانم نافهفشان جلو روم ظاهر بشن، نمیتونم از هم تشخیصشون بدم، فقط از تُن صداشون میتونم بفهمم کدوم هستن. 0 0 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 117 0 7 فاطمه ثانی 1403/12/23 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 48 1 5 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 120 0 4 زینب سادات جزایری 1403/12/2 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 117 گفتــم، آقــا چــی می شــه کــه آدم ســر از جهنــم درمی یــاره؟ چیــزی نگفــت. فقــط زبانــش رو بیــرون آورد و بــا چشــمش اشــاره کــرد بهــش. می خواســت بهــم بفهمونــه هــر چــی گناهــه از ایــن زبــان گوشــتیه. 0 6 انتشارات به نشر 1403/9/18 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 28 1 2 فاطمه ثانی 1403/12/23 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 60 1 4 یوسف 1403/12/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 89 امام علی علیه السلام میفرماید: «به هنگام خشم، نه تصمیم، نه تنبیه، نه دستور.» 0 0 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 134 0 7 فاطمه ثانی 1403/12/23 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 89 1 3 سادات خانوم✧*) 1403/11/20 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.3 22 صفحۀ 124 0 10