بریده‌های کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

ایمانِ ارزشمند، ایمان آگاهانه است، ایمان توأم با درک و شعور است، ایمانی است که از روی بصیرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشکال به وجود آمده باشد.

هر کسی بیشتر مراقب فرمان خدا باشد او بالاتر و والاتر است.

ایمان وقتی از روی ِ تقلید و تعصب بود، زائل شدن‌ش هم به آسانی ِ کسب ِ خود ِ ایمان ِ تقلیدی، آسان‌ست.

از نقشه های خیلی روشن و از دست‌های رو شده شیطان، زود تر از موعد، شکست جبهه الهی و رحمانی را اعلام بکند.

ولایت یک انسان، پیوستگی و وابستگی مطلق اوست به ولی؛ باید وابسته و پیوستا باشد.

دو بال نیرومند برای پرواز انسان در تلاش‌های زندگی، یکی صبر است، یکی توکل.

همین جور که در جامعه اسلامی این جوری بود. در جامعه اسلامی مردم بند گان خدا بودند نه بند گان قدرت‌ها. حتی در آن‌وقتی که مسیر جامعة اسلامی انحراف بیدا کرده بود و صددرصد اسلام نبود هم این جور بود. حتی در همان سال‌هایی که فتح ایران انجام می‌ گرفت، اثر تربیت‌های نبوی و قرآنی در مردم بود. يك نفر حاکم سیاسی سر منبر می‌ گوید، اگر من کج شدم مرا راست کنید، يك عرب بیابانی از بای منبر بلند می‌شود می‌گوید اگر راست نشدی و کج شدی، با این شمشیر تو را راست خواهیم کرد. آیا سربازها و شرطه‌ها به سرش ریختند؟ او را به‌عنوان اخلال در وضع به زندان انداختند، از بین بردند، نابود کردند؟ ابدا. حرف درستی زده بود، حرف منطقی‌ای زده بود. آزادی به‌معنای مطلق‌العنانی نه، آزادی به‌معنای تبعیت از يك قانون صحیح انسانی، که در روح انسان، در آن نظم و در آن اجتماع، انسان بار هیچ کس را بر دوش نبرد، حتی بار حاکم را. اگر حاکم از طرف خدا حرف زد. به الهام خدا حرف زد؛ حاکم اسلامی‌ست، حرفش مورد قبول قرار می‌گیرد. اگر به الهام الهی سخن نگفت، حرف او هم مردود می‌شود.

اگر تعهدی احساس نکردی ،در مومن بودن خودت شک کن .جامعه ای که به تعهدات ایمانی عمل نمی کند،نام خود را جامعه مومن نگذارد.

ما صبر را هم بد معنا میکنیم. ما خیال کردیم صبر به این است که حالا بنشینیم ببینیم چگونه خواهد شد.

خردمند کسی نیست که در سیاست ها و معامله ها کلاه سرش نرود و دست او بالای همه دست ها باشد قرآن این بازیگری ها را تأیید نمیکند چون ارزش واقعی را برای انسان اتصال و ارتباط با خدا می داند

خدا یک است و دو نیست، معنایش این است که در تمام منطقه وجود خودت شخصاً و جامعه‌ات عموماً، جز خدا کسی حق فرمانروایی ندارد.

از صفحه 33 تا 46 رهبانیت کار اشتباهی است که برخی عالمان یهود و نصاری در پیش گرفتند مسلمان از رهبانیت به دور است، باید غریق و وبازده را نجات دهد، باید به زره تقوا به دنیای گناهکاران برود و از آنان دستگیری کند رحمت خدا با نشستن و دعا کردن برای پوشش خطاها حاصل نمیشود بلکه طیق آیه واطیعوالله و الرسول لعلکم ترحمون باید رحمت خدا را با عمل و اطاعت از خدا و رسول به سوی خود جذب کنیم اسلام با حرک ت کردن و سبقت گرفتن از دیگران اصلا مخالف نیست اما سبقتی که مد نظر اسلام است سبقتی است که به سوی مغفرت و بهشت باشد مغفرت خدا هم زمانی شامل حال ما میشود که زخم هایی که بر اثز گناهانمان بر روح ما نقش میبندد به واسطه اعمال جبرانی ما التیام پیدا کند، پس اگر یک گناه ما باعث زخمی شدن روح ما و کند شدن حرکت روح به سوی کمال شد باید بیشتر تلاش کرد و تا خلأ به وجود آمده در روح ما جبران شود از نشانه های متقین: انفاق، کظم غیظ، عفو کننده لغزش ها، یاد خدا انفاق یعنی پر کردن خلأ ها و نیاز های دیگران و جامعه، انفاق با صدقه فرق دارد و انفاق از ویژگی های متقین است الکاظمین الغیظ یعنی فرو بردن خشم و در حاات خشم تصمیم نکرفتن و کاری نکردن است نه فزاموش کردن خشم و العافین عن الناس هم به معنی درگذشتن از لغزش های دیگران است نه خطاهای تعمدی دیگران زمانی که وسوسه های شیطانی یا افراد ناباب ما ذا احاطه مردند باید به یاد خدا باشیم