بریدههای کتاب جنگ چهره ی زنانه ندارد زهرا نجفی فر 1403/2/12 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 25 انسان بیش از هر چیز در جنگ و عشق، خودش را نشان میدهد و رازش را فاش میکند. تا عمیق ترینِ اعماق و تا لایههای زیر پوستی. همهی ایدهها در برابر چهرهی مرگ رنگ میبازد و آنجاست که ابدیتی غیرقابل درک ظاهر میشود. 0 7 ریحانه مغنی زاده 1403/3/17 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 22 تاریخ در خیابان جریان دارد، در توده ی مردم... باور دارم که در هر کدام از ما قطعه ای از تاریخ موجود است. در یکی نیم صفحه، در دیگری دو یا سه صفحه. ما با هم کتاب زمان را می نویسیم. هر انسان حقیقت خود را فریاد می زند و باید تمام این صداها را شتید، در این 'همه' حل و به 'همه' تبدیل شد. 0 1 گنجور کوچک 1403/4/31 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 12 0 4 اهل سرزمین میانه 1403/9/14 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 31 انسان در جنگ بسیار نا آشنا تر و نامفهوم تر است. 0 11 نرگس🐚 1403/8/24 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 13 همان زمان بود که برای اولینبار به مرگ فکر کردم... و بعدش هیچوقت از فکر کردن به آن دست نکشیدم، این پدیده برای من به مهمترین راز زندگی تبدیل شد. 0 11 فاطمه نقوی 1402/11/3 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 348 بهار بود... جوونا کشته میشدن، اونا تو بهار کشته میشدن... تو مارس، آوریل... یادم میآد اون بهاری که توش باغها غرق در شکوفه بودن و ما انتظار پیروزی رو میکشیدیم، دفن کردن دوستامون سختترین کار ممکن بود. 0 14 شکیلا دلیر 1403/4/9 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 147 این مرد ها بودن که قهرمان شدن، فاتحان جنگ ،شوهران مورد علاقه ، جنگ مال اونا بود ، به ما به چشم دیگه ای نگاه می کردن . 0 26 نرگس🐚 1403/8/24 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 20 متن، متن، و باز هم متن. همهجا پر از متن است. در آپارتمانها و خانههای روستایی، در خیابان و قطار... من میشنوم... هر چه میگذرد بیشتر شبیه یک گوش بزرگ میشوم که لالهاش همیشه به سوی مردم باز است. من صدا را "میخوانم"... 1 14 نرگس🐚 1403/9/6 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 263 "جناب ژنرال، تا حالا عاشق شدید؟ میفهمید، من -فقط- شوهرم رو دفن نمیکنم، بلکه عشقم رو دفن میکنم." همینطور ساکت بود. "حالا که اینطوره، من هم می خوام همینجا بمیرم. بدون اون برای چی زنده بمونم؟" 0 4 گنجور کوچک 1403/5/24 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 135 0 1 نرگس🐚 1403/9/17 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 333 شوهر من... بازپرسها سرش فریاد میزدن "چرا زندهای؟ چرا زنده موندی؟" اون از اسارت فرار کرده بود... 0 9 محمدرضا شمس اشکذری 1402/10/27 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 362 هر وقت شروع میکنم به مرور خاطراتم و تعریف کردنشون، مریض میشم. وقتی دارم این چیزا رو تعریف میکنم، درونم همه چی میلرزه. دوباره همه چی میاد جلو چشمام. ... آخه چطور تعریفش کنی؟ با چه کلماتی، با چه قیافهای؟ ... بقیه شاید میتون... توانش رو دارن... اما من نمیتونم. گریهم میگیره. اینها چیزایی هستن که باید بمونن. باید نقل شن. فریاد ما باید یه جایی تو دنیا ثبت بشه. ناله های ما... ...... من از اسباببازیهای جنگی خوشم نمیآد، از تانکها و تفنگهای اسباببازی. کی به فکرش زده اینها رو بسازه؟ اینها حالم رو بد میکنن. 3 14 اهل سرزمین میانه 1403/9/14 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 31 آن هایی که در جنگ حضور داشتند می گویند یک شهروند عادی در عرض سه روز به یک نظامی تبدیل می شود. 0 5 نرگس🐚 1403/9/5 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 225 نه بابا، دختر نیستن، سربازن... 0 2 شکیلا دلیر 1403/4/15 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 278 زن دارم ، بچه دارم ، نوه دارم . اما دلم رو گم کردم ... دنبال دلم میگردم ... 0 6 شکیلا دلیر 1403/4/15 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 284 تو جنگ خبری از بوهای زنانه نبود ،همه ی بوها مردانه بودن .جنگ بوی مردانه داره . 0 6 azardokht 1403/6/19 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 68 مادرم برام دعا نوشت. من توی گردنبندم قایمش کردم.شاید کمکم کنه. من برگشتم. قبل از هر عملیات گردنبندم رو میبوسیدم... 0 2 آیــــدا 1404/4/2 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 29 برای من احساسات یعنی واقعیت. و تاریخ؟ تاریخ در خیابان جریان دارد، در توده مردم...باور دارم که در هرکدام از ما قطعه ای از تاریخ موجود است. در یکی نیم صفحه، در دیگری دو یا سه صفحه. ما باهم کتاب زمان را مینویسیم... 8 90 زهره حسنی خوشبخت 1403/2/2 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 95 0 1 گنجور کوچک 1403/11/11 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 291 0 1
بریدههای کتاب جنگ چهره ی زنانه ندارد زهرا نجفی فر 1403/2/12 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 25 انسان بیش از هر چیز در جنگ و عشق، خودش را نشان میدهد و رازش را فاش میکند. تا عمیق ترینِ اعماق و تا لایههای زیر پوستی. همهی ایدهها در برابر چهرهی مرگ رنگ میبازد و آنجاست که ابدیتی غیرقابل درک ظاهر میشود. 0 7 ریحانه مغنی زاده 1403/3/17 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 22 تاریخ در خیابان جریان دارد، در توده ی مردم... باور دارم که در هر کدام از ما قطعه ای از تاریخ موجود است. در یکی نیم صفحه، در دیگری دو یا سه صفحه. ما با هم کتاب زمان را می نویسیم. هر انسان حقیقت خود را فریاد می زند و باید تمام این صداها را شتید، در این 'همه' حل و به 'همه' تبدیل شد. 0 1 گنجور کوچک 1403/4/31 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 12 0 4 اهل سرزمین میانه 1403/9/14 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 31 انسان در جنگ بسیار نا آشنا تر و نامفهوم تر است. 0 11 نرگس🐚 1403/8/24 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 13 همان زمان بود که برای اولینبار به مرگ فکر کردم... و بعدش هیچوقت از فکر کردن به آن دست نکشیدم، این پدیده برای من به مهمترین راز زندگی تبدیل شد. 0 11 فاطمه نقوی 1402/11/3 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 348 بهار بود... جوونا کشته میشدن، اونا تو بهار کشته میشدن... تو مارس، آوریل... یادم میآد اون بهاری که توش باغها غرق در شکوفه بودن و ما انتظار پیروزی رو میکشیدیم، دفن کردن دوستامون سختترین کار ممکن بود. 0 14 شکیلا دلیر 1403/4/9 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 147 این مرد ها بودن که قهرمان شدن، فاتحان جنگ ،شوهران مورد علاقه ، جنگ مال اونا بود ، به ما به چشم دیگه ای نگاه می کردن . 0 26 نرگس🐚 1403/8/24 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 20 متن، متن، و باز هم متن. همهجا پر از متن است. در آپارتمانها و خانههای روستایی، در خیابان و قطار... من میشنوم... هر چه میگذرد بیشتر شبیه یک گوش بزرگ میشوم که لالهاش همیشه به سوی مردم باز است. من صدا را "میخوانم"... 1 14 نرگس🐚 1403/9/6 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 263 "جناب ژنرال، تا حالا عاشق شدید؟ میفهمید، من -فقط- شوهرم رو دفن نمیکنم، بلکه عشقم رو دفن میکنم." همینطور ساکت بود. "حالا که اینطوره، من هم می خوام همینجا بمیرم. بدون اون برای چی زنده بمونم؟" 0 4 گنجور کوچک 1403/5/24 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 135 0 1 نرگس🐚 1403/9/17 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 333 شوهر من... بازپرسها سرش فریاد میزدن "چرا زندهای؟ چرا زنده موندی؟" اون از اسارت فرار کرده بود... 0 9 محمدرضا شمس اشکذری 1402/10/27 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 362 هر وقت شروع میکنم به مرور خاطراتم و تعریف کردنشون، مریض میشم. وقتی دارم این چیزا رو تعریف میکنم، درونم همه چی میلرزه. دوباره همه چی میاد جلو چشمام. ... آخه چطور تعریفش کنی؟ با چه کلماتی، با چه قیافهای؟ ... بقیه شاید میتون... توانش رو دارن... اما من نمیتونم. گریهم میگیره. اینها چیزایی هستن که باید بمونن. باید نقل شن. فریاد ما باید یه جایی تو دنیا ثبت بشه. ناله های ما... ...... من از اسباببازیهای جنگی خوشم نمیآد، از تانکها و تفنگهای اسباببازی. کی به فکرش زده اینها رو بسازه؟ اینها حالم رو بد میکنن. 3 14 اهل سرزمین میانه 1403/9/14 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 31 آن هایی که در جنگ حضور داشتند می گویند یک شهروند عادی در عرض سه روز به یک نظامی تبدیل می شود. 0 5 نرگس🐚 1403/9/5 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 225 نه بابا، دختر نیستن، سربازن... 0 2 شکیلا دلیر 1403/4/15 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 278 زن دارم ، بچه دارم ، نوه دارم . اما دلم رو گم کردم ... دنبال دلم میگردم ... 0 6 شکیلا دلیر 1403/4/15 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 284 تو جنگ خبری از بوهای زنانه نبود ،همه ی بوها مردانه بودن .جنگ بوی مردانه داره . 0 6 azardokht 1403/6/19 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 68 مادرم برام دعا نوشت. من توی گردنبندم قایمش کردم.شاید کمکم کنه. من برگشتم. قبل از هر عملیات گردنبندم رو میبوسیدم... 0 2 آیــــدا 1404/4/2 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 29 برای من احساسات یعنی واقعیت. و تاریخ؟ تاریخ در خیابان جریان دارد، در توده مردم...باور دارم که در هرکدام از ما قطعه ای از تاریخ موجود است. در یکی نیم صفحه، در دیگری دو یا سه صفحه. ما باهم کتاب زمان را مینویسیم... 8 90 زهره حسنی خوشبخت 1403/2/2 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 95 0 1 گنجور کوچک 1403/11/11 جنگ چهره ی زنانه ندارد سوتلانا آلکسیویچ 4.2 60 صفحۀ 291 0 1