بریدهای از کتاب جنگ چهره ی زنانه ندارد اثر سوتلانا آلکسیویچ
2 روز پیش
صفحۀ 18
جزئیات برای من از هر چیزی مهم تر بودند و تداعی کننده گرما و شفافیت زندگی؛ کاکلی که به جای موهای بافته شده روی سر زنان باقی مانده بود.. یا راجع به اینکه پس از جنگ نمی توانستند به بازار بروند و ویترین های سرخ رنگ قصابی ها را نگاه کنند، حتی به پارچه سرخ رنگ هم نمی توانستند نگاه کنند « آه عزیز من چهل سال گذشته اما تو خونه من نمی تونی هیچ چیز سرخ رنگی پیدا کنی، من بعد جنگ از رنگ قرمز نفرت پیدا کردم»
جزئیات برای من از هر چیزی مهم تر بودند و تداعی کننده گرما و شفافیت زندگی؛ کاکلی که به جای موهای بافته شده روی سر زنان باقی مانده بود.. یا راجع به اینکه پس از جنگ نمی توانستند به بازار بروند و ویترین های سرخ رنگ قصابی ها را نگاه کنند، حتی به پارچه سرخ رنگ هم نمی توانستند نگاه کنند « آه عزیز من چهل سال گذشته اما تو خونه من نمی تونی هیچ چیز سرخ رنگی پیدا کنی، من بعد جنگ از رنگ قرمز نفرت پیدا کردم»
نظرات
دیروز
واقعا هی دوباره از اول گوش دادی که تیکه کتاب بزاری😂؟ راستی داخل کست باکس نوشت قسمت چهلم رسیدیم وسطای کتاب... @parvaneabi
1
زهرا هژبری:)
دیروز
0