بریدههای کتاب بالزاک روایت: رمان نویسان 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 19 من فکر میکنم رمان نوشتن از مقاله نوشتن سخت تر است، چون رمان نوشتن وجهی هنری دارد و بارقههایی از هنر در آن است، ساده نیست ولی مقاله را با مقداری پژوهش و دانش قبلی و اندکی خلاقیت، میتوان نوشت. رمان دارای وجوه هنری و آفرینش است و یک وجه پوئسیس قوی در آن به چشم میخورد که ساده نیست؛ نوعی فن آوری و ابداع در آن است، نوعی ظاهر کردن امر مستور، کاری که در عرصه و از سنخ هنر است؛... [ پوئسیس: این واژه، ریشه در زبان یونانی دارد. بهمعنای «آفریدن» یا «ساختن» یک چیز جدید است. در فلسفه، بهویژه نزد هایدگر، به معنای «پدید آوردن حقیقت» یا «گشودن چیزها در روشنایی وجود» بهکار میرود. کاربرد آن در هنر، شعر، و آفرینش خلاقانه برجسته است.] 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 18 برخی از رمان نویسان، به قول یکی از فيلسوفان معاصر، «فرد» آمده اند یعنی تکرار پذیر نیستند؛ در جامعه ی انسانی، افراد_در مقیاسی کلان_ به دو دسته تقسیم میشوند: کسانی که تکرار پذیرند و آنان که فردند؛ آنها یک بار می آیند و برای همیشه میمانند. در یک تلقی کلی (در روانشناسی مدرن) هر انسانی منحصر به فرد و خاص است. شخصیت، امری مربوط به یک فرد است و دیگر تکرار نمی شود، این موضوع در کلیت ماجرا درست است. در مفهوم روانشناختی شخصیت، هر انسانی یک شخصیت دارد و شخصیت هیچ دو نفری، یکی نیست؛ نکته ای را در مورد شخصیتهای فردی بگویم: در مفهوم روانشناختی هر شخص برای خودش و منحصر به فرد است؛ در یک مقیاس کلان شخصیت بسیاری از آدمها شبیه به هم و در یک افق اند و میتوان گفت نمونههایی از تعبیر «فردِ منتشر» هستند، گویی یک نفر به کثرت منتشر شده است اما در عین حال بعضی از افراد هستند که شخصیتهایشان، ذیل «فردِ منتشر» قرار نمی گیرد اینها خاص هستند، فرد آمدهاند و فرد میمانند؛ ظهور آنها ظهوری فردی است و فرد آمدنشان، آنها را ماندگار کرده است. بعضی از افرادی که ما درباره آنها حرف میزنیم، خوب یا بد، خوشمان بیاید یا نیاید، آنها را قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، «فرد» آمده اند؛ یعنی آمده اند و در حوزه فردی، منشأ اثر شده و رفته اند، «فردِ منتشر» نیستند، در یک افق، با بقیه اشتراکات زیادی ندارند؛ گر چه افق بقیه را به خوبی و بهتر از آن ها روایت و ماندگار کرده اند؛ از ویژگی های این افراد است که روایتی را که یک جامعه و افق تاریخی در آن سهیم است، بسیار عالی روایت کنند اگر چه خود آن ها خیلی به آن افق تعلق ندارند؛ یکی از این افرادبالزاک است. 0 0 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 34 سپهر آزادی چیست و کجاست؟ سپهر آزادی آنجایی است که شما نیازمند کار کردن نباشید؛ اگر برای زندگی کار نمیکنید پس چگونه زندگی میکنید؟ بردگان برای شما کار میکنند! در عالم یونان[باستان] فقط برده دارها به سپهر آزادی تعلق داشتند! چون کار نمیکردند و فقط برده دار ها بودند که میتوانستند درباره سرنوشت سیاسی و سرنوشت خود تصمیم بگیرند؛ به مجموعه ای که میتوانست بنشیند و در درباره سرنوشت تصمیم بگیرد «پولیس» میگفتند و فقط اعضای این مجموعه بودند که انسان تلقی میشدند و بقیه انسان به حساب نمی آمدند؛ بنابراین انسانیت انسان قائم به عضویت او در «پولیس» بود. در عوالم مختلف تاریخی از جمله غرب مدرن و نیز در جهان اسلام اینطور نیست؛ یعنی آدمی از هنگام تولد انسان تلقی میشود و دارای حقوق انسانی است مثلا شما به هنگام تولد به صرف انسان بودن، دارای حقوقی هستید، تفاوتی ندارد که ثروتمندید،برده اید، غیر برده اید و...، انسان اید اما در یونان باستان، فقط اعضای پولیس، انسان تلقی میشدند. 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 29 پیش از دوره ی غرب مدرن، رمان وجود نداشته؛ رمان محصول دوران غرب مدرن است. 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 39 مؤلفه های اصلی رمان: 1. رمان متعلق به افق تفصیل است. 2. در رمان منطق نثر بر منطق شعر غلبه دارد. 3. منِ فردی (عنصر اصلی رمان است.) 4. درک تجربی _حسی از زمان و ترسیم مشخص و عینی زمان 5. درک تجربی_حسی از مکان و ترسیم مشخص و عینی مکان 6. درک تجربی_حسی از علت و معلول ۷. عنصر حادثه(از عناصر اصلی در رمان) 8. خیال رمان نویس، روایتگر کشاکش سرشت انسانی و طبیعت تاریخی است.(از بحث های فلسفی رمان است که باید دو مفهوم را توضیح داد،طبیعت و سرشت انسانی و طبیعت تاریخی چیست و اینکه چگونه این دو باهم در رمان کشاکش پیدا می کنند.) 9. هر رمانی، وصف تضادها و کشاکش ها و حتی نزدیکیهای فضای عمومی جامعه ای است که رمان به آن تعلق دارد یا دارد آن را وصف می کند. 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 16 بنابراین اگر قصد داشته باشیم که دربارۀ جامعۀ سرمایه داری نقش پول، سفته بازی، بانک مدرن و تمام چیزهایی که امروز به آنها مبتلا و در این جامعه اسیر آن هستیم سخن بگوییم، باید در مورد سیطره سرمایه داری، سرمایه مالی، رانت خواری و سیطره ی دوز و کلک های مناسبات اقتصادی،(که انبوهی از آدم ها را ورشکست، فقیر و بینوا میکند) سیطره ی توزیع ناعادلانه ی ثروت و تمام چیزهایی که از آن رنج میبریم نیز صحبت کنیم؛ تمام این موضوعات در فضای زندگی بالزاک وجود دارند، او در سالهای ۱۸۴۰ - ۱۸۳۰ در یک رمان، پیش از آن که اندیشه های «مارکس» به منصهٔ ظهور برسد، درباره ی این موضوعات صحبت و در مقام یک رئالیست، توانسته به وضوح مكانيزم عمل جامعه سرمایه داری را بشناسد و این کار بزرگی است؛ او یک متفکر یا اقتصاددان یا فیلسوف نیست، او یک داستان نویس ژرف اندیشِ رئالیست است و در مقام یک داستان نویس رئالیست آنچنان توانسته مکانیزم عمل نظام سرمایه داری را بشناسد و در قالب داستان بیان کند که «انگلس» میگوید: «من آن قدر که از کارهای بالزاک بهره برده ام از اطلاعات اقتصادی استفاده نکردم» 0 0
بریدههای کتاب بالزاک روایت: رمان نویسان 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 19 من فکر میکنم رمان نوشتن از مقاله نوشتن سخت تر است، چون رمان نوشتن وجهی هنری دارد و بارقههایی از هنر در آن است، ساده نیست ولی مقاله را با مقداری پژوهش و دانش قبلی و اندکی خلاقیت، میتوان نوشت. رمان دارای وجوه هنری و آفرینش است و یک وجه پوئسیس قوی در آن به چشم میخورد که ساده نیست؛ نوعی فن آوری و ابداع در آن است، نوعی ظاهر کردن امر مستور، کاری که در عرصه و از سنخ هنر است؛... [ پوئسیس: این واژه، ریشه در زبان یونانی دارد. بهمعنای «آفریدن» یا «ساختن» یک چیز جدید است. در فلسفه، بهویژه نزد هایدگر، به معنای «پدید آوردن حقیقت» یا «گشودن چیزها در روشنایی وجود» بهکار میرود. کاربرد آن در هنر، شعر، و آفرینش خلاقانه برجسته است.] 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 18 برخی از رمان نویسان، به قول یکی از فيلسوفان معاصر، «فرد» آمده اند یعنی تکرار پذیر نیستند؛ در جامعه ی انسانی، افراد_در مقیاسی کلان_ به دو دسته تقسیم میشوند: کسانی که تکرار پذیرند و آنان که فردند؛ آنها یک بار می آیند و برای همیشه میمانند. در یک تلقی کلی (در روانشناسی مدرن) هر انسانی منحصر به فرد و خاص است. شخصیت، امری مربوط به یک فرد است و دیگر تکرار نمی شود، این موضوع در کلیت ماجرا درست است. در مفهوم روانشناختی شخصیت، هر انسانی یک شخصیت دارد و شخصیت هیچ دو نفری، یکی نیست؛ نکته ای را در مورد شخصیتهای فردی بگویم: در مفهوم روانشناختی هر شخص برای خودش و منحصر به فرد است؛ در یک مقیاس کلان شخصیت بسیاری از آدمها شبیه به هم و در یک افق اند و میتوان گفت نمونههایی از تعبیر «فردِ منتشر» هستند، گویی یک نفر به کثرت منتشر شده است اما در عین حال بعضی از افراد هستند که شخصیتهایشان، ذیل «فردِ منتشر» قرار نمی گیرد اینها خاص هستند، فرد آمدهاند و فرد میمانند؛ ظهور آنها ظهوری فردی است و فرد آمدنشان، آنها را ماندگار کرده است. بعضی از افرادی که ما درباره آنها حرف میزنیم، خوب یا بد، خوشمان بیاید یا نیاید، آنها را قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، «فرد» آمده اند؛ یعنی آمده اند و در حوزه فردی، منشأ اثر شده و رفته اند، «فردِ منتشر» نیستند، در یک افق، با بقیه اشتراکات زیادی ندارند؛ گر چه افق بقیه را به خوبی و بهتر از آن ها روایت و ماندگار کرده اند؛ از ویژگی های این افراد است که روایتی را که یک جامعه و افق تاریخی در آن سهیم است، بسیار عالی روایت کنند اگر چه خود آن ها خیلی به آن افق تعلق ندارند؛ یکی از این افرادبالزاک است. 0 0 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 34 سپهر آزادی چیست و کجاست؟ سپهر آزادی آنجایی است که شما نیازمند کار کردن نباشید؛ اگر برای زندگی کار نمیکنید پس چگونه زندگی میکنید؟ بردگان برای شما کار میکنند! در عالم یونان[باستان] فقط برده دارها به سپهر آزادی تعلق داشتند! چون کار نمیکردند و فقط برده دار ها بودند که میتوانستند درباره سرنوشت سیاسی و سرنوشت خود تصمیم بگیرند؛ به مجموعه ای که میتوانست بنشیند و در درباره سرنوشت تصمیم بگیرد «پولیس» میگفتند و فقط اعضای این مجموعه بودند که انسان تلقی میشدند و بقیه انسان به حساب نمی آمدند؛ بنابراین انسانیت انسان قائم به عضویت او در «پولیس» بود. در عوالم مختلف تاریخی از جمله غرب مدرن و نیز در جهان اسلام اینطور نیست؛ یعنی آدمی از هنگام تولد انسان تلقی میشود و دارای حقوق انسانی است مثلا شما به هنگام تولد به صرف انسان بودن، دارای حقوقی هستید، تفاوتی ندارد که ثروتمندید،برده اید، غیر برده اید و...، انسان اید اما در یونان باستان، فقط اعضای پولیس، انسان تلقی میشدند. 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 29 پیش از دوره ی غرب مدرن، رمان وجود نداشته؛ رمان محصول دوران غرب مدرن است. 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 39 مؤلفه های اصلی رمان: 1. رمان متعلق به افق تفصیل است. 2. در رمان منطق نثر بر منطق شعر غلبه دارد. 3. منِ فردی (عنصر اصلی رمان است.) 4. درک تجربی _حسی از زمان و ترسیم مشخص و عینی زمان 5. درک تجربی_حسی از مکان و ترسیم مشخص و عینی مکان 6. درک تجربی_حسی از علت و معلول ۷. عنصر حادثه(از عناصر اصلی در رمان) 8. خیال رمان نویس، روایتگر کشاکش سرشت انسانی و طبیعت تاریخی است.(از بحث های فلسفی رمان است که باید دو مفهوم را توضیح داد،طبیعت و سرشت انسانی و طبیعت تاریخی چیست و اینکه چگونه این دو باهم در رمان کشاکش پیدا می کنند.) 9. هر رمانی، وصف تضادها و کشاکش ها و حتی نزدیکیهای فضای عمومی جامعه ای است که رمان به آن تعلق دارد یا دارد آن را وصف می کند. 0 1 سجاد علی پور 2 روز پیش بالزاک روایت: رمان نویسان 1 شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 16 بنابراین اگر قصد داشته باشیم که دربارۀ جامعۀ سرمایه داری نقش پول، سفته بازی، بانک مدرن و تمام چیزهایی که امروز به آنها مبتلا و در این جامعه اسیر آن هستیم سخن بگوییم، باید در مورد سیطره سرمایه داری، سرمایه مالی، رانت خواری و سیطره ی دوز و کلک های مناسبات اقتصادی،(که انبوهی از آدم ها را ورشکست، فقیر و بینوا میکند) سیطره ی توزیع ناعادلانه ی ثروت و تمام چیزهایی که از آن رنج میبریم نیز صحبت کنیم؛ تمام این موضوعات در فضای زندگی بالزاک وجود دارند، او در سالهای ۱۸۴۰ - ۱۸۳۰ در یک رمان، پیش از آن که اندیشه های «مارکس» به منصهٔ ظهور برسد، درباره ی این موضوعات صحبت و در مقام یک رئالیست، توانسته به وضوح مكانيزم عمل جامعه سرمایه داری را بشناسد و این کار بزرگی است؛ او یک متفکر یا اقتصاددان یا فیلسوف نیست، او یک داستان نویس ژرف اندیشِ رئالیست است و در مقام یک داستان نویس رئالیست آنچنان توانسته مکانیزم عمل نظام سرمایه داری را بشناسد و در قالب داستان بیان کند که «انگلس» میگوید: «من آن قدر که از کارهای بالزاک بهره برده ام از اطلاعات اقتصادی استفاده نکردم» 0 0