بریده‌ای از کتاب بالزاک روایت: رمان نویسان 1 اثر شهریار زرشناس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 43

«فردانگاری لیبرالی» هر موجود انسانی را یک اتم می‌داند که قائم به خودش است و محرک‌های وجودی او نیز لذت و سود هستند؛ بنابراین هر موجود انسانی، هر فرد انسانی یک اتم قائم به خودش است که محرک لذت و سود دارد؛ یعنی رشته پیوندی میان انسان‌ها نمی‌بیند، در این تعبیر، مثلاً اگر من الان سراغ فلانی می‌روم به این دلیل است که یا دنبال آنم از او سودی به دست بیاورم یا لذتی ببرم یا ضرری و یا رنجی را دفع کنم و رابطۀ دیگری با او نخواهم داشت؛ توجه کنید! فرد انگاری لیبرالی این است؛ یعنی من سراغ شخصی نمی‌روم مگر بخواهم سود، لذت يا دفع رنج و دفع ضرر و یا تعاملی این چنین داشته باشم؛ من در حضور و حیات خود اساساً هیچ نیازی به دیگری ندارم و قائم به خود هستم! این تلقی لیبرالی از فرد است؛ این تلقی در قرن بیستم توسط افرادی مانند «هایدگر» ، «مرلوپونتی» و تا حدی «سارتر» (البته سارتر خیلی کمتر، بیشتر هایدگر و مرلوپونتی) به چالش کشیده می شود.

«فردانگاری لیبرالی» هر موجود انسانی را یک اتم می‌داند که قائم به خودش است و محرک‌های وجودی او نیز لذت و سود هستند؛ بنابراین هر موجود انسانی، هر فرد انسانی یک اتم قائم به خودش است که محرک لذت و سود دارد؛ یعنی رشته پیوندی میان انسان‌ها نمی‌بیند، در این تعبیر، مثلاً اگر من الان سراغ فلانی می‌روم به این دلیل است که یا دنبال آنم از او سودی به دست بیاورم یا لذتی ببرم یا ضرری و یا رنجی را دفع کنم و رابطۀ دیگری با او نخواهم داشت؛ توجه کنید! فرد انگاری لیبرالی این است؛ یعنی من سراغ شخصی نمی‌روم مگر بخواهم سود، لذت يا دفع رنج و دفع ضرر و یا تعاملی این چنین داشته باشم؛ من در حضور و حیات خود اساساً هیچ نیازی به دیگری ندارم و قائم به خود هستم! این تلقی لیبرالی از فرد است؛ این تلقی در قرن بیستم توسط افرادی مانند «هایدگر» ، «مرلوپونتی» و تا حدی «سارتر» (البته سارتر خیلی کمتر، بیشتر هایدگر و مرلوپونتی) به چالش کشیده می شود.

21

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.