روند داستان و موضوعش رو خیلی دوست داشتم و نشستم همش اش رو برای دوستم تعریف کردم
ولی ار پایانش شوکههه شدم
      

        به عنوان اولین کتاب ترسناکی که خوندم واقعا دلهره آور بود برام، پیشنهادش میکنم واقعا🥲
      

        توی نیم ساعت تمومش کردم اما نیاز داشت بشینی و به هر خطش فکر کنی، خیلییی دل‌انگیز و عمیق بود با وجود حجم کمش
      

        توی یادداشتم برای دختر مهتاب نوشتم که چقدر بی‌نظیر بودن. 
این جلد هم به اندازه جلد اول عالی بود نه بیشتر نه کمتر اما احساسات جلد اول و هیجان جلد دوم بیشتر بود
      

        فوق العاده؟ کلمه ای نیست برای وصفش. 
توی تعطیلات عید این کتاب و جلد دومش رو خوندم و چون توی ماه‌رمضان بود میشستم تا سحر میخوندم و توی دنیای زیباو وسیعش غرق میشدم، نمیدونم چرا بعضی ها خوششون نیومده اما برای من یکی از بهترین هاست... 
      

        زمانی که این کتاب رو میخوندم حقیقتا احساس خیلی زیبایی داشتم و میتونستم شخصیت ها رو درک کنم و باهاشون همدردی کنم... 
      

        از نشر خوبی نخریدمش پس خیلی نمیتونم نظر دقیقی بدم چون ترجمه اش کامل واضح نبود. 
ولی بعضی جاهاش هی ذوق میکردم بعضی جاها هم عصبانی میشدم، خوشم اومد ولی تصمیم ندارم جلد های بعدیش رو بخرم. 
      

        تعریف زیاد شنیدم و توی ژانر خودش عالیه. 
کامل نخوندم اما یه روز میخونم چون حس کردم فصل هاش خیلی شبیه به هم هست اما قشنگ و غم‌انگیزه. 
      

        با توجه به اسمش انتظار یه کتاب نسبتا فانتزی یا معمایی داشتم اما خب اینطور نبود و خیلییی کم به صندوقچه و این جور چیزها توش اشاره شده بود، حس خوبی داشت و خیلی رود تموم شد. 
      

        به عنوان یکی از اولین رمان هایی که خوندم خب خوب بود و حجمش هم مناسب بود ولی آخرش یه خورده دلگیر تموم شد وبا این کتاب من به ببرها علاقه‌منده شدم، برام قابل احترامه. 
      

        خیلی زیباست،توی ژانر خودش واقعا زیبا نوشته شده
      

        اولش احساس نا امیدی کسی رو توصیف میکنه که پا شو از دست داده و در آخر نشون میده که با این شرایط هم میشه موفق و شاد بود. 
حس و حالش بی نظیره
      

        فوق‌العاده... 
دومین کتابی که عاشقشم هست و بگم بغض و اشک و درد. 
      

        چون عاشق نامه خواندن و نامه نوشتن هستم به این کتاب علاقه پیدا کردم و خب داستان زیبا و تعیلق داری داشت. 
شدیدددد پیشنهادش میکنم. 
      

        کتاب کمتر خوانده شده ای هست و من تونستم باهاش زندگی کنم. 
از روی واقعیته و اوج آوارگی و دلتنگی و غم و حتی امید رو در هنگام جنگ کشور لهستان تو یه خانواده ی صمیمی میاد نشون میده. که چجوری از هم جدا میشن و در آخر به هم برمیگردن.