ابراهیمی

تاریخ عضویت:

شهریور 1402

ابراهیمی

@sajjadE

207 دنبال شده

70 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        من تاکنون تولستوی را نمی شناختم و مطلبی از او نخوانده بودم. ولی این کتاب شدیدا من را ترغیب به خواندن کتب دیگرش کرد. زیرا فهمیدم با انسانی جستجوگر‌ روبرو هستم.
درباره کتاب
نثر کتاب بسیار دلنشن و گیرا بود.
متن کتاب صرفا اندیشه نویسنده نبود، بلکه زندگی اش بود.
مواجهه نویسنده با سوالات اساسی انسانی بسیار دقیق بود. سوالاتی که هستند و روزبروز تقاضای توجه از وجود انسان برای مواجهه با خود را دارند، ولی انسان از مواجهه با آنها فرار می کند. فرار از طریق استدلالهای عقل خودبنیاد دکارتی. تعبیر نویسنده زیبا بود آنجا که گفت مواجهه عقلی با سوالات اساسی مانند این است که بجای حل معمای ریاضی دنبال اثبات اتحاد باشی. اثبات اتحاد نتیجه اش ۰=0 خواهد بود.در صورتیکه عقل نمی تواند به این سوالات پاسخ دهد.
نقطه اوج جاییست که نویسنده درمی یابد علی رغم پاسخ هیچ عقلی به معمای زندگی، درونش جوششی برای عدم امکان صحیح بودن این جواب است و وی در می یابد که این برای درک این سوال باسد راهی غیر از عقل - به زبان من فراعقل- لازم است. من به این حالت نویسنده می گویم ضرورت اضطرار عقلی.
یافتن خدا در وجود خود توسط نویسنده نیز نقطه اوج دیگریست که بجای استدلال عقلی، خدا را وجدان می کند و گویی خدا در درونش جلوه گری می‌کند. بعد از یافتن خدا به دنبال دین می رود تا سخن خدا را بیابد. و در ادامه جوشش درونش او را راهنمایی می کند تا با تناقضات مسیحیت مواجه شده و آنها را نپذیرد.
توجه
این تجربه امری متعالی است و نباید آن را با تصورات و احساسات مشابه دانست. فهم این تجریه تنها درصورت تجربه امکان دارد و نمی توان به شکل دیگری آن را درک کرد.
سخن بسیار و مجال اندک درباره توصیف ارزشمندی تجربه نویسنده
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        
این کتاب را می‎توان تنها متن رسمی منتشر شده از متفّکرین جناح اصلاحات دانست که در آن تفکّر و مشی و منش اصلاحات به شکل تفصیلی ارائه می‎شود. رویکرد اصلی این کتاب به کنار نهادن دین به مثابه امری سنتی و غیر علمی (غیرقابل اثبات) است و در ادامه با پذیرش لیبرال دموکراسی، سعی در ساخت جامعه بشری به منظور کاهش درد و رنج انسان‎هاست. از دید این کتاب، تمامی حکومت‎های تمامیت خواه (دارای حاکم) و حکومت‎های گذشته، همگی غیرقابل اصلاح بوده و اصلاحات در مقابل آن‎ها، امیدی به اصلاح ندارد ولی درباره حکومت‎هایی که جنبه دموکراسی دارند، امید اصلاح دارد. خط قرمز اصلی اصلاحات دموکراسی می‎باشد.
این کتاب ابتدا در سال 1394 چاپ شد و در آن تنها مطالب آقای ملکیان ذکر شده بود لکن در سال 1399 چاپ مجدّد یافت که در فصلی منشِ رفتاریِ اصلاحات به قلم آقای حجّاریان به آن اضافه شد.
در این کتاب تناقضات زیادی بین سخنان دو نویسنده یافت می‎شود. از مهمترین تناقضات، تعریف اصلاحات می‎باشد. آقای ملکیان اصلاحات را امری دموکراتیک، مسالمت‎آمیز و تدریجی می‎داند ولی آقای حجّاریان رویکرد متفاوتی داشته و حرکت‎های ضد قانون و غیرقانونی و حتی ایجاد خونریزی را در بعضی شرایط تایید می‎کند.
نثر کتاب کمی ثقیل است. بخش مربوط به آقای حجّاریان بیشتر رویکرد سیاسی داشته و بخش مربوط به آقای ملکیان رویکرد فلسفی دارد.
این کتاب را به همه دغدغه‎مندان حوزه سیاست که خواهان فهم رفتارهای سیاسی احزاب می‎باشند توصیه می‎کنم.
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 5

در فرهنگِ انسان سنتی تقدیرگرایی موج می‎زند و معنای واقعی تقدیرگرایی آن است که در سلسله‎ی علل، مشیّت را حتی در علل قریبه نیز ببینیم. درحالی‎که انسان مدرن تقدیر و مشیّت را به جایگاه علل بعیده تبعید می‎کند. فلذا جا برای طرح سوال چه باید کرد باز می‎شود .... پس انسان سنتی می‎گفت: «تدبیر ما تقدیر ماست» ولی انسان مدرن به این قائل است که «تقدیر ما تدبیر ماست». لذا انسان مدرن در مقابل این پرسش که «چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» قادر است با اتکاء به خرد جمعی سرنوشت خود را رقم بزند. این‎که بتوان بهشتی روی زمین ساخت و با انقلاب و اراده هر کاری را از طریق ذهن خود بر جامعه و طبیعت تحمیل کرد؛ طبیعی است متعلّق به قرن انقلابات است که تجربه سده‎ی اخیر ثابت کرد این نوع اراده‎گرایی و بی‎توجّهی تام به ساختارهای متصلّب راه به جایی نمی‎برد. به خصوص در کشور ما نوعی وفاق حاصل شده است که گرچه تقدیر ما را تدبیر ما رقم می‎زند؛ اما این تدبیر جنبه‎ی اصلاحی، تدریجی و مسالمت‎آمیز دارد.

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 47

کسی که عاشق حق شد، عاشق خلق می‎شود که: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. و این عشق می‎شود زیربنای مبارزه و امربه ‎معروف و نهی ‎ازمنکر. کسی که عاشق شد، خواستار بهروزی و بهزیستی و رشد و حرکت و کمال معشوق است و در این دید حتی یک پر سبزی و یک لقمه نان و یک ورق کاغذ هم هدر نمی‎شود و ضایع نمی‎گردد، که باید هر چیز به رشد خود و کمال خود برسد ... و این فرد چگونه می‎تواند شاهد ازدست‎ رفتن استعدادهای خلق باشد ... کسی که عشق به حق دارد عاشق خلق می‎شود و آن‎ها را از بت‎ها و طاغوت‎ها و شیطان‎ها نجات می‎دهد، هر چند به درگیری و مبارزه با آن‎ها بینجامد ... مومن نمی‎تواند بی‎تفاوت و یا سازش‎گر بماند ... مومن برای انتخاب شکل‎های مبارزه ‎اش، ملاک‎هایی دارد و نورهایی دارد. هدف او و شرایط او و دشمن او، شکل مبارزه او را مشخص می‎کند ... صبر و سازندگی و رشد دادن و عمل صالح و رشد کردن، ادامه ایمان هستند و دنباله عشق به حق ... عاشق حق از یک سو عمل می ‎آورد و شاهکار می‎ آفریند و از سوی دیگر همراه و همکار؛ چون در راه، درگیری‎هایی هست که به تنهایی نمی‎توان با آن‎ها روبرو شد.

4

بریدۀ کتاب

صفحۀ 34

باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی نهایت سود بیاورد و باید به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و باید در جستجوی بازاری بود که رونق داشته باشد. یک بازار، بازار پایین است با خریدارهایی به نام دل و هوس‎ هایش و به نام مردم و حرف‎هایش و به نام دنیا و جلوه‎ هایش؛ و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام الله، مالک، رحیم و مهربان. آن بازار پایین نمی‎تواند این همه سرمایه انسان را جذب کند، سرمایه ‎ها گزاف هستند و متورم می‎شوند و عصیان می ‎آورند و بحران می‎ آفرینند ... من از خانه وسیع وجودم با قسمت‎های گوناگون و اتاق‎های متعدد، فقط به مستراحش چسبیده ‎ام و به آن مشغول شده‎ ام، درحالی‎که باید تمام این اتاق‎ها منظم می‎شد. همانطور که دست و پا و موی و اندامم را منظم می‎کنم و پرورش می‎دهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و اراده ‎ام و روحم را پرورش می‎دادم و در جای خود می‎نهادم و در جای خود به جریان می ‎انداختم.

3

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.