بریدهای از کتاب رشد اثر علی صفایی حائری
1403/1/19
صفحۀ 34
باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی نهایت سود بیاورد و باید به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و باید در جستجوی بازاری بود که رونق داشته باشد. یک بازار، بازار پایین است با خریدارهایی به نام دل و هوس هایش و به نام مردم و حرفهایش و به نام دنیا و جلوه هایش؛ و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام الله، مالک، رحیم و مهربان. آن بازار پایین نمیتواند این همه سرمایه انسان را جذب کند، سرمایه ها گزاف هستند و متورم میشوند و عصیان می آورند و بحران می آفرینند ... من از خانه وسیع وجودم با قسمتهای گوناگون و اتاقهای متعدد، فقط به مستراحش چسبیده ام و به آن مشغول شده ام، درحالیکه باید تمام این اتاقها منظم میشد. همانطور که دست و پا و موی و اندامم را منظم میکنم و پرورش میدهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و اراده ام و روحم را پرورش میدادم و در جای خود مینهادم و در جای خود به جریان می انداختم.
باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بی نهایت سود بیاورد و باید به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و باید در جستجوی بازاری بود که رونق داشته باشد. یک بازار، بازار پایین است با خریدارهایی به نام دل و هوس هایش و به نام مردم و حرفهایش و به نام دنیا و جلوه هایش؛ و یک بازار هم بازار دیگری است با خریداری به نام الله، مالک، رحیم و مهربان. آن بازار پایین نمیتواند این همه سرمایه انسان را جذب کند، سرمایه ها گزاف هستند و متورم میشوند و عصیان می آورند و بحران می آفرینند ... من از خانه وسیع وجودم با قسمتهای گوناگون و اتاقهای متعدد، فقط به مستراحش چسبیده ام و به آن مشغول شده ام، درحالیکه باید تمام این اتاقها منظم میشد. همانطور که دست و پا و موی و اندامم را منظم میکنم و پرورش میدهم، باید دل و مغز و فکر و عقل و اراده ام و روحم را پرورش میدادم و در جای خود مینهادم و در جای خود به جریان می انداختم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.