بسمالله...
میان کربلاییهای سال شصت و یک هجری و قصههایشان؛ حر بن یزید ریاحی برایم محبوبت ترین شخص است و قصهاش، شیرین ترین.
داستان از خانهی حر ریاحی شروع میشود، زمانی که لشکر کوفه هنوز به سمت کربلا حرکت نکرده.
راوی، خود حر ریاحی است و طی داستان کشمکشهای درونی شخصیت اصلی را به خوبی روایت میکند.
ابتدای داستان مادرش هم حضور دارد، حضوری کوتاه اما اثر گذار.
نویسنده طی داستان علاوه بر حر به داستان اشخاصی همچون عبیدالله حر جعفی، عمر سعد، بکیر پسر حر و چند نفری دیگر پرداخته و خرده روایتهایی از آنها میآورد. خرده روایتهایی که مخاطب امروزی را با کشمکشهای درونی افراد و جو حاکم بیشتر آشنا میکند.
«بگذار اسبت بتازد» کتابی کوتاه اما دلنشین است که ارزش خواندن و میان کلمات گم شدن را دارد.