فلسطین، کشوری که از بچگی اسمش مدام تو گوشم تکرار شده و آرمانِ مقاومت و قدسش چند سالی میشه که رهام نمیکنه.
و همین آرمان باعث خوندن «زخم داوود» شد.
داستان با امل و از لحظهای که سرباز اسرائیلی تفنگ رو روی پیشونیش گذاشته، شروع میشه و بعد از مدت خیلی کمی برمیگرده به گذشته!
به روستایی به اسم «عین حوض» که روستای پدری امله؛ روزهایی که خیلی از پناهده شدن یهودیها به فلسطین نگذشته و فلسطینیها هنوز صاحب زمینها و درختهای زیتونان.
و بعد از روایت آنچه که بر امل و خانوادهش گذشته، برمیگرده به ابتدای داستان؛ مقابلهی امل و سرباز اسرائیلی.
زخم داوود، کتابیه که زندگی در فلسطین و فلسطینی بودن رو با جزئیات روایت میکنه!
زبان داستان ساده و بدون تکلفه و نویسنده خیلی خوب احساسات و اتفاقات رو روایت کرده.
زخم داوود زندگی چهار نسل از فلسطینیها رو روایت میکنه؛ روزهایی که آواره شدن، روزهایی که یاد گرفتن مقاومت کنند و روزهایی که قربانی تصمیم یاسر عرفات شدن!
جایی از کتاب ننوشته که داستان براساس واقعیته! اما مخاطب با خوندن داستان یقین داره که تمام جنایتهای داستان سالهای گذشته رخ داده و حتی همین الان هم در حال رخ دادنه!
زخم داوود یه جنایت تاریخی رو روایت میکنه، جنایتی که هنوز تموم نشده و شما با خوندن خط به خطش حس میکنید از دست دادن وطن، غریب بودن تو خاکی که برای خودتونه چقدر میتونه سخت باشه!
مهم نیست دلبستهی آرمان قدس و فلسطین هستید یا نه!
تحت هر شرایطی و با هر تفکری کتاب رو از دست ندید.
زخم داوود رو بخونید، شاید برای ساعتی و به اندازه ۴۰۰ صفحه تونستید رنج فلسطینی بودن رو حس کنید.
بخونید و بعد خوندنش با بغض بیشتر و با صدای بلندی تری بگید؛ مرگ بر اسرائیل!