میدانی قاسم ؟آن شب پدرم مهمان خانه من بود شب نوزدهم رمضان از خانه من راهی مسجد کوفه شد من تا پای در رفتم. میخواستم بگویم نرود و بماند؛ اما زبانم نمیچرخید میدانم اگر میگفتم بمان باز هم پدرمان میرفت اینک،حتی اگر به عمویت حسین هم بگویم اینجا نمان، او خواهد ماند.