یادداشت فاطمه تقی زاده

        بسم‌الله...

ماجرا از این قرار است؛ برای آنها که فرزندانشان را در راه خدا و برای خدا از دست داده اند پیام می‌بری تا بگویی خداوند امانتش را در پاک‌ترین حالت پس گرفته.
می‌توانی؟!
بسم‌الله، این تو و این دل مادر داغدیده...

روزهای پیام‌بری داستان غلامحسن حداد را روایت می‌کند که در روزهای سخت جنگ کار طاقت فرسای پیام‌بری را انجام می‌داد و البته ماشینش و خودش برای ساعاتی میزبان پیکر شهدا بودند، شاید بهتر است بگویم یکی از کارهای روی زمین مانده‌ی جنگ را به دوش کشید.
زمان داستان در حال و گذشته در رفت و آمد است.
 نویسنده گاهی به روز های کودکی راوی برمی‌گردد و از خاطراتش تعریف می‌کند که خواندنشان خالی از لطف نیست.
کتاب از زبان اول شخص یعنی غلامحسن حداد روایت می‌شود. زبان راوی سخت نیست و همین سخت نبودن و عامیانه سخن گفتن در کنار استفاده از اصطلاحات و گاهی لهجه‌ی  قزوینی لذت خواندن را برای شما بیشتر می‌کند.
کتاب توصیفات فراوان دارد و راوی به راحتی از کنار اتفاقات رد نمی‌شود، با تمام اینها خواندن توصیفات جز یک یا دو قسمتی از داستان خسته کننده نیست.
کتاب روزهای پیام‌بری، داستان متفاوتی از روزهای جنگ را تعریف می‌کند. لحظاتی در دوران دفاع مقدس که کمتر شنیده و تعریف شده‌اند و زحمات افرادی چون غلامحسن حداد که مغفول مانده‌اند.
اگر به کتاب‌های دفاع مقدس علاقمندید پیشنهاد می‌کنم روزهای پیام‌بری را بخوانید و روایت‌های متفاوتش از دوران جنگ را از دست ندهید.


      
6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.