مجتبی پارسا

تاریخ عضویت:

اسفند 1402

مجتبی پارسا

@M.parsa1378

47 دنبال شده

54 دنبال کننده

                همیشه که نباید آدم درباره خودش چیزی بنویسه!

بلکه باید فرصت بده به بقیه تا ببینند واقعا کی هستیم 😅 

ولی برای راهنمایی اقتصاد میخونم و با هنر سر و کله میزنم 🌱
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
مجتبی پارسا

مجتبی پارسا

2 ساعت پیش

        توی این سالها در شرایطی زندگی کردیم که خیلی‌ها رو از دست دادیم از کرونا تا ترور و حوادث و ... که آخریش توی همین جنگ اخیر بود؛ پس همه ما توی این سال‌ها سوگ رو تجربه کردیم حداقل تا حدودی با شهادت هم‌وطن‌هامون!

این کتاب دست روی همین موضوع گذاشته؛ خانم شوشتری زاده توی مقدمه آورده که وقتی توی کرونا مادربزرگش رو از دست داد و از مراسم‌های عادی هم به خاطر کرونا محروم بود مجبور شده بود که تنها این غم رو به دوش بکشه و برای همین رفته سراغ آدم‌هایی که همچین تجربه‌هایی داشتن و اونها رو در غالب کلمات آوردن.

الحق که کتاب سر پاست و کنار اینکه واقعا خوبه، چون پیوستگی بین جستارهای مختلف وجود نداره میتونید اگر با یکیشون هم ارتباط برقرار نکردید ازش عبور کنید و برید سراغ جستار بعدی! این مزیت رو بیشتر کتاب های نشر اطراف داره البته.

یکی دختر از دست داده، یکی همسر و یکی والدین و بعصی‌هاشون هم توی دوره کرونا وقتی خبر رو می‌شنون که توی یه کشور دیگه اسیر محدودیت‌های کرونا هستن و حالا هر کس داره تلاش می‌کنه تا به یه روشی با این مصیبت کنار بیاد، مصیبتی که سخت ترین دردهای روی زمینه.

یکی همش در فکر خودکشی و یکی با خیالات خودش رو تسکین میده و بلاخره موفق میشن که با این تجربه دردناک کنار بیان و خدا می‌دونه که چندین نفر هستند که هنوز موفق به این کار نشدن

در کنار این کتاب به کتاب دیگه ای نشر اطراف داره به اسم ما ایوب نبودیم که میشه یه جورایی این دو کتاب رو نزدیک به هم دونست با این تفسیر که اون کتاب روایت حرکت برای جلوگیری از، از دست دادن بوده و این کتاب تجربه بعدشه، مقایسه این دو تا کتاب به من گفت که اگر آدم حرکتی که وظیفه خودشه بکنه بهتر با همه چیز کنار میاد تا فقط بخواد سوگوار و عزادار باشه!

ترجمه و نثر کتاب خیلی خوب و روونه و ارزش یکبار خوندن رو داره فقط دستمال کاغذی کنار دستتون باشه که گاهی راهی برای فرار از گریه نیست ...

      

4

مجتبی پارسا

مجتبی پارسا

2 روز پیش

        اگر کسی اهل ادبیات باشد بعید است اگر کتابی از نادر ابراهیمی نخوانده باشد، حداقل نام او را نشنیده باشد؛ کسی که از ادبیات کودک و رمان تا فیلمنامه‌نویسی صاحب نظر و قلم بود.

نادر ابراهیمی اما صرفاً یک نویسنده نبود، او نسبت به تحولات کشورش دغدغه داشت. دغدغه‌ای که پای او را به عرصه‌های متفاوتی باز کرد؛ از ساخت فیلم تا تأسیس موسسه ایران شناسی، از نوشتن بیانیه‌های انقلاب تا راه اندازی موسسه‌ای در حوزه ادبیات کودک!

اما فعالیت های گسترده نادر ابراهیمی که در ابن مشغله و ابوالمشاغل خود گوشه‌ای از آن‌ها را نوشته است، تمام نمی‌شود. او در سالهای آخر جنگ به واسطه ابراهیم حاتمی کیا راهی جنگ می‌شود تا مدال روایت مقاومت مقدس سرزمینش نیز بر سینه نصب کند!

او در کتاب «با سرود خوان جنگ در خطه نام و ننگ» به همراه کمال تبریزی و ابراهیم حاتمی کیا و چند تن دیگر از رزمندگان پا به خاک مقدس جنوب گذاشته تا شاهد آنچه باشد که در کشور در حال وقوع است. خود او می‌گوید که اگر به جنگ نرفته بود نمی‌توانست خود را نویسنده وطن بنامد!

نادر روایتی از جنگ دارد که مختص به خود اوست، روایت او نه از دسته روایت کسانی است که سالها در جبهه بوده‌اند و راوی کتب دفاع مقدسند و نه روایت کسانی که هیچگاه شبی را در سنگری نگذرانده‌اند و از جبهه روایت‌های دروغین ساخته‌اند، او راویی است ساده و صمیمی که در دل نادانسته‌های فراوانش در برابر آنچه در جنگ در بین رزمندگان رخ می‌دهد، راوی حال بی‌مانند و معنوی و ملکوتی آنهاست.

او خود می‌نویسند که هیچگاه نتوانست مثل دیگران تشخیص دهد که ما زده‌ایم یا دشمن و بارها اشتباه او مایه خنده دیگران شده است! او بارها از شنیدن ادبیات مختص جبهه، تعجب کرده و آن کلمات و جملات را که فقط در میان رزمندگان معنا داشته را ستوده است. خلاصه اینکه روایت او بی نظیر است.

حال به اکنون بیاییم، امروز ما در این سرزمین درگیر دفاع مقدس دیگری هستیم، دفاعی متمایز از گذشته و همانند آن! تفاوت این دفاع در نوع جنگ است اما شباهتش چیزی است که در میان مردم رخ می‌دهد؛ همدلی و حال و هوای خاصی که شاید سالهاست دیگر مشابهش را ندیده‌ بودیم! و همین سبب شده تا امروز خواندن کتابچه دفاع نادر خواندنی تر از گذشته باشد.
حالا میتوان خطوط نوشته نادر را خواند و به جای رژیم بعث عراق، رژیم صهیونسیتی را جایگزین کرد و هر آنچه نادر دیده را مجدد دید و لذاتش را چشید ...
      

10

        این کتاب کوتاه واقعا ارزش خواندن دارد، من کتاب صوتیش را گوش دادم و طول زیادی هم نداشت.
کتاب شاید در ظاهر به این میپردازند که چرا کار میکنیم و به نقد نگرش کار برای درآمد میپردازد اما این کتاب کوتاه که نثر ساده ای هم دارد به نقد یکی از عمیق ترین مفاهیم اقتصاد می‌پردازد. 
آدام اسمیت انسان ها را طوری معنا کرد که نتیجه آن موجود خودخواه هایی است که تنها برای پول کار میکند و تا وقتی پول میگیرد کم و کیف کار برایش معنا ندارد. اما در حقیقت انسان ها می‌توانند به کار به عنوان رسالت نگاه کنند و این نوع نگاه می‌تواند بهره وری را بسیار بیشتر کند تا حالتی که تنها به بهره‌وری اقتصادی نگاه کنیم.
این کتاب کارگری بیمارستانی را مثال میزند که به خاطر آزادی عملی که دارد به جای کارهای عادی خود گاهی دست از کارهای خدماتی میکشد و به درد و دل با بیماران میپردازد. وجود آنها تاثیر بسیاری بر بیماران دارد.
این اتفاق زمانی می‌افتد که افراد به کار خود به رسالت نگاه میکنند که ناشی از عدم فشارهای نظارتی بیش از اندازه است که هدفی جز بالا بردن بهره بری ندارد.
توصیه اکید میکنم که بخوانیدش ...
      

23

        فقر احمق میکند کتابی از آخرین دسته کتاب های اقتصادی است که به جای بازی با ریاضیات و تصویر انسان ها به عنوان شی، پیوند دیرینه اقتصاد و روانشناسی را برقرار کرده و دنبال ترسیم انسان به عنوان موجودی بسیار تاثیر پذیر از عوامل روانی است. 
در این کتاب به سراغ تاثیر کمیابی بر انسان ها رفته که عامل بسیاری از پایین بودن بهره‌وری ها و مشکلات در زندگی فردی، کاری و اجتماعی ما انسان هاست.
خواندن این کتاب هم برای مخاطب عام و هم مخاطب تخصصی اقتصاد مهم است و برای هر دو راهگشاست. مخاطب عام می‌تواند از آنچه در این کتاب به دست می‌آورد زندگی شخصی خودش را بهبود یابد یا اگر مدیر و صاحب کسب و کاری است با این نگرش جدید به کارکنان خود نگاه کند و کارایی را بالا ببرد.
از سوی دیگر اقتصادی ها و علاقه مندان به این علم نیز می‌توانند از این مسئله برای فهم بسیاری از بحران ها مانند بحران فقر، بیکاری، بهره وری و ... استفاده کنند و این موارد را نیز در مدلسازی های خود تا جای ممکن وارد کنند.
      

32

        این کتاب با اختلاف جذاب ترین رمان فارسی است که خوانده ام. نویسنده شخصیتی کمتر شناخته شده را برداشته و جوری او را معرفی کرده که اسطوره ای بی نظیر از او ساخته است. جدای از کاری که نادر کرده و میرمهنای دوغابی را از تاریخ بیرون کشیده و او را به عنوان یک اسطوره و میراثی برای ایران تثبیت کرده، خود اثر نیز به شدت از قوت برخوردار است.

رمان در شرایطی اتفاق می‌افتد که در طرفین ایران اتفاقات خاصی در جریان است و اگرچه بیشتر کشور در اختیار کریم خان زند است اما در گوشه های دیگر افراد دیگری نیز صاحب قدرت اگرچه قدرت کوچکی هستند، از شاهرخ تا محمدحسین خوان قاجار. در چنین شرایطی میرمهنای دوغابی در برابر استعمار خارجی ها از انگلیس تا پرتغال و هلند می‌ایستد.
در همین بستر روایتی عاشقانه نیز در جریان است و جدای از جذابیت های تاریخی و سیاسی این جذابیت نیز در داستان وجود دارد.

خواندن این کتاب را توصیه نمیکنم چرا چه آن را واجب می‌دانم و باید همه آن را بخوانند.
      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.