به نام خدا
هوشنگ مرادی کرمانی را به مجیدِ روزهای کودکی می شناختم. ولی چند ماهی است که پسر یازده ساله ام از مشتری های پر و پا قرص کتابهایش شده است.
کتاب «خمره» را حسین قبل از من خوانده بود و هر وقت کتاب را دست من میدید به خودش افتخار می کرد! 😀
داستان کتاب مربوط به جریان آب خوردن بچه های مدرسه ای در روستاست. این مسئله آنقدر برای ما ساده و پیش پا افتاده است که باور نمی کنیم اهالی روستایی چندین ماه درگیر آن بوده اند. روایت کتاب، ساده و دلنشین است. هنر نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی در این است که وقتی متن را می خوانی تمام تصاویر داستان در ذهنت زنده می شود. مدرسه ای را در دل یک روستای کوهستانی در سی، چهل سال پیش می بینی، همراه بچه ها مسیر طولانی خانه تا مدرسه را میروی و احساس می کنی که دست های تو هم از سرما دارد ترک می خورد.
داستان از فقر و محرومیت روستا می گوید، ولی در کنارش شیرینی های زندگی را هم نشان می دهد؛ در نتیجه بعد از نگرانی ها و غصه خوردن ها برای مدیر مدرسه و بچه ها و روستایی ها کتاب را با خیال راحت می بندی و احساس بدی نداری.
این کتاب مناسب همه ی اعضای خانواده است از نوجوان تا بزرگسال می توانند کتاب را بخوانند و متناسب با خودشان برداشت متفاوتی داشته باشند.
«خمره» موفق به دریافت جایزه های بسیاری شده است و به زبان های مختلف مانند انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، هلندی، فرانسوی، آلبانیایی، عربی و ترکی استانبولی ترجمه شده است.