خیلی ناراحتم که بخش اصلی این کتاب رو هنگامی که وسط داستان بودم اسپویل شدم. چون احتمالاً اگر اسپویل نشده بودم، غافلگیری بزرگی درانتظارم بود. :((
اما اگر این بخش رو نادیده بگیرم، از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم. راحت بگم، خیلی حال داد! هیجان، استرس، آدرنالین. 💥
حتی یک بخشی از داستانِ این کتاب اونقدر اذیتم کرد که برای چند لحظه کتاب رو بستم تا احساس بهتری پیدا کنم. بهنظرم این برای یک کتاب جنایی نکتهی مثبتی تلقی میشه.
حرف دیگهای که باید بگم، اینه که، کتاب قبلیای که از این نویسنده خوندم دیزی دارکر بود. و ببینید!!! واقعاً این کتاب رو به اون ترجیح میدم!!! من یک متن کامل دربارهی اینکه چرا دیزی دارکر رو نپسندیدم نوشتم و باید بگم ایکاش کتاب همیشه یک نفر دروغ میگوید بهجای دیزی دارکر معروف و ترند میشد!
اما خب یک چیزهایی کوچکی هم توی این کتاب اذیتم کردن، که اگر دربارهشون صحبت نکنم بهتره چون داستان رو اسپویل میکنه و دلم نمیخواد فقط کسانی که کتاب رو کامل خوندن نظرم رو بخونن و میخوام که به بقیه هم برای خرید و خوانش این کتاب کمکی بشه.