یادداشت Bahar
1403/6/16
فقط ۶ روز طول کشید تا تمومش کنم! و الان ذهنم به شدت آشفتهست... نمیدونم از کجا شروع کنم نظرم رو بگم؟ خیلی سر امتیاز با خودم کلنجار رفتم ولی بیشتر نمیتونم بدم. و چرا؟ چون: ⭕️ شما تا نیمهی کتاب هیچ هیجانی رو احساس نمیکنی. عملاً انگار داری یه رمان زرد عاشقانه میخونی به جای جنایی! فقط اتفاقات روزمره و کراش زدنای شخصیت اصلی! ⭕️ پایان داستان هم که تا حدودی غیرمنطقی به نظر میومد. اینجوری که همه چیز خیلی سریع گل و بلبل میشه و تمام! ⭕️ و انتظار بیشتری از پلات تویست (پیچش پیرنگ) داستان داشتم، نمیدونم، همهش منتظر بودم یه اتفاق خیلی عجیب بیوفته که بگم: خدایا مگه میشه؟ ⭕️ پایان داستان رو میتونستی حدس بزنی! فقط با مهمترین قانون در جنایی نویسی: همیشه به کسی شک کن که هیچکس، هیچوقت، بهش شکی نمیکنه... ولی سه ستاره هم به دلایلی دادم. چون: ⬅️ قلم فریدا مکفادن رو دوست داشتم، روون بود و آدم رو از کتاب خوندن خسته نمیکرد، یعنی میتونستی به مدت زیادی پشت سر هم از داستان بخونی. ⬅️ هیجان و استرس ۳۰-۴۰ صفحهی آخر داستان رو دوست داشتم، حتی یه تیکه، از استرسی که داشتم گفتم دیگه نمیتونم بخونم و کتاب رو بستم و گذاشتم کنار!! ⬅️ موضوع داستان جذاب و "حداقل برای من" یه ایدهی جدید بود. و در نهایت جدای اینها باید بگم کههه اتفاقات داستان از یه جایی به بعد مریض و روانی گونه میشه و خوندنش روحیه و اعصاب قوی میخواد. و بعضی تیکهها انگار داری خودت رو با کتاب خوندن شکنجه میکنی. 😭😂 اینم اضافه کنم که اگر انتظاراتم از داستان رو از همون ابتدا پایین آورده بودم ممکن بود لذت بیشتری از خوندن ببرم. و همین. در کل کتابی نیست که در ردهی اول به کسی پیشنهادش کنم. صددرصد کتابهای جنایی به شدددت بهتری وجود دارند.
(0/1000)
سارا
1403/6/17
0