جسدی در کتابخانه
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
42
خواهم خواند
19
توضیحات
صبح اول وقت خدمتکار گوسینگتونهال در سنت ماری مید وارد اتاق کلنل بانتری و همسرش می شود و به آنها خبر می دهد که در کتابخانه یک جنازه پیدا شده. زن و شوهر ابتدا باورشان نمی شود اما بعد که کلنل از پله ها پایین می رود می بیند که جلو شومینه در کتابخانه جنازه زن جوانی با موهای بور و لباس شب بر روی زمین افتاده است. خانم بانتری با بهترین کسی که برای رسیدگی به مسئله قتل می شناسد، یعنی خانم مارپل تماس می گیرد. خانم مارپل که "در کار جنازه و این جور چیزها" خیلی وارد است، به گوسینگتونهال می آید و به شیوه آرام و پیگیر خودش ماجرا را دنبال می کند ... در "جسدی در کتابخانه"، خانم مارپل پس از دوازده سال و از زمان "قتل در خانه کشیش"، دوباره وارد داستان می شود. کریستی به نوشته ی زندگی نامه اش این کتاب را در سالهای اول جنگ جهانی دوم نوشت که لندن زیر بمباران لوفتوافه بود و آلمانیها امیدوار بودند با پشتوانه این بمبارانها لندن را اشغال کنند. کریستی در مصاحبه ای در مجله لایف اعلام کرده که بخش آغازین "جسدی در کتابخانه" جزو بهترین نوشته های اوست.