اصولاکتابهای روانشناسی انگیزشی ژانر مورد علاقه من نیست و این کتاب جزو معدود انتخابای من بود که بر اساس معروف شدنش انتخابش کردم و تا یه حدی پشیمونم.
تقریبا تا وسطای کتاب همه چیز خوب بود داشتم به این فکر میکردم که حتما یه نسخع از کتاب رو بخرم و داشته باشم و سر فرصت به مراقبه هایی که گفته شده عمل کنم. همه چیز خوب بود تا جایی که قرار شد جیم وارد دانشکده پزشکی بشه. از اینجاس کتاب خوندنش واقعا واسم سخت شد‌. کتاب از یه داستان انگیزشی تبدیل شد به یه داستان تخیلی و زرد که قصدش رویافروشیه.
من قبول دارم که ذهن خیلی قدرتمنده و خیلی نقش مهمی تو رسیدن به اهداف داره اما این همه ماجرا نیست.
بقول یکی برای برنده شدن تو مسابقه قایقرانی علاوه بر پارو زدن انتخاب قایق هم خیلی مهمه.
چطور میشه فقط با خواستن از تاثیر نمره تو پذیرش دانشکده پزشکی صرف نظر بشه.
اینکه یه بچه فقیر باور داشته باشه موفق میشه و موفق بشه خیلی زیاد پیش اومده ولی اینکه کسی که حتی واحد زیست شناسیشو پاس نکرده پزشکی بیاره واقعا دور از انتظار.
حداقل واسه منی که برای پزشکی کنکور دادم و سخت تلاش کردم با اختلاف جزئی نتونستم توهین محسوب میشه این بخش از کتاب.
      

        یه عاشقانه کمدی و بانمک.
اولین کتابیه که از این مجموعه خوندم. کوتاه و قشنگ بود.
      

        بی محتوا ترین کتابی که تا به حال خوندم.
نمیدونم واقعا هدف نویسنده چی بود چی رو میخواست برسونه ولی هر هدفی که داشت درست انجامش نداد.
حتی آخر داستان هم مشخص نشد که داستان از چه قراره همخ چیز مبهم و پیچیده بود.
شروعش که طوری بود انگار از وسط کتاب شروع شده هرچی رفت جلوتر ابهامش بیشتر شد و آخر کتاب هم یه جمع بندی هول هولکی و تموم.
انگار نویسنده وقت نداشت تمومش کنه و یه نتیجه گیری سرسری کرد که فقط کتابو تموم کنه.
برعکس انتظارم اصلا ترسناک نبود.
برای رده سنی نوجوان که نه بنظرم برای کودک بد نیست.
بیشتر شبیه داستان های کوتاهیه که تو اینستاگرام و اینجور جاها به اشتراک میذارن.
هیچوقت دوست نداشتم اینقد از یه اثر انتقاد کنم معتقد بودم هر اثری بالاخره ارزش یبار خوندن رو داره اما این یکی واقعا جالب نبود و شاید دیگه از این نویسنده دیگه کلا چیزی نخونم.
آخرش نفهمیدم مشکل نیما چی بود. توهمی بود؟!
دیوونه بود؟! چی بود خدایی؟
      

        قشنگ بود. تعلیق داشت. ولی بخش اول کتاب برام خیلی اعصاب خورد کن و یجورایی خسته کننده بود. از نظر من از جلدای قبلی ضعیف تر بود.
      

        اینکه آدم بخواد از یکی از شاهکار های تاریخ ادبیات ایراد بگیره احتمالا حمل بر سبک‌سری یا درک ناقص از اثر میشه اما به هرحال پرداختن به جزئیات زندگی شهری و روستایی و طبقات مختلف جامعه اگرچه شناخت خوب و دقیقی از وضعیت روسیه زمان تولستوی میده ممکنه در حوصله هر خواننده ای نگنجه.
همینطور دیالوگ های فلسفه ای که شخصیت ها استفاده میکردن.

      

        دوستش داشتم قشنگ بود.
      

        با اینکه خیلی معروف و پرطرفدار ولی سلیقه من نبود
      

        من با اینکه بینوایان رو نخوندم این کتاب رو خوندم و چقدر زندگی زندگی و عشقشون رو دوست داشتم. چقدر وضع فرانسه شبیه ایران بود. سیاست تو تمام برهه های زمانی و همه جا کثیف.
      

        فکر نکنم کسی باشه که تو ژانر عاشقانه های کلاسیک الیزابت و دارسی رو نشناسه. و دختری هم باشه که دلش یه آدم مثل دارسی تو زندگیش نخواد. خیلی قشنگه از اونایی که بقول یسریا قلبت اکلیلی میشه.
      

        جذاب و مهیج. از همون جلد اول جذبش شدم
      

        از بهترینای ژانر فانتزی. خوندنشو پیشنهاد میکنم. منکه یجورایی باهاش زندگی کردم
      

        خیلی قشنگ بود اگه ماجراجویی دوست دارین پیشنهاد میکنم.
      

        قلم قوی داره نویسنده ولی خب نمیدونم چه مشکلی به مخاطب داره. من بعد از تموم کردن این کتاب تا یه هفته افسردگی داشتم و ساعتها بخاطرش اشک ریختم. اینکه از مشکلات جامعه مینویسه خیلی قشنگه اما خب من پایان خوش رو بیشتر میپسندم.
      

        دوست داشتنی ترین رمان دوران نوجوانیم.
      

        یه رنج سنی از ماها هممون با این داستانا خاطره داریم و روز هامون با رمان های انجمن نود و هشتیا گذشته.
جزو رمان های قشنگ اون دورانه و خب نسخه چاپیش خیلی قشنگ تر از نسخه تو اپلیکشنش بود درسته یا جاهاییش سانسور شد ولی خب یه قسمت هایی هم که ابهام داشت برطرف شد.