معرفی کتاب ثروتمندترین مرد بابل اثر جورج سموئل کلاسون مترجم مهران زهره بخش

ثروتمندترین مرد بابل

ثروتمندترین مرد بابل

3.7
78 نفر |
29 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

170

خواهم خواند

42

شابک
9786008576648
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1399/3/7

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خوانندگان این کتاب در سراسر دنیا توانسته اند به موفقیت های مالی بزرگی دست یابند؛ بر موجودی حساب های بانکی خود بیفزایند و با شور و اشتیاق مشکلات مالی خود را حل کنند. نویسنده امیدوار است خوانندگان جدید کتاب هم به همان اندازه، مطالب آن را مفید و الهام بخش ببینند.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ثروتمندترین مرد بابل

نمایش همه
مهدیار

مهدیار

1402/10/23

بریدۀ کتاب

صفحۀ 102

کشاورزی که زبان حیوانات را بلد بود، هر شب در مزرعه‌اش قدم می‌زد تا به حرف حیواناتش خوب گوش کند. یک شب، گاو نر با خر از سختی کارش درد و دل می‌کرد: من از صبح تا شب شخم می‌زنم. اصلا مهم نیست که همواره گرم است یا پاهای من خسته است یا چقدر به این گردن من فشار می‌آید؛ با این حال، باید کار بکنم؛ اما تو یک موجود تنبلی. راحت لم می‌دهی و جز بردن و آوردن ارباب کار دیگری نداری. وقت‌هایی هم که ارباب در شهر کار نداشته باشد تو همه‌اش می‌خوری و می‌خوابی. خر برعکس جفتک پرانی هایش پسر خوبی بود و از سر مهربانی و دلسوزی به گاو گفت: خب، دوست عزیزم تو خیلی سخت کار می‌کنی. می‌خواهی بگویم که چطور می‌شود یک روز آرام و بی دردسر داشته باشی. صبح که برده می‌آید به محض اینکه خیش را به گردنت می‌اندازد خودت را به بی حالی بزن، اینطوری او فکر می‌کند که تو مریضی و نمی‌توانی کار بکنی. گاو، نظر خر را قبول کرد و صبح روز بعد، برده نزد کشاورز رفت و گفت که گاو مریض شده است و نمی‌تواند شخم بزند. کشاورز گفت: پس خیش را به گردن خر ببند تا او زمین را شخم بزند. :)

0

یادداشت‌ها