معرفی کتاب دروغ بازی اثر روت ویر مترجم محمدجواد شیری بازنچه
در حال خواندن
2
خواندهام
76
خواهم خواند
42
نسخههای دیگر
توضیحات
تیا و کیت به هم نگاه کردند و بدون صحبت کردن، حرف هایی بین آن ها رد و بدل شد؛ مثل نوعی بار الکتریکی که از یک جسم به جسم دیگر منتقل می شود. انگار داشتند تصمیم می گرفتند که چطور جواب مرا بدهند. سپس کیت لبخندی زد؛ لبخندی کوتاه و مرموز. به طرف من خم شد تا فضای خالی بین صندلی ها مانع نزدیک شدنش نباشد. آن قدر نزدیک که می توانستم رگه های تیره را در چشمان آبی کم رنگش ببینم. گفت: (این یک بازی نیست. اصل بازیه. دروغ بازی.)
بریدۀ کتابهای مرتبط به دروغ بازی
نمایش همهیادداشتها
1403/4/17
5 روز پیش

کتاب رو امانت گرفتم . بدک نبود . اولش دلم برای اوون میسوخت ولی بعدن به طرز عجیبی برام شخصیت کیرینچی بود . داستان درمورد یه اکیپ چهارنفره ست که توی گذشته شون یه بازی به نام بازی دروغ داشتن که باعث دردسر هایی براشون شده . داستان اصلی ماجرا درمورد زمانیه که جنازه ی پدر کیت، یکی از اعضای اکیپ رو، که خودکشی کرده بود دفن کردن و باهم یه داستان دروغ ساختن چون میترسیدن پاشون به زندان باز بشه . بعد از چندسال دوری این چهار تا نوجوون که حالا زن های بالغی شدن دوباره در میل، خانه ی رویاهایشان خاطرات یادشان میآید و بحث کاری که در گذشته کرده اند دوباره وسط میاید و آنها باید دوباره همان داستان دروغ رو بازگو کنن. لوک و ایسا رو دوست داشتم ( کاپشونو فقط) و نمیدونم واقعا باید به این کتاب چند نمره بدم . زندگی روزمره ای که ایسا داشت و یه کم توی فاز بزرگسالی بود برام حوصله سر بر بود . نویسنده یه جورایی داشت حقیقت رو نشون میداد که اگه کسی چنین اتفاقی براش پیش بیاد کل کتاب یا اون تیکه که قراره بازگو بشه قرار نیست همش تعقیب و گریز باشه و فرد در امنیت قرار نداشته باشه . کیت در آخر تبدیل به یه شخصیت شد که انتظار نمیرفت یه دختر ضعیف که نیازمند کمکه. لوک هم دیگه مثل اون شخصیت آروم و درونگرایی نبود که ایسا توصیف کرده بود. باورم نمیشه که الان لوک عاشق ایسا بود یا کیت ؟ یعنی همش و فقط عاشق کیت بوده از اول ؟ بودنشون در میل و وقتی آب بالا میومد منو یاد فهرست مهمانان انداخت . تجربه جالبی بود راز هایی که فاش میشد خیلی خوب بودن .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/11/29