این کتاب لعنتی منو تموم کرد.

      

        این کتابو برای بار دوم تموم کردم ولی انگار تا حالا براش یادداشتی ننوشته بودم. بنظرم خیلی خیلی بهتر از اونچه بود که در نگاه اول میشه ازش انتظار داشت.
و چیزی که خیلی تو این کتاب منو جذب کرد شخصیت پردازی سیج بود.
      

        خيلی خیلی دوست داشتنی و عاشقانه  با پایانی خوش.
      

        انگار حالت معرفی داشت تا جلد اول مجموعه.
داستان شروع نشده تموم شد. شاید جلد های بعدی بهتر باشه
      

        از اون کتابای رندومی بود که گرفتم و خیلی خوب از اب در اومد و عاشقش شدم. شاید به خاطر قیمت کمش یا جلد قشنگش گرفتم ولی خیلی قشنگ بود
      

        خوب بود ولی روند زیاد هیجانی نداره
      

        قشنگ بود. خیلی منو یاد بازی دروغ انداخت. یا یه جاهایی فکر میکردم حدس زدم که ماجرا چیه ولی  اشتباه می کردم پایان شوکه کننده و خوبی داشت
      

        *حاوی اسپویل از کد تب و فرمان کشتار*


این جلدو بعد از جلد اول از همه بیشتر دوست دارم.انگار که دوباره پیش بچه های بیشه بود 
پیش چاک و نیوت و آلبی.
تنها چیز رومخ این کتاب ترزا بود. هی میخواستم ازش خوشم بیاد نمیزاشت
بابا مارک و تیرنا و لانا و اینا همه به خاطر تو مردن، بعد تو میری با مسئول کشته شدنشون همدست میشی، اخرشم که باعث شد حافظه توماس پاک شه.
      

         جزو مورد علاقه ترین کتابای من شد اصلا دلم نمیخواست تموم شه
.کتاب خاصیه  میشه گفت ژانرش اساطیری  هست.
خیلی قشنگه و برای خلاص شدن از ریدینگ اسلامپ خوبه.
پایان قوی داره ولی کاش پایانش اینجوری نبود.
      

        بنظرم جلد اول پلات تویست بهتری داشت ولی این جلدم فوق العاده بود. تا جلد سه رو بگیرم 
از کنجکاوی میمیرم
      

        کتاب عجیب ولی دوست داشتنی ای بود
      

        قشنگ و دردناک.
کاشکی اینجوری تموم نمیشد چرا تهش همه باید زجر بکشن.
به نظرم  خوندن همچین  جلدی برای کامل کردن مجموعه نیاز بود 
      

        اول به عنوان یک تک جلدی ، یک استراحت از کتابای مجموعه ای شروعش کردم و فکر نمیکردم انقدر خفن باشه. یک کتاب معمایی با پلات توئیست عالی.
      

         کتاب بدی نبود ولی من دوسش نداشتم 
  روندش و پایانشو دوست نداشتم و ارزش اونقدر معروفیتو نداشت
      

        واقعا دلم میخواد گریه کنم
 من بخشی از روحمو توی صفحات این مجموعه جا گذاشتم.  
دلم برای  دردسر هایی که اسکارلت درست میکرد  ،ایوی که مراقب خواهرش  بود
آریادنی  کتاب خون و باهوش، ویولتی که همه فکرش رز بود، رز مهربان و ساکت
پنی  ، آبونی ، نادیا و همه شخصیت های دیگه تنگ میشه