معرفی کتاب اگر او با من بود اثر لورا نولین مترجم مینا حیدرزادگان

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
7
خواهم خواند
13
توضیحات
«اگر با من بود» رمانی عاشقانه و تاثیرگذار به قلم لورا نولین است که به موضوع عشق، فقدان و حسرت میپردازد. این کتاب داستان پاییز و فین، دو دوست صمیمی را روایت میکند که از کودکی با هم بزرگ شدهاند و عشق عمیقی نسبت به یکدیگر دارند، اما به دلایلی هرگز نتوانستهاند احساسات واقعی خود را به یکدیگر ابراز کنند. داستان با مرگ ناگهانی فین در تصادف رانندگی آغاز میشود و پاییز را در شوک و اندوه فرو میبرد. او با مرور خاطرات مشترکشان و تصور اینکه اگر فین هنوز زنده بود زندگیشان چگونه میتوانست باشد، با احساس گناه و حسرت مبارزه میکند. او آرزو میکند که ای کاش فرصتی دوباره داشت تا به فین بگوید که چقدر دوستش دارد و چه نقش مهمی در زندگی او داشته است. نولین در این کتاب با زبانی ساده و در عین حال احساسی، به توصیف دنیای درونی پاییز و رنج و عذابی میپردازد که پس از مرگ فین تجربه میکند. او به زیبایی احساسات عمیق عشق، دلتنگی و حسرت را به تصویر میکشد و خواننده را با خود همراه میکند. «اگر با من بود» رمانی عاشقانه است که به موضوعهای مهمی مانند اهمیت دوستی، گرامیداشت لحظهها و بیان احساسات نیز میپردازد. این کتاب به ما یادآوری میکند که زندگی کوتاه است و باید از هر لحظه آن برای ابراز عشق و محبت به عزیزانمان استفاده کنیم. یکی از نقاط قوت این کتاب، شخصیتپردازی قوی آن است. نولین با مهارت فراوان، شخصیتهای پاییز و فین را به گونهای خلق کرده است که خواننده بهراحتی با آنها ارتباط برقرار میکند و احساسات آنها را درک میکند. «اگر با من بود» کتابی است که پس از خواندن آن، مدتها در ذهن خواننده باقی میماند. این کتاب با داستانی تاثیرگذار و شخصیتهای بهیادماندنی، خواننده را به تفکر درباره زندگی، عشق و مرگ دعوت میکند. اگر به دنبال رمانی عاشقانه و تاثیرگذار هستید که احساسات شما را بیدار کند و شما را به تفکر وادارد، «اگر با من بود» یکی از انتخابهای جذاب برای این کار است. این کتاب با زبانی ساده و داستانی جذابتر، شما را به دنیای احساسات عمیق عشق، فقدان و حسرت میبرد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به اگر او با من بود
لیستهای مرتبط به اگر او با من بود
1404/5/21 - 00:23
یادداشتها
جادوگر تو قصه ها ملقب به امیلی
1404/6/25 - 14:25
آتم عزیزم کتاب برام غیرواقعی بود. شخصیت ها نوجوون های کلیشه ای آمریکایی بودن. زندگی ای که من هرگز نمیتونم داشته باشم و شاید برای همین غبطه میخوردم. شاید هم حسادت بود،چیزایی که داشتی و حتی اونقدر برات اهمیت نداشتن. ولی در آخر گریه کردم. گریه کردم چون میدونستی چیزهای غمانگیز میتونن زیبا باشن،مثل مرگ. گریه کردم چون تو و فینیس زاده شده بودین برای مردن. شاید فینی کسی بود که تو تابوت گذاشتنش اما تو هم اونموقع مردی. از درون. آتم عزیزم زنده بمون به خاطر فینی،فینی تو.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.