تمام چیزهای خطرناک

تمام چیزهای خطرناک

تمام چیزهای خطرناک

4.1
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

14

ناشر
نون
شابک
9786227566949
تعداد صفحات
336
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        یک سال از زمان ناپدید شدن میسن، پسر ایزابل، می‌گذرد. در این یک سال، تحقیقات پلیس به نتیجه نرسیده و ایزابل ناچار است خودش سرنخ‌هایی پیدا کند. از این رو، وقتی تهیه‌کنندۀ یک پادکست جنایی از ایزابل می‌خواهد در برنامه‌اش شرکت کند، می‌پذیرد، به این امید که توجه عمومی را به پروندۀ پسرش جلب کند. او که دچار بی‌خوابی و افسردگی حاد است، چیزهای دیگری کشف می‌کند: رابطۀ همسرش با زنی دیگر، گذشتۀ تاریک خودش در خانه‌ای مرموز و ترسناک، نوع ازدواجش که پر از ابهام، شرمساری و عذاب‌وجدان است، افکار گناه‌آلود مادرانه‌اش و همسایه‌ای اسرارآمیز که در شب ناپدید شدن پسرش، شاهد صحنه‌ای باورنکردنی بوده. حضور تهیه‌کنندۀ پادکست مشکلات را بیشتر می‌کند و ایزابل مجبور می‌شود دربارۀ گذشتۀ خود تحقیق کند. آیا خانۀ ترسناک کودکی چیزهای شوم و شرارت‌باری در وجودش به جا گذاشته است؟

      

لیست‌های مرتبط به تمام چیزهای خطرناک

یادداشت ها

Elias

1403/7/5

          کتاب: #تمام_چیزهای_خطرناک
نویسنده: استیسی ویلینگهام
مترجم: سحر قدیمی
تعداد صفحات: ۳۳۶
نشر نون
⚠️ نوشته‌های داخل () نظر شخصی خودمه.
خلاصه داستان:
 کتاب روایت زنی به نام ایزابله که بچه‌اش رو میدزدن و یکسال از دزدیدن بچه گذشته، ایزابل در تقلا برای پیدا کردن ردی از دزد بچه است که در گیر گذشته و رازهای گذشته افراد، برای کشف راز دزدی پسرش، میشه.
بررسی:
کلیدواژه اصلی ایده داستان، کلمه مادرِ. داستان راجب زنهای مختلفی که به نوعی مادر شدن و تجربه های مختلفی داشتن. ایزابل زنی با گذشته تاریک و ابهام برانگیز که بچه‌اش رو از دست داده.
مادر ایزابل مادری که درگیر افسردگی و از دست دادن میشه.
الیسون دختری که با بی توجهی در زمان نیاز به توجه از همه چیزش میگذره. و...( نمیتونم بقیه رو بگم چون اسپویل میشه🚶)
شخصیت پردازی کاراکتر اصلی به خوبی انجام شده( یه سری قسمتها یه سری حرکت ها میزد که میگفتی چرا اما وقتی کتاب تمام شد دلیلش رو متوجه میشی.) 
توصیفات و توضیحاتش راجب مکان و افکار کاراکتر به شدت زیاد بود 🚶( بعضی وقتا برای من قابل تحمل نبود، اینطوری بود که از خوندن دست میکشیدم و چند دقیقه بعدش میامدم ادامه میدادم به خوندن) نویسنده میتونست کمترش کنه واقعا.
(بخوام مقایسه کنم با کار اول نویسنده (سوسویی در تاریکی) این کار از لحاظ پلات بهتر بود. چند جایی قابل حدس بود اما مثل سوسویی در تاریکی از همون اول کل پلات رو میفهمی. )
افکار درگیر و حرفهای ایزابل راجع‌به مادرها و توقع‌هایی که ازشون میره و افکار شخصی که ممکنه سراغ هر ادمی بیاد از جمله یه مادر رو خوب گفت و نشون داد.
در کل این کتاب بهتر از کتاب قبلی نویسنده بود. اضافه گویی داشت، شخصیت پردازیش خوب بود، پلات داستان هیجانی و نفس گیر نبود اما خوب بود.
        

1