معرفی کتاب بازی دروغ اثر روت ویر مترجم هانیه دوست اوشانی

بازی دروغ

بازی دروغ

روت ویر و 1 نفر دیگر
3.3
26 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

76

خواهم خواند

42

ناشر
علمی
شابک
9789644043666
تعداد صفحات
356
تاریخ انتشار
1398/1/20

توضیحات

        در رمان حاضر، در صبح یکی از روزهای ماه ژوئن، زنی در حال قدم زدن با سگ خود در روستایی ساحلی است. قبل از این که زن بتواند کاری کند، سگ به درون آب می پرد تا چیزی را بیرون آورد که ابتدا به نظر می رسد یک تکه چوب است. اما زمانی که زن می فهمد آن شیء، واقعاً چه چیزی بوده، کاملاً شوکه می شود. صبح روز بعد، سه زن با نام های فاطیما، تئا و ایزابل، پیامی را دریافت می کنند که امید داشتند هیچ وقت با آن روبه رو نشوند؛ پیامی از کیت، نفر چهارم در گروه دوستی قدیمی و جدانشدنی آن ها.
      

یادداشت‌ها

کتاب رو ام
        کتاب رو امانت گرفتم . بدک نبود . اولش دلم برای اوون میسوخت ولی بعدن به طرز عجیبی برام شخصیت کیرینچی بود . داستان درمورد یه اکیپ چهارنفره ست که توی گذشته شون  یه بازی به نام بازی دروغ داشتن که باعث دردسر هایی براشون شده . داستان اصلی ماجرا درمورد زمانیه که جنازه ی پدر کیت، یکی از اعضای اکیپ رو، که خودکشی کرده بود دفن کردن و باهم یه داستان دروغ ساختن چون می‌ترسیدن پاشون به زندان باز بشه . بعد از چندسال دوری این چهار تا نوجوون که حالا زن های بالغی شدن دوباره در میل، خانه ی رویاهایشان خاطرات یادشان می‌آید و بحث کاری که در گذشته کرده اند دوباره وسط میاید و آنها باید دوباره همان داستان دروغ رو بازگو کنن.
لوک و ایسا رو دوست داشتم ( کاپشونو فقط) و نمیدونم واقعا باید به این کتاب چند نمره بدم . زندگی روزمره ای که ایسا داشت و یه کم توی فاز بزرگسالی بود برام حوصله سر بر بود . نویسنده یه جورایی داشت حقیقت رو نشون میداد که اگه کسی چنین اتفاقی براش پیش بیاد کل کتاب یا اون تیکه که قراره بازگو بشه قرار نیست همش تعقیب و گریز باشه و فرد در امنیت قرار نداشته باشه . کیت در آخر تبدیل به یه شخصیت شد  که انتظار نمی‌رفت یه دختر ضعیف که نیازمند کمکه.  لوک هم دیگه مثل اون شخصیت آروم و درون‌گرایی نبود که ایسا توصیف کرده بود. باورم نمیشه که الان لوک عاشق ایسا بود یا کیت ؟ یعنی همش و فقط عاشق کیت بوده از اول ؟ بودنشون در میل و وقتی آب بالا میومد منو یاد فهرست مهمانان انداخت .  تجربه جالبی بود راز هایی که فاش میشد خیلی خوب بودن . 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

          این کتاب هم تموم شد.واقعا نمی تونم از شدت زیباییش حرفی بزنم.کسانی که فکر می کنن کتاب خوب نیست بنظرم واقعا یا کتاب رو از نشر اشتباهی خوندن یا به عمق تک تک کلمات کتاب فکر نکردن.من تا حالا کتابای زیادی توی ژانر معمایی خوندم ولی این یکی واقعا با بقیه فرق داشت.اولین کتابی بود که از خانم روث ور می خوندم و حقا که قلم قدرتمندی دارن.کتاب کشش زیادی داره یعنی باید وقت بگذارید و اگر دنبال کتابی هستید که توی ۱۰۰ صفحه کل معما رو تموم کنه باید بگم انتخاب خوبی نکردید.کتاب ۳۸۸ صفحه است و من نسخه ی چاپیش رو خوندم.به شدت تعلیقات زیبایی داره،بسیار جملاتی داره که به قول معروف جون می ده واسه هایلایت کردن.من به شخصه توی این چند هفته ای که درگیر خوندنش بودم لذت بردم و واقعا احساس می کنم جزو عمرم حساب نشد انقدر که این کتاب جذاب بود.خیلی وایب کتاب ما دروغگو بودیم رو می ده و یجورایی کلا انگار این دوتا کتاب یکی هستن.بدون ذره ای اغراق می گم که جزو به یاد موندنی ترین کتاب هاییه که در طول عمرم خوندم و قطع به یقین سایر آثار این نویسنده رو هم خواهم خواند و به دوست داران ژانر درام و معمایی پیشنهادش می کنم فراوان.
الحق که ۵ ستاره کمه کل ستاره های دنیا تقدیم به این کتاب و این نویسنده.در آخر بگم که آمبروس فداکار عزیزم،کیت دروغگو،لوک پنهان کار ،فاطیما،تیا،ایسا و فریا کوچولو،همتونو از اعماق قلبم دوست دارم و همیشه در یاد و خاطره و قلب من باقی خواهید موند.💜🤗
        

17

          طی سالهای اخیر طرفداران ژانر معمایی_جنایی از جمله خودم فرصت این رو پیدا کردن که کتابهای بیشتری از این ژانر در دسترسشون باشه فکر می کنم انتشاراتی هایی مثل نون ، کوله پشتی و آموت پیشتاز چاپ کتاب در این ژانر هستن. ولی متاسفانه به نظر میاد از اینکه علاقه به کتاب های معمایی در حال افزایش هست داره سواستفاده میشه و شاهد ترجمه و چاپ کتاب هایی هستیم که سطح پایینی داره از این نظر که نه شکل نگارش جذابی دارن و نه هیجانی که اصلی ترین مسئله ست در این دست کتاب ها و این فراوانی افسار گسیخته در چاپ کتاب های جنایی_معمایی باعث کاهش سطح سلیقه خواننده ها میشه.
کتاب بازی دروغ جزو این دسته قرار می گیره.
داستان هیجانی نداره و نویسنده می خواد به زور هیجان وارد کنه اونم چطوری؟
به این شکل که شخصیت ها مدام میخوان حرفی رو بزنن که تو گلوشون گیر میکنه مدام جمله رو شروع میکنن و مدام  رها میکنن طرف مقابلشون ازش میپرسه بگو و اون مدام یه کلمه میگه و مکث میکنه وقتی اینطوری جون به سر میکنه خواننده رو حرفش رو کامل میگه و ما میفهمیم چه حرف ساده ای بوده . 
انقدر که ایسا مدام میخواست حرف بزنه و مدام میگفت گلوم درد گرفت، یه چیز تیز تو گلومه و از این حرفا من فکر کردم این حتما سرطان حنجره داره کاش یه آزمایش میداد. و تمام تعلیق هایی که در داستان ایجاد کرده همینقدر دم دستی و پوچ بود.
جمله فریا بیدار شد و شروع به جیغ کشیدن کرد رو اگه از متن حذف میکردی حداقل پنجاه صفحه از کتاب کم میشد انقدر که این بچه تو کتاب جیغ کشید من سرسام گرفتم.
شیوه نوشتن خیلی سطح پایینه و اگر بخوام منظورم رو برسونم در حد رمان های عامه پسند ایرانی که یه مدت تو اینترنت پخش شده بود و خوندنش مد شده بود، هست.

        

31