معرفی کتاب بازی دروغ اثر روت ویر مترجم هانیه دوست اوشانی
در حال خواندن
2
خواندهام
76
خواهم خواند
42
نسخههای دیگر
توضیحات
در رمان حاضر، در صبح یکی از روزهای ماه ژوئن، زنی در حال قدم زدن با سگ خود در روستایی ساحلی است. قبل از این که زن بتواند کاری کند، سگ به درون آب می پرد تا چیزی را بیرون آورد که ابتدا به نظر می رسد یک تکه چوب است. اما زمانی که زن می فهمد آن شیء، واقعاً چه چیزی بوده، کاملاً شوکه می شود. صبح روز بعد، سه زن با نام های فاطیما، تئا و ایزابل، پیامی را دریافت می کنند که امید داشتند هیچ وقت با آن روبه رو نشوند؛ پیامی از کیت، نفر چهارم در گروه دوستی قدیمی و جدانشدنی آن ها.
بریدۀ کتابهای مرتبط به بازی دروغ
نمایش همهیادداشتها
1403/4/17
6 روز پیش

کتاب رو امانت گرفتم . بدک نبود . اولش دلم برای اوون میسوخت ولی بعدن به طرز عجیبی برام شخصیت کیرینچی بود . داستان درمورد یه اکیپ چهارنفره ست که توی گذشته شون یه بازی به نام بازی دروغ داشتن که باعث دردسر هایی براشون شده . داستان اصلی ماجرا درمورد زمانیه که جنازه ی پدر کیت، یکی از اعضای اکیپ رو، که خودکشی کرده بود دفن کردن و باهم یه داستان دروغ ساختن چون میترسیدن پاشون به زندان باز بشه . بعد از چندسال دوری این چهار تا نوجوون که حالا زن های بالغی شدن دوباره در میل، خانه ی رویاهایشان خاطرات یادشان میآید و بحث کاری که در گذشته کرده اند دوباره وسط میاید و آنها باید دوباره همان داستان دروغ رو بازگو کنن. لوک و ایسا رو دوست داشتم ( کاپشونو فقط) و نمیدونم واقعا باید به این کتاب چند نمره بدم . زندگی روزمره ای که ایسا داشت و یه کم توی فاز بزرگسالی بود برام حوصله سر بر بود . نویسنده یه جورایی داشت حقیقت رو نشون میداد که اگه کسی چنین اتفاقی براش پیش بیاد کل کتاب یا اون تیکه که قراره بازگو بشه قرار نیست همش تعقیب و گریز باشه و فرد در امنیت قرار نداشته باشه . کیت در آخر تبدیل به یه شخصیت شد که انتظار نمیرفت یه دختر ضعیف که نیازمند کمکه. لوک هم دیگه مثل اون شخصیت آروم و درونگرایی نبود که ایسا توصیف کرده بود. باورم نمیشه که الان لوک عاشق ایسا بود یا کیت ؟ یعنی همش و فقط عاشق کیت بوده از اول ؟ بودنشون در میل و وقتی آب بالا میومد منو یاد فهرست مهمانان انداخت . تجربه جالبی بود راز هایی که فاش میشد خیلی خوب بودن .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1401/11/29