یادداشت Sheida Hanafi

        
«بازی دروغ» (The Lying Game) از اون تریلرهایی‌ـه که آروم شروع می‌شه، ولی قدم‌به‌قدم طناب اضطراب رو دور گردنت سفت‌تر می‌کنه... تا جایی که دیگه نمی‌تونی زمینش بذاری.
حالا تصور کن:

چهار دختر نوجوان در مدرسه‌ای شبانه‌روزی در حاشیه باتلاق‌های جنوب انگلستان، بازی‌ای برای خودشون ساخته بودن — بازی‌ای به‌نام بازی دروغ.
قانون‌ها ساده بودن:
۱. دروغ بگو.
۲. باورپذیر باش.
۳. هرگز به همدیگه دروغ نگو.
۴. اگر گیر افتادی، همیشه انکار کن.
۵. و مهم‌تر از همه: دروغ‌هات هیچ‌کس رو نباید بکشه.

سال‌ها بعد، این چهار زن هر کدوم مسیر خودشون رو رفتن — مادر شدن، دور شدن، ساکت موندن... تا این‌که یه پیام ساده، همه‌چی رو برمی‌گردونه:
"منو نیاز دارم. فوریه."
و بعد، یه جسد قدیمی توی باتلاق پیدا می‌شه.

چرا «بازی دروغ» خاصه:

فضای وهم‌انگیز و مرطوب روستایی باتلاقی که خودش یه شخصیت زنده‌ست — خطرناک، ساکت، رازآلود.

داستانی درباره‌ی وفاداری، گذشته‌ای که ول نمی‌کنه، و مرز تاریک بین بازی و جنایت.

شخصیت‌پردازی قوی: هر کدوم از دخترها با ترس‌ها، دروغ‌ها و زخم‌های خودشون.

تنش روانی بالا و یه حس نفس‌گیر که تا آخرین صفحه ولت نمی‌کنه.


اگه از داستان‌هایی مثل رازهای مدرسه شبانه‌روزی، گروه‌های دوستی سمی، یا پنهان‌کاری‌های قدیمی که به حال برمی‌گردن خوشت میاد، بازی دروغ دقیقاً مثل یه تله‌ی نرم برات باز می‌شه... و وقتی افتادی توش، راه برگشت نداری.

      
11

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.